شمارهٔ ۱۰۴
عشقت که بود کعبه ارباب سلامت
ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت
شهری که نه جای تو در او خانه نگیریم
در بادیه کس را نشود عزم اقامت
ذوقی رسد از نامه تو روز فراقم
کز نامه طاعت نرسد روز قیامت
از آتش دل سر به فلک برده علم بین
بر خاک شهید غمت این ست علامت
ناجسته دهد پیر مغان باده به رندان
با معتقدان می کند اظهار کرامت
گر وقت نمازی گذری سوی مؤذن
قد قامت او پست شود زان قد و قامت
هر نقش که جامی نه به سودای خطت بست
شست آن همه چشم ترش از اشک ندامت
شمارهٔ ۱۰۳: گر بود در خاک پیشم رویم از کوی تو خشتشمارهٔ ۱۰۵: بحمدالله که بازم دیده روشن شد به دیدارت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشقت که بود کعبه ارباب سلامت
ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت
هوش مصنوعی: عشقت، معبد دلهاست و جایی امن و مقدس. اما در این مکان {دل}، چیزی جز سنگهای سرزنش و ندامت احساس نمیکنم.
شهری که نه جای تو در او خانه نگیریم
در بادیه کس را نشود عزم اقامت
هوش مصنوعی: شهری که در آن نتوانی برای خود خانه و جایگاهی داشته باشی، در بیابان هم نمیتوانیم تصمیم بگیریم که بمانیم و اقامت کنیم.
ذوقی رسد از نامه تو روز فراقم
کز نامه طاعت نرسد روز قیامت
هوش مصنوعی: از نامه تو در روز جدایی شوری و شوق به من میرسد که از نامه طاعت و اطاعت هیچ خبری در روز قیامت نمیآید.
از آتش دل سر به فلک برده علم بین
بر خاک شهید غمت این ست علامت
هوش مصنوعی: از آتش دلی که دارم، پرچمهای افتخار را به آسمان بلند کردهام. این نشانهای است از داغ نداشتهام بر روی خاک شهیدان عشق تو.
ناجسته دهد پیر مغان باده به رندان
با معتقدان می کند اظهار کرامت
هوش مصنوعی: پیر مغان به رندان باده میدهد، اما به آنها کسانی که معتقد هستند، نشان میدهد که چه بزرگی و کرامتی دارد.
گر وقت نمازی گذری سوی مؤذن
قد قامت او پست شود زان قد و قامت
هوش مصنوعی: اگر در هنگام نماز، به سمت مؤذنی که اذان میگوید بروی، قامت و قد او به خاطر قد و قامت تو کوتاهتر به نظر میرسد.
هر نقش که جامی نه به سودای خطت بست
شست آن همه چشم ترش از اشک ندامت
هوش مصنوعی: هر طرح و نمایی که در میخانه به خاطر جمال تو شکل گرفت، همه آن بیتابیها و اشکهای زاری از پشیمانی است.