گنجور

بخش ۳۵

زنی از شوهر خود شکایت پیش قاضی برد که مرا یک لحظه فارغ نمی گذارد نه در خلا و نه در ملا و نه در وقت خمیر کردن و نه در وقت نان پختن و نه در وقتی که روزه می دارم و نه در وقتی که نماز می گزارم. شوهرش گفت: من تو را از برای این خواسته ام.

زن گفت: ایهاالقاضی حسبة لله که تعیین کن که در شبانه روزی چند بار با من نزدیکی کند تا من بدانم و خود را بر آن راست گیرم. قاضی گفت: ده بار! زن گفت: طاقت این ندارم گفت: نه بار! گفت: طاقت ندارم و همچنین می گفت تا به پنج بار رسانید.

زن گفت: طاقت این نیز ندارم قاضی گفت: وای بر تو نمی خواهی که این مسکین را هیچ بهره ای باشد. زن گفت: راضی شدم! مرد گفت: ای قاضی بفرمای تا کسی را کفیل خود کند، زن گفت: اینک قاضی مسلمانان کفیل من است.

قاضی گفت: ای زانیه می خواهی که از وی بگریزی و مرا در دست وی اندازی تا آنچه با تو می کند با من کند! برخیز و بیرون رو که لعنت خدای بر تو باد.

در وایه های نفس وکیل کسی مشو
ترسم که با هزار عزیزی شوی ذلیل
تن در دهد به قحبگی آید چو وقت کار
هر پاکدامنی که شود قحبه را کفیل

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنی از شوهر خود شکایت پیش قاضی برد که مرا یک لحظه فارغ نمی گذارد نه در خلا و نه در ملا و نه در وقت خمیر کردن و نه در وقت نان پختن و نه در وقتی که روزه می دارم و نه در وقتی که نماز می گزارم. شوهرش گفت: من تو را از برای این خواسته ام.
هوش مصنوعی: زنی به قاضی گفت که شوهرش هیچ زمانی به او استراحت نمی‌دهد و در تمام کارها و فعالیت‌هایش، مثل زمان‌های خمیر کردن یا نان پختن، حتی در هنگام روزه و نماز، مزاحمش می‌شود. شوهرش در پاسخ گفت که دلیل ازدواجش با او همین است که نمی‌گذارد لحظه‌ای تنها بماند.
زن گفت: ایهاالقاضی حسبة لله که تعیین کن که در شبانه روزی چند بار با من نزدیکی کند تا من بدانم و خود را بر آن راست گیرم. قاضی گفت: ده بار! زن گفت: طاقت این ندارم گفت: نه بار! گفت: طاقت ندارم و همچنین می گفت تا به پنج بار رسانید.
هوش مصنوعی: زن از قاضی خواست که مشخص کند در طول روز چند بار باید با او نزدیکی کند تا بتواند خود را آماده کند. قاضی ابتدا گفت ده بار، اما زن گفت که نمی‌تواند این مقدار را انجام دهد. قاضی به تدریج تعداد را کاهش داد تا اینکه به پنج بار رسید.
زن گفت: طاقت این نیز ندارم قاضی گفت: وای بر تو نمی خواهی که این مسکین را هیچ بهره ای باشد. زن گفت: راضی شدم! مرد گفت: ای قاضی بفرمای تا کسی را کفیل خود کند، زن گفت: اینک قاضی مسلمانان کفیل من است.
هوش مصنوعی: زن گفت: من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. قاضی جواب داد: وای بر تو! آیا نمی‌خواهی این بیچارگی هیچ حقی داشته باشد؟ زن گفت: من راضی هستم! مرد گفت: ای قاضی، لطفاً اجازه بده که کسی متعهد به من شود. زن گفت: همین حالا قاضی مسلمانان کفیل من است.
قاضی گفت: ای زانیه می خواهی که از وی بگریزی و مرا در دست وی اندازی تا آنچه با تو می کند با من کند! برخیز و بیرون رو که لعنت خدای بر تو باد.
هوش مصنوعی: قاضی به زن گفت: ای زنی که گناه کرده‌ای، آیا می‌خواهی از او فرار کنی و مرا در دست او قرار دهی تا همان‌طور که با تو رفتار می‌کند، با من هم رفتار کند؟ اکنون بلند شو و بیرون برو که لعنت خدا بر تو باد.
در وایه های نفس وکیل کسی مشو
ترسم که با هزار عزیزی شوی ذلیل
هوش مصنوعی: در پی خواسته‌های نفس، و از کسی وکیل مشو، زیرا می‌ترسم که با هزار عزیز و دوست، در نهایت به ذلت و خواری برسی.
تن در دهد به قحبگی آید چو وقت کار
هر پاکدامنی که شود قحبه را کفیل
هوش مصنوعی: آدمی که در زندگی‌اش نیکی و پاکدامنی دارد، در زمان نیاز و دشواری ممکن است به کارهایی دست بزند که هرگز تصور نمی‌کرد. این موضوع نشان می‌دهد که تحت فشار و در شرایط خاص، افراد ممکن است به چیزهایی رو آورند که برخلاف اصول اولیه‌شان است.