گنجور

بخش ۲ - رودکی

رودکی - رحمه الله تعالی، وی از ماوراء لنهر است و از مادر نابینا زاده است، اما چنان ذکی و تیزفهم بوده است که در هشت سالگی قرآن را بتمام حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گفتن گرفت و به واسطه حسن صوت در مطربی افتاد و عود بیاموخت و در آن ماهر شد، و نصر بن احمد سامانی او را تربیت کرد.

گویند که او را دویست غلام بود و چهار صد شتر در زیر رخت و بار او می رفت. بعد از وی هیچ شاعری را این مکنت نبوده و اشعار وی، والعهدة علی الراوی، صد دفتر برآمده است، و در شرح یمینی مذکور است که اشعار وی هزار هزار و سیصد بیت بوده است، و از سخنان وی است در صفت شراب:

آن عقیقی میی که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت
هردو یک جوهرند لیک به طبع
این بیفسرد و آن دگر بگداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت

در نصیحت گوید:

زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
ز روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار
بسا کسا که به روز تو آرزومند است

و در بعضی تواریخ چنان مذکور است که نصر بن احمد از بخارا به مرو شاهجان نزول فرموده بود و مدت مکث وی آنجا متمادی شده، ارکان دولت را خاطر بخارا و قصور و بساتین آن می کشید

از رودکی چیز بسیاری تقبل کردند تا بیتی چند مشوق و مرغب وی به بخارا بگوید و در محلی مناسب بر آهنگ عود بر آن ترنم کند، و در سحری که پادشاه صبوحی کرده بود این ابیات را بر آهنگ عود ساز کرد و بخواند:

باد جوی مولیان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
ریگ آمو و درشتیهای او
زیر پا چون پرنیان آید همی
آب جیحون و شگرفیهای او
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا دیر زی و شاد باش
شاه نزدت میهمان آید همی
شاه ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
شاه سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

چنان در نفس وی تأثیر کرد که با شقه خاص و کفش سوار شد و یک منزل برفت و در بعضی تواریخ این حکایت را به سلطان سنجر و امیر معزی نسبت کرده اند، والله تعالی اعلم.

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رودکی - رحمه الله تعالی، وی از ماوراء لنهر است و از مادر نابینا زاده است، اما چنان ذکی و تیزفهم بوده است که در هشت سالگی قرآن را بتمام حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گفتن گرفت و به واسطه حسن صوت در مطربی افتاد و عود بیاموخت و در آن ماهر شد، و نصر بن احمد سامانی او را تربیت کرد.
هوش مصنوعی: رودکی، شاعر بزرگ، از منطقه‌ای به نام ماوراءالنهر به دنیا آمده و از مادری نابینا زاده شده است. او به قدری باهوش و تیزفهم بوده که در هشت‌سالگی توانسته قرآن را به‌طور کامل حفظ کند و قرائت را یاد بگیرد. همچنین شروع به شعر گفتن کرده و با صدای زیبا و دلنشینش به حرفه‌ی مطربی روی آورد. او همچنین نواختن عود را آموخت و در این زمینه مهارت یافت. نصر بن احمد سامانی، او را راهنمایی و تربیت کرد.
گویند که او را دویست غلام بود و چهار صد شتر در زیر رخت و بار او می رفت. بعد از وی هیچ شاعری را این مکنت نبوده و اشعار وی، والعهدة علی الراوی، صد دفتر برآمده است، و در شرح یمینی مذکور است که اشعار وی هزار هزار و سیصد بیت بوده است، و از سخنان وی است در صفت شراب:
هوش مصنوعی: می‌گویند او دویست غلام و چهارصد شتر برای حمل بارش داشت. بعد از او هیچ شاعری به این میزان ثروت نرسید و اشعارش، مطابق به نقل راوی، به صد دفتر رسید. در شرح یمینی ذکر شده که اشعار او هزار و سیصد بیت بوده است. یکی از سخنانش در وصف شراب این است که:
آن عقیقی میی که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت
هوش مصنوعی: این عقیق‌هایی که در میم پیدا می‌شود، آن‌قدر زیبا و درخشان هستند که هر کسی آن‌ها را ببیند، نمی‌تواند آن را با عقیق واقعی مقایسه کند.
هردو یک جوهرند لیک به طبع
این بیفسرد و آن دگر بگداخت
هوش مصنوعی: هر دو از یک جنس هستند، اما یکی به دلیل طبع خود از بین می‌رود و دیگری ذوب می‌شود.
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت
هوش مصنوعی: دست‌های رنگارنگی که هیچ‌وقت نچشیده شده‌اند، به ناگاه بر بالای سر فرود آمدند.
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
هوش مصنوعی: دنیا نصایح و درس‌های زیادی به من داده است، وقتی به دقت به زمانه نگاه کنی، همه‌چیز پند و آموزه است.
ز روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
هوش مصنوعی: در روزهای خوب دیگران نگران نباش، زیرا کسانی هستند که در روزهای تو به خوبی تو را آرزو می‌کنند.
و در بعضی تواریخ چنان مذکور است که نصر بن احمد از بخارا به مرو شاهجان نزول فرموده بود و مدت مکث وی آنجا متمادی شده، ارکان دولت را خاطر بخارا و قصور و بساتین آن می کشید
هوش مصنوعی: در برخی از تاریخ‌ها آمده است که نصر بن احمد از بخارا به شهر مرو شاهجان رفته و مدت طولانی در آنجا اقامت کرده است. او به یاد بخارا و کاخ‌ها و باغ‌های آن دل‌نگران بود.
از رودکی چیز بسیاری تقبل کردند تا بیتی چند مشوق و مرغب وی به بخارا بگوید و در محلی مناسب بر آهنگ عود بر آن ترنم کند، و در سحری که پادشاه صبوحی کرده بود این ابیات را بر آهنگ عود ساز کرد و بخواند:
هوش مصنوعی: از رودکی تقاضا کردند که چند بیت شعر زیبا برای پادشاه بگوید و در جایی مناسب با نواختن عود آنها را بخواند. در سحرگاهی که پادشاه صبحانه می‌خورد، او این اشعار را با نواختن عود خواند.
باد جوی مولیان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
هوش مصنوعی: نسیم خوشی از سمت مولیان می‌وزد و بوی عشق و محبت دوست نیکو به مشام می‌رسد.
ریگ آمو و درشتیهای او
زیر پا چون پرنیان آید همی
هوش مصنوعی: ریگ آمو و ویژگی‌های آن زیر پا مانند نرمی و لطافت پرنیان احساس می‌شود.
آب جیحون و شگرفیهای او
خنگ ما را تا میان آید همی
هوش مصنوعی: آب جیحون و عظمت‌هایش، ما را به تفکر و تامل می‌برد و ما را تا عمق وجودمان تحت تأثیر قرار می‌دهد.
ای بخارا دیر زی و شاد باش
شاه نزدت میهمان آید همی
هوش مصنوعی: ای بخارا، در اینجا بمان و شاد زندگی کن، زیرا پادشاه به زودی مهمان تو خواهد شد.
شاه ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
هوش مصنوعی: شاه ماه مانند است و بخارا، چون آسمانی است که به سمت او می‌چرخد.
شاه سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
هوش مصنوعی: شاه سرو همانند درختان بلند و زیبا است و بخارا، به عنوان جایی پربار و خوشبو، در حال حاضر به سوی این باغ باشکوه می‌آید.
چنان در نفس وی تأثیر کرد که با شقه خاص و کفش سوار شد و یک منزل برفت و در بعضی تواریخ این حکایت را به سلطان سنجر و امیر معزی نسبت کرده اند، والله تعالی اعلم.
هوش مصنوعی: به قدری بر روح او تأثیر گذاشت که با لباس مخصوص و کفش سوار شد و به سفر رفت. در برخی از تاریخ‌ها، این داستان را به سلطان سنجر و امیر معزی نسبت داده‌اند، اما خدا داناتر است.

حاشیه ها

1400/08/27 11:10
افسانه چراغی

"به" روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار