گنجور

شمارهٔ ۱۴۷

کیست آن شوخ که مهمان تهیدستان است
که ز سر تا به قدم شعبده و دستان است
مجلس از رشک رخش داغ نه گلزار است
خانه از سرو قدش طعنه زن بستان است
تا لبش چاشنیی در قدح باده فکند
رفته بر چرخ برین عربده مستان است
عیش را داد بده کام دل از می بستان
که ز هر گوشه صدای بده و بستان است
نگسلم طفل وش از دایه لطفش هر چند
که سیه کرده ز بخت سیهم پستان است
خضر و سرچشمه او می طلبی خیز و بجوی
آن خط سبز و لب لعل که گر هست آن است
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کیست آن شوخ که مهمان تهیدستان است
که ز سر تا به قدم شعبده و دستان است
هوش مصنوعی: کیست آن عاشق و خوش‌رو که به دل‌های بی‌نوا و تهیدست محبت می‌ورزد و از سر تا پا پر از زیبایی و ترفندهای دلنشین است؟
مجلس از رشک رخش داغ نه گلزار است
خانه از سرو قدش طعنه زن بستان است
هوش مصنوعی: مجلس به خاطر زیبایی و جلوه‌گری او مانند گلزار نمی‌ماند، و خانه به خاطر قامت قامت او همچنان مایه اعتراض و طعنه دیگران است.
تا لبش چاشنیی در قدح باده فکند
رفته بر چرخ برین عربده مستان است
هوش مصنوعی: پس از اینکه لب‌هایش طعمی در جام شراب گذاشت، به چرخ گردان این دنیا به شادمانی و سرور مشغول است.
عیش را داد بده کام دل از می بستان
که ز هر گوشه صدای بده و بستان است
هوش مصنوعی: از زندگی بهره‌مند شو و از نوشیدنی لذت ببر، زیرا در هر گوشه، صدای تبادل و لذت شنیده می‌شود.
نگسلم طفل وش از دایه لطفش هر چند
که سیه کرده ز بخت سیهم پستان است
هوش مصنوعی: من از محبت نازک طبیعت و مهربانی‌اش جدا نمی‌شوم، هرچند که سرنوشت تلخی به من تحمیل کرده باشد. چون این دایه همیشه به من محبت و محبت و دسترسی دارد.
خضر و سرچشمه او می طلبی خیز و بجوی
آن خط سبز و لب لعل که گر هست آن است
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خضر و سرچشمه‌ی زندگی هستی، برخیز و در جستجوی آن خط سبز و لب لعل باش، زیرا اگر وجود داشته باشد، همان‌جا است.
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است
هوش مصنوعی: هرگز برای رفتن به حجاز و زیارت کعبه، به خاک خراسان فکر نکن، زیرا مقصد واقعی تو در ترکستان است.