اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوبرویی را کمند ارادت به حلقه درویشان کشید و چون نکته مرکز در دایره صوفیان آرمید،
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی او باعث شد که به جمع درویشان بپیوندد و وقتی در مرکز دایره صوفیان قرار گرفت، به راحتی جلب توجه کرد.
شد رخش قبله خداجویان
از خدا روی خود در او کردند
هوش مصنوعی: چهرهی او برای مشتاقان خدا همانند قبلهای است که همه به سمت آن روی میآورند.
فوطه پوشان بر آن شکر گفتار
چون مگس بر شکر غلو کردند
هوش مصنوعی: افرادی که لحن شیرین و جذاب دارند، مانند مگسهایی که به شکر جذب میشوند، از کلام خود به شکلی مبالغهآمیز بهرهبرداری میکنند.
هر کس او را خاصه خود می خواست و خود را در نظر قبول او می آراست تا عاقبت در این کشاکش میان ایشان خلاف افتاد و نزاع خاست.
هوش مصنوعی: هر کسی او را به عنوان محبوب خود میخواست و سعی داشت نظر او را جلب کند. اما در نهایت، در این رقابت و کشمکش، بین آنها اختلاف و درگیری به وجود آمد.
نیست دور از عشقبازان کوفتن بر یکدگر
چون دم از عشق یکی معشوق نیکو رو زنند
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی به هم میرسند و عشق را تجربه میکنند، به راحتی میتوانند یکدیگر را نوازش کنند و از عشق یک معشوق خوشچهره صحبت کنند.
طائفان کعبه را چون شوق سازد تیزگام
جای آن دارد اگر بر یکدگر پهلو زنند
هوش مصنوعی: گریزندگان در اطراف کعبه، وقتی شوق وجود دارد، به سرعت میدوند و اگر با هم در تماس قرار بگیرند، نشانهای از کنار هم بودنشان است.
پیر خانقاه که او نیز از آن نمد کلاهی داشت و در آن دعوی هر دم بر خود گواهی، آن پسر را طلبید و زبان نصیحت کشید که ای فرزند ارجمند و جوان دلپسند! با هر کس چون شیر و شکر میامیز و به ریسمان فریب هر ناکس در میاویز تو آیینه خدانمایی، دریغ باشد که با هر بی سر و پا چهره گشایی.
هوش مصنوعی: پیر خانقاه که خود نیز از آن نمد کلاهی داشت و همیشه در حال دعوی و گواهی بود، آن پسر را فراخواند و شروع به نصیحت کرد: «ای فرزند عزیز و جوان جذاب! با هر کسی مثل شیر و شکر رفتار کن و به دام فریب هر ناکس نیفت! تو باید آینهای از خداوند باشی؛ بنابراین جایز نیست که با هر بیسروپایی ارتباط برقرار کنی.»
هر لحظه عنان به چنگ اغیار مده
در خلوت خاص عام را بار مده
هوش مصنوعی: هر لحظه کنترل و اختیار خود را به دست دیگران نسپار، در خلوت و تنهایی خود تمام توجهات را به دیگران معطوف نکن.
رخسار تو مرآت صقالت زده است
مرآت صقیل را به زنگار مده
هوش مصنوعی: چهره تو مثل آینهای است که خوب جلا داده شده، پس آن آینه را با کثیفی نپوشان.
چون آن شیرین پسر این نصیحت شنید بر وی تلخ آمد. روی ترش کرده برخاست و به بهانه ای از خانقاه بیرون رفت و چند روز نیامد. پیر و مریدان از غم مفارقت او به جان آمدند و از الم مهاجرت او به فغان، به الماس مژه گوهر عجز و اضطرار سفتند و به لسان افتقار و زبان اعتذار گفتند:
هوش مصنوعی: وقتی آن جوان شیرینزبان نصیحت را شنید، دلش به شدت ناراحت شد. با چهرهای درهم رفته برخاست و بهانهای آورد تا از خانقاه بیرون برود و چند روز هیچ خبری از او نشد. پیر و مریدان به خاطر جداییاش بسیار ناراحت شدند و از غم دوریاش به درد آمدند و با چشمانشان که پر از اشک و اضطراب بود، ناله کردند و با زبانی پر از درخواست و عذرخواهی به او گفتند.
باز آ که بر تو هیچ کس حکمی ندارد ای پسر
با هر که خواهی می نشین از هر که خواهی می گذر
هوش مصنوعی: برگرد و بیندیش که هیچ کس نمیتواند بر تو حکمی جاری کند. ای پسر، با هر کسی که دوست داشتی بنشین و از هر که خواستی عبور کن.
هرچند فریب عقل و خصم دینی
بازآ که دل شکسته را تسکینی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ذهن و دشمنان دین میخواهند تو را فریب دهند، برگرد و به دل شکستۀ خود آرامش بده.
این بس که بلا و محنت ما بینی
با ما به طفیل دیگران بنشینی
هوش مصنوعی: این کافی است که تو درد و رنج ما را ببینی و در کنار ما، به خاطر دیگران آرام بنشینی.
آن جوان اعتذار درویشان را استماع فرموده، از شیوه تندخویی گذشت و به صحبت آن تنها ماندگان مهجور و فراق دیدگان رنجور بازگشت.
هوش مصنوعی: آن جوان با گوش دادن به پوزشخواهی درویشان، از رفتار تند خود دست برداشت و دوباره به گفتوگو با افرادی که تنها مانده و در غم بودند، پرداخت.
بعد از چهار چیز ز جانان چهار چیز
خوشتر بود ز راحت رحمت پس از عذاب
هوش مصنوعی: پس از چهار چیز که از معشوق به دست میآید، چهار چیز دیگر هم وجود دارد که از آرامش و رحمت بهتر هستند و اینها در مقایسه با عذاب نیز معنا پیدا میکنند.
وصلی پس از فراق و وفایی پس از خلاف
صلحی پس از نزاع و رضایی پس از عتاب
هوش مصنوعی: پس از دوری، به یکدیگر میرسیم و بعد از بیوفایی، وفا را تجربه میکنیم. پس از چالشها و درگیریها، صلح حاصل میشود و بعد از ناراحتیها، آشتی و رضایت به وجود میآید.