گنجور

بخش ۱۱

شبی در مسجد جامع مصر آتش افتاد و بسوخت، مسلمانان را توهم آن شد که آن را نصارا کرده اند به مکافات آن آتش در خانه های ایشان انداختند.

سلطان مصر جماعتی را که آتش در خانه های ایشان انداخته بودند بگرفت و در یک جا جمع کرد و بفرمود تا به عدد ایشان رقعه ها نوشتند، در بعضی کشتن و در بعضی دست بریدن و در بعضی تازیانه زدن، و آن رقعه ها را بر ایشان افشاندند، بر هرکس هر رقعه که افتاد با وی به مضمون آن معامله کردند.

یک رقعه که مضمون به کشتن بود بر کسی افتاد، گفت: من از کشتن باکی ندارم اما مادری دارم و جز من کسی ندارد در پهلوی وی دیگری بود که در رقعه وی تازیانه زدن بود، وی رقعه خود را به آن کس داد و رقعه وی را گرفت و گفت: من مادری ندارم. این را به جای او بکشتند و آن را به جای او تازیانه زدند.

به سیم و زر جوانمردی توان کرد
خوش آن کس کو جوانمردی به جان کرد
به جان چون احتیاج یار بشناخت
حیات خود فدای جان او ساخت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی در مسجد جامع مصر آتش افتاد و بسوخت، مسلمانان را توهم آن شد که آن را نصارا کرده اند به مکافات آن آتش در خانه های ایشان انداختند.
هوش مصنوعی: یک شب در مسجد جامع مصر آتش‌سوزی رخ داد و مسجد سوخت. مسلمانان گمان کردند که نصارا (مسیحیان) این کار را انجام داده‌اند، بنابراین به خاطر این حادثه، آتش را به خانه‌های آنها انداختند.
سلطان مصر جماعتی را که آتش در خانه های ایشان انداخته بودند بگرفت و در یک جا جمع کرد و بفرمود تا به عدد ایشان رقعه ها نوشتند، در بعضی کشتن و در بعضی دست بریدن و در بعضی تازیانه زدن، و آن رقعه ها را بر ایشان افشاندند، بر هرکس هر رقعه که افتاد با وی به مضمون آن معامله کردند.
هوش مصنوعی: سلطان مصر افرادی را که در خانه‌های مردم آتش انداخته بودند، دستگیر کرد و آن‌ها را در یک مکان جمع کرد. سپس دستور داد تا بر اساس تعداد آن‌ها، برگه‌هایی نوشته شود که در بعضی از آن‌ها حکم اعدام، در برخی دیگر حکم بریدن دست و در تعدادی دیگر حکم ضرب و شتم ذکر شده بود. این برگه‌ها را بر روی آن‌ها پخش کردند و به هر کسی برگه‌ای که برایش افتاده بود، بر اساس آن حکم عمل کردند.
یک رقعه که مضمون به کشتن بود بر کسی افتاد، گفت: من از کشتن باکی ندارم اما مادری دارم و جز من کسی ندارد در پهلوی وی دیگری بود که در رقعه وی تازیانه زدن بود، وی رقعه خود را به آن کس داد و رقعه وی را گرفت و گفت: من مادری ندارم. این را به جای او بکشتند و آن را به جای او تازیانه زدند.
هوش مصنوعی: شخصی که نامه‌ای حاوی دستور اعدام به او رسید، گفت: من از مرگ نمی‌ترسم، اما مادرم را دارم و او جز من کسی ندارد. در کنار او فرد دیگری بود که در نامه‌اش حکم شلاق خوردن داشت. آن شخص نامه‌اش را به فرد دوم داد و نامه او را گرفت و گفت: من مادر ندارم. سپس به جای او اعدامش کردند و به جای او شلاق زدند.
به سیم و زر جوانمردی توان کرد
خوش آن کس کو جوانمردی به جان کرد
هوش مصنوعی: به ثروت و مال نمی‌توان جوانمردی را به دست آورد، بلکه فقط کسی که جوانمردی را با تمام وجود خود احساس کند، می‌تواند به مقام واقعی جوانمردی دست یابد.
به جان چون احتیاج یار بشناخت
حیات خود فدای جان او ساخت
هوش مصنوعی: وقتی شخص به ضرورت و نیاز محبوبش پی برد، زندگی‌اش را برای نجات جان او فدای می‌کند.