بخش ۱۲
سگ را گفتند سبب چیست که در هر خانه ای که باشی گرداگرد آن نتواند گشت و بر هر آستانه ای که خسبی از آنجا نتواند گذشت؟
گفت: من از حرص و طمع دورم و به بی طمعی و قناعت مشهور، از خوانی به لب نانی قانعم و از بریانی به خشک استخوانی خرسند، اما گدا سخره حرص و طمع است و مدعی جوع و منکر شبع، نان یک هفته اش در انبان و زبانش در طلب نان یکشبه جنبان، غذای ده روزه اش در پشت و عصای دریوزه اش در مشت، قناعت از حرص و طمع دور و قانع از حریص طامع نفور.
در هر دلی که عز قناعت نهاد پای
از هر چه بود حرص و طمع را ببست دست
هرجا که عرض کرد قناعت متاع خویش
بازار حرص و معرکه آز را شکست
بخش ۱۱: گنجشکی خانه موروثی خود را باز پرداخت و در فرجه آشیان لک لکی خانه ساخت. با وی گفتند: تو را چه مناسبت که با جثه ای بدین حقیری با جانوری بدان بزرگی همسایه باشی و خود را با وی در محل اقامت و منزل استقامت همپایه داری؟بخش ۱۳: روباه بچه ای با مادر خود گفت: مرا حیله ای بیاموز که چون به کشاکش سگ در مانم خود را برهانم. گفت: آن حیله فراوان است اما بهترین همه آن است که در خانه خود بنشینی، نه او تو را بیند و نه تو او را بینی.
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سگ را گفتند سبب چیست که در هر خانه ای که باشی گرداگرد آن نتواند گشت و بر هر آستانه ای که خسبی از آنجا نتواند گذشت؟
هوش مصنوعی: به سگ گفتند چرا نمیتوانی در هر خانهای که هستی دور آن بچرخی و از هر آستانهای که دراز بکشی، عبور کنی؟
گفت: من از حرص و طمع دورم و به بی طمعی و قناعت مشهور، از خوانی به لب نانی قانعم و از بریانی به خشک استخوانی خرسند، اما گدا سخره حرص و طمع است و مدعی جوع و منکر شبع، نان یک هفته اش در انبان و زبانش در طلب نان یکشبه جنبان، غذای ده روزه اش در پشت و عصای دریوزه اش در مشت، قناعت از حرص و طمع دور و قانع از حریص طامع نفور.
هوش مصنوعی: او گفت که من از حرص و طمع دور هستم و به داشتن قناعت و بیطمعی شناخته میشوم. از داشتن کمی نان راضی هستم و حتی از خوردن استخوانهای خشک نیز خوشنودم. اما او که گداست در واقع نماد حرص و طمع است و در ادعای گرسنگی خود را به دروغ نشان میدهد. نان یک هفتهاش در کیسه است و زبانش مدام در جستجوی نان یک شبه تکان میخورد. غذای ده روزهاش در پشت سر دارد و عصایش را در دست دارد که برای گدایی استفاده کند. قناعت از حرص و طمع دور است و کسی که قانع است، از افرادی که حریص و طمعکارند، بیزار است.
در هر دلی که عز قناعت نهاد پای
از هر چه بود حرص و طمع را ببست دست
هوش مصنوعی: هر کسی که ارزش قناعت را در وجودش جای دهد، از هر نوع حرص و طمع دور خواهد شد و دستش به هیچ چیز گرسنگی نمیزند.
هرجا که عرض کرد قناعت متاع خویش
بازار حرص و معرکه آز را شکست
هوش مصنوعی: هر جا که قناعت و رضایت به داشتهها مطرح شود، خریداران حرص و آز را تحت تأثیر قرار میدهد و به نوعی بازار طمع و رقابت شدید را متوقف میکند.