گنجور

بخش ۱ - تعریف شعر

شعر در عرف قدما و حکما کلامیست مؤلف از مقدمات مخیله یعنی از شأن آن باشد که در خیال سامع اندازد معانی را که موجب اقبال باشد بر چیزی یا اعراض از چیزی، خواه فی نفسه صادق باشد و خواه نی، و خواه سامع اعتقاد صدق آن داشته باشد یا نی.

چنان که گویند خمر لعلی است مذاب یا یاقوتی است سیال یا عسل چیزی است تلخ یا شور، قی کرده زنبور و متأخرین حکما به آن وزن و قافیه را اعتبار کرده اند فاما در عرف جمهور جز وزن و قافیه در آن معتبر نیست پس شعر کلامی باشد موزون و مقفی و تخیل و عدم تخیل و صدق و عدم صدق را در آن حقیقت اعتبار نی ولله درالشعر ما اعظم شانه و ما ارفع مکانه و لیت شعری ایة فضیلة اجل من الشعر و ای سحر اجزل من هذا السحر.

هیچ شاهد چو سخن موزون نیست
سر خوبی ز خطش بیرون نیست
صبر ازو صعب و تسلی مشکل
خاصه وقتی که پی بردن دل
کشد از وزن به بر خلعت ناز
کند از قافیه دامانش طراز
پا به خلخال ردیف آراید
بر جبین خال خیال افزاید
رخ ز تشبیه دهد جلوه چو ماه
ببرد عقل صد افتاده ز راه
مو به تجنیس ز هم بشکافد
خالی از فرق دو گیسو بافد
لب ز ترصیع گهر ریز کند
جعد مشکین گهر آویز کند
چشم از ایهام کند چشمک زن
فتنه در انجمن وهم فکن
بر سر چهره نهد زلف مجاز
شود از پرده حقیقت پرداز

و آن که حضرت حق - سبحانه و تعالی - کلام معجز طراز قرآن را به مای نفی «وما هو بقول شاعر» از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و علم بلاغت موردش را از حضیض تدنس «بل هو شاعر» به اوج تقدس «و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له » افراخته، نه اثبات این معنی راست که شعر فی حد ذاته امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنابر آن است که قاصران نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان متصدی تحدی به آن را - صلی الله علیه و سلم - از زمره شعرا نشمارند و این واضحترین دلیلی است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحر آفرینان شعر آرا.

پایه شعر بین که چون ز نبی
نفی نعت پیمبری کردند
بهر تصحیح نسبت قرآن
تهمت او به شاعری کردند

شعر بر اقسام است: چون قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و رباعی و شعرا در ممارست آنها متفاوت.

بعضی متفنن اند که بر جمیع این اقسام شعر گفته اند و بعضی از آن قبیل اند که میل ایشان به بعضی ازین اقسام بیشتر بوده است چون متقدمان که اهتمام ایشان به قصاید بوده است در مدایح و مواعظ و غیر آن و اهتمام بعضی به مثنوی به خلاف متأخران که سخنان اکثر بر طریق غزل واقع شده است و عدد این طایفه از حد و حصر بیرون است و ذکر تفاصیل ایشان از قاعده احاطه متجاوز، لاجرم بر ذکر چندی از مشاهیر ایشان اقتصار کرده می شود.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شعر در عرف قدما و حکما کلامیست مؤلف از مقدمات مخیله یعنی از شأن آن باشد که در خیال سامع اندازد معانی را که موجب اقبال باشد بر چیزی یا اعراض از چیزی، خواه فی نفسه صادق باشد و خواه نی، و خواه سامع اعتقاد صدق آن داشته باشد یا نی.
هوش مصنوعی: شعر در نظر قدما و حکما عبارت است از کلامی که از مجموعه‌ای از اندیشه‌ها شکل می‌گیرد و هدف آن این است که معانی خاصی را در ذهن شنونده ایجاد کند. این معانی می‌توانند باعث جلب توجه به یک موضوع یا دوری از موضوع دیگر شوند. اهمیت شعر به این است که ممکن است در ذات خود درست یا نادرست باشد و اینکه شنونده به حقیقت آن باور داشته باشد یا نداشته باشد، تأثیری در ماهیت شعر ندارد.
چنان که گویند خمر لعلی است مذاب یا یاقوتی است سیال یا عسل چیزی است تلخ یا شور، قی کرده زنبور و متأخرین حکما به آن وزن و قافیه را اعتبار کرده اند فاما در عرف جمهور جز وزن و قافیه در آن معتبر نیست پس شعر کلامی باشد موزون و مقفی و تخیل و عدم تخیل و صدق و عدم صدق را در آن حقیقت اعتبار نی ولله درالشعر ما اعظم شانه و ما ارفع مکانه و لیت شعری ایة فضیلة اجل من الشعر و ای سحر اجزل من هذا السحر.
هوش مصنوعی: در ادبیات اشاره شده است که شعر می‌تواند مانند شراب باید طعم خاصی داشته باشد و در عین حال وزنی موزون و قافیه‌ای زیبا داشته باشد. با این حال، بر اساس نظر عموم، تنها وزن و قافیه برای اعتبار شعر کافی است. شعر در واقع کلامی است که از نظر ریتم و قافیه باید هماهنگ باشد و عناصر دیگری چون تخیل یا صداقت در آن ضرورت ندارد. همچنین به عظمت و اهمیت شعر در ادبیات اشاره شده و بیانگر آن است که شعر می‌تواند بسیار برجسته و تأثیرگذار باشد.
هیچ شاهد چو سخن موزون نیست
سر خوبی ز خطش بیرون نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیزی مانند سخن زیبا و موزون نمی‌تواند نشانه خوبی باشد و زیبایی از خط و نوشته شخص به خوبی نمایان نمی‌شود.
صبر ازو صعب و تسلی مشکل
خاصه وقتی که پی بردن دل
هوش مصنوعی: صبر بر او دشوار است و آرامش کار سختی است، به ویژه زمانی که دل انسان به حال خود پی می‌برد.
کشد از وزن به بر خلعت ناز
کند از قافیه دامانش طراز
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و شکوه خود، توجه دیگران را جلب می‌کند و با ظرافت و زیبایی که دارد، شخصیتش را به نمایش می‌گذارد.
پا به خلخال ردیف آراید
بر جبین خال خیال افزاید
هوش مصنوعی: وقتی که پا به زنجیر بیفتد، بر پیشانی خال زیبایی می‌نشیند و تصور را زیباتر می‌سازد.
رخ ز تشبیه دهد جلوه چو ماه
ببرد عقل صد افتاده ز راه
هوش مصنوعی: چهره‌اش به زیبایی و درخشش ماه است و این قدر زیباست که عقل را از مسیر خود منحرف می‌کند و آدم‌ها را به حیرت می‌اندازد.
مو به تجنیس ز هم بشکافد
خالی از فرق دو گیسو بافد
هوش مصنوعی: مو به طور ظریف و هنرمندانه‌ای از هم باز می‌شود و بدون هیچ تفاوتی دو رشته مو را می‌بافد.
لب ز ترصیع گهر ریز کند
جعد مشکین گهر آویز کند
هوش مصنوعی: در این بیت، تصویری زیبا از موهای مشکی و تابدار دختران به تصویر کشیده شده است. به گونه‌ای که گویی این موها مانند قطرات گرانبهای الماس درخشان هستند که بر روی لب‌ها می‌نشینند و زیبایی خاصی را به صورت او می‌بخشند. این تشبیه، حس لطافت و زیبایی را از طریق جواهرات طبیعت به تصویر می‌کشد.
چشم از ایهام کند چشمک زن
فتنه در انجمن وهم فکن
هوش مصنوعی: چشم با ناز و بازیگری خود، در جمع، باعث به وجود آمدن جاذبه و شگفتی می‌شود.
بر سر چهره نهد زلف مجاز
شود از پرده حقیقت پرداز
هوش مصنوعی: زلفی که بر چهره قرار می‌گیرد، به نوعی نشان‌دهنده زیبایی و جذابیت است و در اینجا به نوعی حقیقت و واقعیت را پنهان می‌کند. به عبارت دیگر، این زیبایی می‌تواند باعث فریب و دور کردن از واقعیت شود.
و آن که حضرت حق - سبحانه و تعالی - کلام معجز طراز قرآن را به مای نفی «وما هو بقول شاعر» از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و علم بلاغت موردش را از حضیض تدنس «بل هو شاعر» به اوج تقدس «و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له » افراخته، نه اثبات این معنی راست که شعر فی حد ذاته امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنابر آن است که قاصران نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان متصدی تحدی به آن را - صلی الله علیه و سلم - از زمره شعرا نشمارند و این واضحترین دلیلی است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحر آفرینان شعر آرا.
هوش مصنوعی: خداوند متعال، کلام معجزه‌آسا و بی‌نظیر قرآن را به گونه‌ای نازل کرده که از اتهام شعر و شاعری مبرا باشد. با بیان اینکه قرآن نه شعر است و نه می‌تواند به شاعران نسبت داده شود، مقام بلاغت آن را به اوج می‌رساند و این تأکید ندارد که شعر به خودی خود چیز بدی است یا شاعران سرزنش شده‌اند. بلکه هدف این است که کسانی که توانایی درک نظم قرآن را ندارند، آن را به سلیقه شعر ربط ندهند و ادعای دشمنان که می‌خواهند پیامبر را از زمره شاعران بدانند، رد کند. این مسئله خود گواهی بر ارزش و منزلت شعر و شاعران است.
پایه شعر بین که چون ز نبی
نفی نعت پیمبری کردند
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که شعرا و ادیبان باید توجه کنند که اگر ویژگی‌های نیکوی پیامبر را نادیده بگیرند یا انکار کنند، در واقع پایه‌های شعر خود را تضعیف کرده‌اند. به عبارت دیگر، بزرگداشت شخصیت‌های الهی و نیکوکاری‌های آن‌ها بخشی از هویت شعری است و هرگونه کم‌توجهی به این مسائل باعث ضعف در ادبیات خواهد شد.
بهر تصحیح نسبت قرآن
تهمت او به شاعری کردند
هوش مصنوعی: برای اصلاح اعتبار قرآن، به او نسبت شاعری دادند و او را متهم کردند.
شعر بر اقسام است: چون قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و رباعی و شعرا در ممارست آنها متفاوت.
هوش مصنوعی: شعر انواع مختلفی دارد، مانند قصیده، غزل، مثنوی، قطعه و رباعی، و هنرمندان در کار کردن با هر یک از این انواع، تفاوت‌هایی دارند.
بعضی متفنن اند که بر جمیع این اقسام شعر گفته اند و بعضی از آن قبیل اند که میل ایشان به بعضی ازین اقسام بیشتر بوده است چون متقدمان که اهتمام ایشان به قصاید بوده است در مدایح و مواعظ و غیر آن و اهتمام بعضی به مثنوی به خلاف متأخران که سخنان اکثر بر طریق غزل واقع شده است و عدد این طایفه از حد و حصر بیرون است و ذکر تفاصیل ایشان از قاعده احاطه متجاوز، لاجرم بر ذکر چندی از مشاهیر ایشان اقتصار کرده می شود.
هوش مصنوعی: برخی از شاعران به تمام انواع شعر پرداخته‌اند و برخی دیگر تمایل بیشتری به بعضی از این انواع دارند. شاعران قدیم بیشتر به قصاید و مدایح و مواعظ توجه داشتند، در حالی که شاعران جدید بیشتر بر غزل تمرکز کرده‌اند. تعداد این شاعران بسیار زیاد است و بیان جزئیات درباره همه آن‌ها ممکن نیست. بنابراین، تنها به ذکر چند تن از شاعران مشهور اکتفا می‌شود.