گنجور

دیباچه

چو مرغ امر ذی بالی ز آغاز
نه از نیروی حمد آید به پرواز
به مقصد نارسیده پر بریزد
فتد زانسان که هرگز برنخیزد

هزاران داستان حمد و ثنا از زبان مرغان بهارستان عشق و وفا که از منابر اغصان فضل و احسان به حسن اصوات و طیب الحان علی الدوام خوانند و به مسامع حاضران مجامع قدس و ناظران مناظر انس علی مرالشهور و الاعوام رسانند.

صانعی را که گلستان سپهر
باشد از گلشن حسنش ورقی
یا بود بهر ثنا خوانانش
پر نثار در و گوهر طبقی

جلت عظمة جلاله و علت کلمة کماله و هزار درود و تحیت و سرود از گلوی عندلیبان بستانسرای فضل وجود که مطربان بزم شهود و مغنیان عشرتخانه وجد و وجودند.

هر گل روضه ابلاغ که هست
گل این باغ ز رویش ورقی
نیست زاوراق چمن مرغان را
بجز اوصاف جمالش سبقی

و علی صحبه و آله المقتبسین من مشکاة علومه و احواله امابعد نموده می آید که چون در این وقت دلپسند فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف - عصمه الله عما یفضیه الی التلهف و التأسف - به آموختن مقدمات کلام عرب و اندوختن قواعد فنون ادب اشتغال نمود.

و پوشیده نماند که طفلان نورسیده و کودکان رنج نادیده را از تعلم اصطلاحاتی که مأنوس طباع و مألوف استماع ایشان نیست بر دل بار وحشتی و در خاطر غبار دهشتی می نشیند، از برای تلطیف سر و تشحیذ خاطر وی گاه گاهی از کتاب گلستان که از انفاس متبرکه شیخ نامدار و استاد بزرگوار مصلح الدین سعدی شیرازی است رحمه الله تعالی، سطری چند خوانده می شد.

نه گلستان که روضه ای ز بهشت
خاک و خاشاک او عبیر سرشت
بابهایش بهشت را درها
فیض ده قصه هاش کوثرها
نکته هایش نهفته در پرده
رشک حوران ناز پرورده
دلکش اشعار او بلند اشجار
از نم لطف تحتهاالانهار

در آن اثنا چنان در خاطر آمد که - تبرکا با نفاسه الشریفة و تتبعا لا شعاره اللطیفة - ورقی چند بر آن اسلوب ساخته شود و جزوی چند بر آن منوال پرداخته گردد تا حاضران را داستانی باشد و غایبان را ارمغانی و چون این معنی به انجام رسید و این صورت به اتمام انجامید،

با خرد گفتم چه سازم زیور این نوعروس
تا به چشم خواستگارانش فزاید زیب و زین
گفت درهای ثنای شهریار کامگار
نصرة الدینا معز الدوله کهف الخافقین
اختر برج جلالت گوهر درج شرف
شمع بزم دوده تیمورخان سلطان حسین
آسمان قدری که چون خور حال ذرات جهان
باشد از چشم عنایت دیدن او را فرض عین
دین دان در ذمه جودش همه حاجات خلق
کم پسندد جود او در گردن خود عار دین

اعز الله تعالی انصاره و ضاعف اقتداره و ادام اولاده الکرام تحت ظلال ملکه و سلطانه و انام کافة الانام فی کنف عدله و احسانه.

گلستان گرچه سعدی کرد از این پیش
به نام سعد بن زنگی تمامش
بهارستان من نام از کسی یافت
که شاید سعد بن زنگی غلامش
گذری کن درین بهارستان
تا ببینی در او گلستانها
وز لطایف به هر گلستانی
رسته گلها دمیده ریحانها

و ترتیب این بهارستان بر هشت روضه اتفاق افتاده است، هر روضه ای بهشت آیین مشتمل بر رنگ دیگر از شقایق و بوی دیگر از ریاحین نه شقایقش را از پایمال باد خزان پژمردگی، و نه ریاحینش را از دستبرد برد دی افسردگی.

دمیده مرغزارش بر جوانب
شکفته لاله زارش در نواحی
ز شبنم لاله را خوی در بناگوش
ز باران غنچه را می در صراحی
غزیر الدمع من عین السواقی
کثیرالضحک عن ثغر الاقاحی
اشارت می کند نرگس که می نوش
فان العفو للزلات ماحی
همی ترسم که از لطف اشارت
کند پرهیزگاران را مباحی

التماس از تماشائیان این ریاض خالی از خار ملاحظه اعراض و خاشاک مطالبه اعواض آنکه چون به قدم اهتمام بر اینان بگذرند و به نظر اعتبار در اینها بنگرند باغبان را که در تربیت شان خون جگر خورده است و در تنمیت شان جان شیرین بر لب آورده به دعایی یاد کنند و به ثنایی شاد گردانند.

هر کس ز نیک بختان زین تازه رس درختان
در سایه ای نشیند یا میوه ای بچیند
آن به که پیش گیرد آیین حق گزاری
راه کرم سپارد رسم دعا گزیند
گوید که بنده جامی کین روضه ساخت یا رب
همواره از خدا پر وز خود تهی نشیند
جز راه او نپوید جز وصل او نجوید
جز نام او نگوید جز روی او نبیند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو مرغ امر ذی بالی ز آغاز
نه از نیروی حمد آید به پرواز
هوش مصنوعی: پرواز پرنده‌ای که بال و پر دارد، به خودی خود از آغاز شکل نمی‌گیرد و این پرواز ناشی از قدرت ستایش و تمجید نیست.
به مقصد نارسیده پر بریزد
فتد زانسان که هرگز برنخیزد
هوش مصنوعی: اگر به مقصد نرسی، خود را از دست می‌دهی، چرا که کسی که هرگز تلاش نکند، هرگز به جایی نمی‌رسد.
هزاران داستان حمد و ثنا از زبان مرغان بهارستان عشق و وفا که از منابر اغصان فضل و احسان به حسن اصوات و طیب الحان علی الدوام خوانند و به مسامع حاضران مجامع قدس و ناظران مناظر انس علی مرالشهور و الاعوام رسانند.
هوش مصنوعی: هزاران داستان زیبا و پرمدح از زبان پرندگان بهاری که در باغ عشق و وفا آواز می‌خوانند و از منابر درختان دانش و رحمت به نیکی و زیبایی صدای خود را به گوش حاضران در مجالس مقدس و ناظران مناظر انسانی در طول زمان می‌رسانند.
صانعی را که گلستان سپهر
باشد از گلشن حسنش ورقی
هوش مصنوعی: آدمی را تصور کن که به مانند باغی زیبا و دلکش است، که در آن زیبایی‌ها و خوبی‌ها به وفور یافت می‌شود. این فرد می‌تواند الهام‌بخش و جذاب باشد و همچون باغی پر از گل‌های خوشبو و رنگارنگ، توجه دیگران را به خود جلب کند.
یا بود بهر ثنا خوانانش
پر نثار در و گوهر طبقی
هوش مصنوعی: او یا به خاطر ستایش‌گرانش، دمی سرشار از نثار و هدیه‌ای از در و گوهر دارد.
جلت عظمة جلاله و علت کلمة کماله و هزار درود و تحیت و سرود از گلوی عندلیبان بستانسرای فضل وجود که مطربان بزم شهود و مغنیان عشرتخانه وجد و وجودند.
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگی و عظمت او، به خاطر کمال و زیبایی‌اش، هزاران درود و سلام از گلوی بلبلان باغ علم و فضیلت به خاطر او می‌خوانند، که هنرمندان محفل معرفت و شادی در اینجا مشغولند.
هر گل روضه ابلاغ که هست
گل این باغ ز رویش ورقی
هوش مصنوعی: در این باغ، هر گلی که وجود دارد، پیامی را به همراه دارد که از زیبایی و طراوت خود به نمایش می‌گذارد.
نیست زاوراق چمن مرغان را
بجز اوصاف جمالش سبقی
هوش مصنوعی: در چمن تنها جز ویژگی‌های زیبایی او، چیزی برای پرندگان وجود ندارد.
و علی صحبه و آله المقتبسین من مشکاة علومه و احواله امابعد نموده می آید که چون در این وقت دلپسند فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف - عصمه الله عما یفضیه الی التلهف و التأسف - به آموختن مقدمات کلام عرب و اندوختن قواعد فنون ادب اشتغال نمود.
هوش مصنوعی: با سلام و درود بر او و یارانش و خانواده‌اش که از نور دانش و شخصیت او بهره‌مند هستند. اکنون به اطلاع می‌رساند که در این زمان خوشایند، فرزند عزیز و ارجمند ضیاءالدین یوسف موفق به یادگیری مقدمات علم کلام عرب و جمع‌آوری قواعد فنون ادب شده است.
و پوشیده نماند که طفلان نورسیده و کودکان رنج نادیده را از تعلم اصطلاحاتی که مأنوس طباع و مألوف استماع ایشان نیست بر دل بار وحشتی و در خاطر غبار دهشتی می نشیند، از برای تلطیف سر و تشحیذ خاطر وی گاه گاهی از کتاب گلستان که از انفاس متبرکه شیخ نامدار و استاد بزرگوار مصلح الدین سعدی شیرازی است رحمه الله تعالی، سطری چند خوانده می شد.
هوش مصنوعی: باید گفت که کودکان کوچک و بی‌تجربه که با برخی اصطلاحات آشنا نیستند، ممکن است از این موضوع دچار ترس و اضطراب شوند. به همین دلیل، برای تسکین و تقویت روحیه آن‌ها، هر از گاهی بخش‌هایی از کتاب گلستان، که اثر شیخ بزرگوار سعدی شیرازی است، خوانده می‌شود.
نه گلستان که روضه ای ز بهشت
خاک و خاشاک او عبیر سرشت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جایی می‌پردازد که با وجود ظاهری ساده و بی‌فروغ، دارای زیبایی و طراوتی خاص است. به جای یک باغ زیبا و خوشبو، از فضایی یاد می‌شود که حتی با مواد اولیه ابتدایی چون خاک و خاشاک، می‌تواند عطر و بویی بهشتی داشته باشد. این تصویر نشان‌دهنده ارزش درونی و روحانی یک مکان، حتی اگر از نظر ظاهری ساده باشد، است.
بابهایش بهشت را درها
فیض ده قصه هاش کوثرها
هوش مصنوعی: در بهشت درهای زیادی وجود دارد و داستان‌های زیادی از نعمت‌ها و خیرات آن بیان شده است.
نکته هایش نهفته در پرده
رشک حوران ناز پرورده
هوش مصنوعی: رازهای او در زیبایی و لطافت حورهای بهشتی پنهان است.
دلکش اشعار او بلند اشجار
از نم لطف تحتهاالانهار
هوش مصنوعی: اشعار او مانند درختان بلند و زیبا هستند که زیر آنها نهرهای زلال جریان دارند.
در آن اثنا چنان در خاطر آمد که - تبرکا با نفاسه الشریفة و تتبعا لا شعاره اللطیفة - ورقی چند بر آن اسلوب ساخته شود و جزوی چند بر آن منوال پرداخته گردد تا حاضران را داستانی باشد و غایبان را ارمغانی و چون این معنی به انجام رسید و این صورت به اتمام انجامید،
هوش مصنوعی: در آن زمان به ذهنم رسید که با الهام از ارزش‌های مقدس و زیبایی‌های خاص، چند صفحه‌ای نوشته شود و جزوه‌هایی بر اساس آن موضوع تهیه گردد تا برای حاضران داستانی داشته باشیم و غایبان نیز هدیه‌ای دریافت کنند. و وقتی این کار به پایان رسید و این اثر آماده شد،
با خرد گفتم چه سازم زیور این نوعروس
تا به چشم خواستگارانش فزاید زیب و زین
هوش مصنوعی: با فکر و اندیشه به این نتیجه رسیدم که چطور می‌توانم زینت و زیبایی این نوعروس را افزایش دهم تا در نظر خواستگارانش جذاب‌تر و زیباتر به نظر برسد.
گفت درهای ثنای شهریار کامگار
نصرة الدینا معز الدوله کهف الخافقین
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از برکت و عظمت پادشاهی سخن می‌گوید که درهای ستایش و تحسین به روی او گشوده است. این پادشاه، که به عنوان حامی دین و عزیز کشورشناخته می‌شود، نجات‌دهنده‌ای است که در زمان‌های سخت و دشوار پناهگاه مردم به شمار می‌آید.
اختر برج جلالت گوهر درج شرف
شمع بزم دوده تیمورخان سلطان حسین
هوش مصنوعی: ستاره‌ای درخشان بر فراز عظمت و شکوه، دُرّی گرانبها در دنیای شرافت و نیک نامی، روشنایی بخش محفل و مجالس تیمورخان، سلطان حسین.
آسمان قدری که چون خور حال ذرات جهان
باشد از چشم عنایت دیدن او را فرض عین
هوش مصنوعی: آسمان به اندازه‌ای است که به مانند خورشید، حال و وضعیت ذرات جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و دیدن او از طریق چشم لطف و عنایت، امری قطعی و واضح است.
دین دان در ذمه جودش همه حاجات خلق
کم پسندد جود او در گردن خود عار دین
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که دین در گنجینه و اراده خداوند از تمام نیازهای مردم برآورده می‌شود و خداوند با بخشش‌هایش این نیازها را تامین می‌کند. اما جود و بخشش خداوند بر او عیبی ندارد، بلکه نشانه‌ی بزرگی و شکوه اوست.
اعز الله تعالی انصاره و ضاعف اقتداره و ادام اولاده الکرام تحت ظلال ملکه و سلطانه و انام کافة الانام فی کنف عدله و احسانه.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ حامی خود را یاری کند و قدرتش را دوچندان سازد و فرزندان نیکوکارش را زیر سایه سلطنت و قدرتش حفظ نماید و تمام مخلوقاتش را در آغوش عدالت و احسانش قرار دهد.
گلستان گرچه سعدی کرد از این پیش
به نام سعد بن زنگی تمامش
هوش مصنوعی: هرچند سعدی در گذشته گلستان را به نام سعد بن زنگی نوشته است، اما اکنون این اثر به خاطر سعدی شناخته می‌شود.
بهارستان من نام از کسی یافت
که شاید سعد بن زنگی غلامش
هوش مصنوعی: بهارستان من به خاطر شخصی معروف شد که احتمالاً سعد بن زنگی، غلام او بوده است.
گذری کن درین بهارستان
تا ببینی در او گلستانها
هوش مصنوعی: به این بهارستان سر بزن تا زیبایی‌های بسیاری را که شبیه گلستان‌هاست، مشاهده کنی.
وز لطایف به هر گلستانی
رسته گلها دمیده ریحانها
هوش مصنوعی: از زیبایی‌ها در هر باغ و گلستان، گل‌ها شکوفا شده و عطر خوش ریحان‌ها به مشام می‌رسد.
و ترتیب این بهارستان بر هشت روضه اتفاق افتاده است، هر روضه ای بهشت آیین مشتمل بر رنگ دیگر از شقایق و بوی دیگر از ریاحین نه شقایقش را از پایمال باد خزان پژمردگی، و نه ریاحینش را از دستبرد برد دی افسردگی.
هوش مصنوعی: ترتیب این مجموعه بهاری بر پایه هشت بخش شکل گرفته است. هر بخش منبعی از زیبایی بهاری است که رنگ‌هایی متفاوت از گل‌های شقایق و عطرهایی خاص از گل‌ها را در بر دارد. هیچ‌یک از گل‌ها به دلیل وزش باد خزان و پژمردگی آسیب ندیده و عطر گل‌ها نیز تحت تأثیر ناامیدی قرار نگرفته است.
دمیده مرغزارش بر جوانب
شکفته لاله زارش در نواحی
هوش مصنوعی: پرنده در دشتش آواز سر می‌دهد و در کنار گل‌های سرخ لاله‌اش در مناطق مختلف، نشاط و زیبایی را منتشر می‌کند.
ز شبنم لاله را خوی در بناگوش
ز باران غنچه را می در صراحی
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر زیبایی از تاثیری که شبنم و باران بر روی گل‌ها می‌گذارد، اشاره دارد. شبنم بر لاله‌ها نشسته و بر زیبایی آن‌ها می‌افزاید، در حالی که باران نیز به غنچه‌ها زندگی می‌بخشد و آن‌ها را پرنشاط‌تر می‌کند. این توصیف نشان‌دهنده‌ی ارتباط نزدیک بین طبیعت و جملگی زیبایی‌های آن است.
غزیر الدمع من عین السواقی
کثیرالضحک عن ثغر الاقاحی
هوش مصنوعی: چشمانش پر از اشک است، اما لبخندش غلیظ و شاداب است.
اشارت می کند نرگس که می نوش
فان العفو للزلات ماحی
هوش مصنوعی: نرگس به تو اشاره می‌کند که با نوشیدن از عفو، خطاها و اشتباهاتت را محو کن.
همی ترسم که از لطف اشارت
کند پرهیزگاران را مباحی
هوش مصنوعی: من نگرانم که از روی رحمت، سخنی بگوید که پرهیزگاران را به انجام کارهای ممنوع تشویق کند.
التماس از تماشائیان این ریاض خالی از خار ملاحظه اعراض و خاشاک مطالبه اعواض آنکه چون به قدم اهتمام بر اینان بگذرند و به نظر اعتبار در اینها بنگرند باغبان را که در تربیت شان خون جگر خورده است و در تنمیت شان جان شیرین بر لب آورده به دعایی یاد کنند و به ثنایی شاد گردانند.
هوش مصنوعی: نویسنده از مخاطبان درخواست می‌کند تا با دقت به زیبایی‌های این باغ توجه کنند و درک کنند چه زحماتی برای پرورش آن کشیده شده است. او از آنها می‌خواهد که وقتی به این مکان قدم می‌گذارند و به آن نگاه می‌کنند، به یاد باغبانی که با عشق و زحمت زیاد این مکان را به این حالت درآورده، بیفتند و در دعا و ثنای او گام بردارند.
هر کس ز نیک بختان زین تازه رس درختان
در سایه ای نشیند یا میوه ای بچیند
هوش مصنوعی: هر کسی که خوشبخت باشد، می‌تواند در زیر سایه‌ی این درختان تازه و سبز نشسته یا میوه‌ای از آن‌ها بچیند.
آن به که پیش گیرد آیین حق گزاری
راه کرم سپارد رسم دعا گزیند
هوش مصنوعی: بهتر است کسی که راه حق را در پیش گیرد، روش بزرگواری را در نظر داشته باشد و از دعا کردن غافل نشود.
گوید که بنده جامی کین روضه ساخت یا رب
همواره از خدا پر وز خود تهی نشیند
هوش مصنوعی: می‌گوید که بنده‌ای این باغ را ساخته و همواره از خدا می‌خواهد که وی را از خود و خودخواهی‌ها تهی کند.
جز راه او نپوید جز وصل او نجوید
جز نام او نگوید جز روی او نبیند
هوش مصنوعی: جز راه او کسی راه نمی‌گیرد، جز وصالش کسی را حاجتی نیست، جز نام او کسی را زبان نمی‌گشاید و جز روی او کسی را دیدنی نیست.

خوانش ها

دیباچه به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1402/12/26 22:02
Amir Solat

عالییییی 

 

1402/12/29 17:02
محمد نصری

این نسخه ای که از بهارستان جامی گذاشته شده ، کدام نسخه است؟