بخش ۵۸ - در ختم کتاب و خاتمه خطاب
هر چند چو بحر تلخکامی
این کام تو را بس است جامی
کز موج معانیات ز سینه
افتاد به ساحل این سفینه
فرخندهتر از سفینهٔ نوح
آرام ِ دل و سکینهٔ روح
از جودت طبع هر جوادی
بر جودی جودش ایستادی
نی نی که ز بحر جود مانده
بر خشک سفینهایست رانده
با خشکلبی سفینهآسا
لب تر نکند به هفت دریا
از لع همت آفتابیست
وز دفتر دولت انتخابیست
نوباوهٔ باغ زندگانی
سرمایهٔ عیش جاودانی
افسون فسونگران بابل
افسانهٔ عاشقان بیدل
خوش قصهای از شکستهحالان
نو نکتهای از زبان لالان
مرهمنِهِ داغ دلفگاران
تسکیندهِ درد بیقراران
مشاطهٔ حسن خوبرویان
دلالهٔ طبع مهرجویان
مرغی ز فضای گلشن راز
از گلبن شوق نغمهپرداز
بر نغمهٔ او سماع جانها
در جنبش ازو همه روانها
بازار پریرخان ازو تیز
آه دل عاشقان سحرخیز
بینی ز لطیفههای کارش
خاصیت موسم بهارش
گل را به نشاط خنده آرد
از دیدهٔ ابر اشک بارد
سِحریست نتیجهٔ سَحَرها
بحریست خزینهٔ گهرها
شیرین شکریست نو رسیده
از نیشکر قلم چکیده
زین قندِ چکیده نیمقطره
وز شکر ناب صد قمطره
کو مرغ شکر شکن نظامی
کش دارم ازین شکر گرامی
جلاب خورد ز رشح این جام
شیرین سازد ازین شکر کام
صد بحرش اگر ذخیره باشد
آب در خانه تیره باشد
با کوزه کهنه از زر ناب
تشنه ز سفال نو خورد آب
کو خسرو تختگاه دلی
آن لطف طبیعتش جبلی
تا تحفه تخت و تاجم آرد
وز کشور خود خراجم آرد
از گنج ضمیر نکته انگیز
بر گفتهٔ من کند گهر ریز
سبحان الله این چه سوداست
وز دایه طبعم این چه غوغاست!
من کیستم و ز من که گوید؟!
زین نوع سخن، سخن که گوید
رسمیست که خلق قدر کالا
از پایهٔ وی نهند بالا
خرمهرهفروش میزند بانگ
فیروزه دو صد عدد به یک دانگ
فیروزه نهد سفال را نام
تا میل کند طبیعت عام
من نیز سفالریزهای چند
کردم با هم به حیله پیوند
گشتم به سفال خود خروشان
بر قاعدهٔ گهرفروشان
هر کس که خرد به قول شاباش
پاداش جزای خیر باداش
گرچه نه سخن بلندم افتد
از هر سخن آن پسندم افتد
میل زاغان به بچه خویش
از بچه طوطیان بود بیش
شعری که ز خاطر خردمند
زاید به مثل بود چو فرزند
فرزند به صورت ار چه زشت است
در چشم پدر نکو سرشت است
ای ساخته تیز خامه را نوک
زان کرده عروس طبع را دوک
میکن زان نوک خوشنویسی
زان دوک ز مشک رشته ریسی
می زن رقمی به لوح انصاف
دراعه عیبپوش میباف
چون شعر نکو بود خط نیک
باشد مدد نکوییش لیک
گردد ز لباس خط ناخوب
در دیده عیبجویی معیوب
گر مینشوی نکویی افزای
کم زن پی عیبناکیش رای
بیهوده مسای خامهٔ خویش
آلوده مساز نامهٔ خویش
حرفی که به خط بد نویسی
در وی همه عیب خود نویسی
گر عیب مرا کنی شماری
معیوبی خود بپوش باری
در خوبی خط اگر نکوشی
از بهر خدا ز تیز هوشی
حرفی که نهی به راستی نه
کز هر هنریست راستی به
وان دم که نویسیاش سراسر
با نسخهٔ راست کن برابر
چون خود کردی فساد از آغاز
اصلاح به دیگران مینداز
آب دهنت ز طبع بیباک
چون افکندی بپوشش از خاک
کوتاهی این بلند بنیاد
در هشتصد و نه فتاد و هشتاد
ورتو به شمار آن بری دست
باشد سه هزار و هشتصد و شصت
شد عرض ز طبع فکرتاندیش
در طول چهار مه کمابیش
در یک دو سه ساعتی ز هر روز
شد طبع بر این مراد فیروز
گر ساعتها فراهم آیند
بر یک دو سه هفته کی فزایند؟
هر چند که قدر این تهیدست
زین نظم شکسته بسته بشکست
زو حقه چرخ درج در باد
ز آوازه او زمانه پر باد
پاکان به نیاز صبحگاهان
آمرزشم از خدای خواهان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر چند چو بحر تلخکامی
این کام تو را بس است جامی
هوش مصنوعی: هرچند که من مانند دریا از تلخی و افسردگی پر هستم، اما همین که تو راضی باشی برای من کافی است.
کز موج معانیات ز سینه
افتاد به ساحل این سفینه
هوش مصنوعی: از امواج معانی تو، این کشتی به ساحل رسیده است و از دل من افتاده است.
فرخندهتر از سفینهٔ نوح
آرام ِ دل و سکینهٔ روح
هوش مصنوعی: سفینهٔ نوح که به عنوان نماد نجات از طوفانها شناخته میشود، به نوعی نشاندهندهٔ خوشبختی و آرامش میباشد. در اینجا بیان میشود که هیچ چیز به اندازهٔ آرامش در دل و سکون روح، خوشیمن و فرخنده نیست. این آرامش درونی ارزشمندتر و خوشایندتر از هر چیزی است.
از جودت طبع هر جوادی
بر جودی جودش ایستادی
هوش مصنوعی: با سخاوت طبیعی تو، هر بخشندهای در برابر سخاوت تو به احترام ایستاده است.
نی نی که ز بحر جود مانده
بر خشک سفینهایست رانده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که از دریای generosity و بخشندگی به دور مانده، همچون یک قایق خشکیده و بیحرکت در خشکی است. در واقع، این بیانگر این است که عدم وجود جوانمردی و سخاوت باعث از بین رفتن تنوع و زندگی میشود.
با خشکلبی سفینهآسا
لب تر نکند به هفت دریا
هوش مصنوعی: با دلی بیزبان و بیاحساس، مانند کشتیای که در دریاها حرکت میکند، نمیتواند خود را به آب بزند و احساساتش را ابراز کند.
از لع همت آفتابیست
وز دفتر دولت انتخابیست
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که از تلاش و همت، مانند یک آفتاب درخشان است و از میان کتابی که به نام دولت نوشته شده، انتخابی خاص برگزیده شده است. یعنی با تلاش و کوشش، افراد میتوانند به موفقیتهای بزرگی دست یابند و این موفقیتها از یک منبع معتبر و ارزشمند به دست میآید.
نوباوهٔ باغ زندگانی
سرمایهٔ عیش جاودانی
هوش مصنوعی: جوانهای در باغ زندگی، سرمایهای است برای شادی و لذت همیشگی.
افسون فسونگران بابل
افسانهٔ عاشقان بیدل
هوش مصنوعی: سحر و جادوگران بابل، داستانی است از عاشقان بیدل.
خوش قصهای از شکستهحالان
نو نکتهای از زبان لالان
هوش مصنوعی: داستانی زیبا از افرادی که در زندگی دچار مشکلات و شکست شدهاند و نکتهای تازه از کسانی که نمیتوانند صحبت کنند.
مرهمنِهِ داغ دلفگاران
تسکیندهِ درد بیقراران
هوش مصنوعی: دلهای آسیبدیده را با محبت و آرامش تسکین ببخشید تا دردهایشان کمی کاهش یابد.
مشاطهٔ حسن خوبرویان
دلالهٔ طبع مهرجویان
هوش مصنوعی: آرایشگران زیبایی خوبرویان، واسطهای هستند برای عاشقانی که به دنبال محبت و عشق میگردند.
مرغی ز فضای گلشن راز
از گلبن شوق نغمهپرداز
هوش مصنوعی: پرندهای از فضای گلزار، از شوق گلها سرودی خوش را به صدا درآورده است.
بر نغمهٔ او سماع جانها
در جنبش ازو همه روانها
هوش مصنوعی: صدا و نغمهٔ او باعث حرکت و جنبش جانها میشود و همهٔ روحها در تأثیر او به حرکت درمیآیند.
بازار پریرخان ازو تیز
آه دل عاشقان سحرخیز
هوش مصنوعی: بازار زیباییها و دلربایان پر است، و دل عاشقان که در سحرگاهان بیدارند، به شدت میتپد و آزرده است.
بینی ز لطیفههای کارش
خاصیت موسم بهارش
هوش مصنوعی: اگر دقت کنی، می بینی که لطافت و زیبایی کار او به فصل بهار شباهت دارد و سرشار از خاصیت و جذابیت است.
گل را به نشاط خنده آرد
از دیدهٔ ابر اشک بارد
هوش مصنوعی: گل با خنده و نشاط، از چشمان ابر که اشک میبارد، شاداب و سرحال میشود.
سِحریست نتیجهٔ سَحَرها
بحریست خزینهٔ گهرها
هوش مصنوعی: سحرگاهی زیبا و دلنشین است که دلها را متوجه جواهرات و زیباییهای درون میکند و مانند دریایی پر از گنجینهها و ارزشهاست.
شیرین شکریست نو رسیده
از نیشکر قلم چکیده
هوش مصنوعی: شیرین مانند شکر تازهای است که از نیشکر گرفته شده و به زیبایی در قالب کلمات جاری شده است.
زین قندِ چکیده نیمقطره
وز شکر ناب صد قمطره
هوش مصنوعی: از این قندِ چکیده، حتی یک قطرهاش به اندازهی صد قطره از شکر ناب ارزش دارد.
کو مرغ شکر شکن نظامی
کش دارم ازین شکر گرامی
هوش مصنوعی: پرندهای شیرینصدا و زیبا دارم که مانند شکر شیرین و باارزش است.
جلاب خورد ز رشح این جام
شیرین سازد ازین شکر کام
هوش مصنوعی: با نوشیدن این جام شیرین، عشق و لذت را از این شکرین، به دست میآورد.
صد بحرش اگر ذخیره باشد
آب در خانه تیره باشد
هوش مصنوعی: اگرچه انبوهی از ثروت و دارایی در دست داشته باشیم، اما اگر در دل یا در زندگی شخصیامان غم و تاریکی وجود داشته باشد، آن ثروت هیچ ارزشی نخواهد داشت.
با کوزه کهنه از زر ناب
تشنه ز سفال نو خورد آب
هوش مصنوعی: با کوزهای قدیمی و کهنه، از آب زلال و خالص استفاده کن و تشنگیات را با آن رفع کن، حتی اگر ظرف جدید و زیباتری در دسترس باشد.
کو خسرو تختگاه دلی
آن لطف طبیعتش جبلی
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره دارد که برای دلها مانند پادشاهی است. او به خاطر ویژگیهای طبیعیاش جایگاه ویژهای دارد و مانند کوهی بزرگ و بلند است.
تا تحفه تخت و تاجم آرد
وز کشور خود خراجم آرد
هوش مصنوعی: در انتظارم که هدیهای از تخت و تاج به من آورد و از سرزمین خودم نیز چیزی برایم بیاورد.
از گنج ضمیر نکته انگیز
بر گفتهٔ من کند گهر ریز
هوش مصنوعی: از عمق اندیشه و احساساتم نکات جذاب و ارزشمندی به زبان میآورم که مانند جواهراتی میدرخشند.
سبحان الله این چه سوداست
وز دایه طبعم این چه غوغاست!
هوش مصنوعی: خداوندا، این چه حالت عجیبی است و از دایه طبیعت من، این چه شور و هیاهویی ایجاد شده است!
من کیستم و ز من که گوید؟!
زین نوع سخن، سخن که گوید
هوش مصنوعی: من کیستم و چه کسی درباره من صحبت میکند؟ در اینگونه مباحث، چه کسی میتواند سخن بگوید؟
رسمیست که خلق قدر کالا
از پایهٔ وی نهند بالا
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که مردم براساس کیفیت و ارزش اصلی یک کالا، آن را ارزیابی و تعیین قیمت میکنند. یعنی در واقع کیفیت و ویژگیهای بنیادی یک چیز هستند که به آن اعتبار و ارزش میبخشند.
خرمهرهفروش میزند بانگ
فیروزه دو صد عدد به یک دانگ
هوش مصنوعی: فروشنده مهرههای زیبا و گرانقیمت، با صدای بلند اقدام به تبلیغ محصولاتش میکند و هر مهره را با قیمت معقولی عرضه میکند، به طوری که مشتریان به راحتی تمایل به خرید پیدا میکنند.
فیروزه نهد سفال را نام
تا میل کند طبیعت عام
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فیروزه، نامی زیبا و دلنشین است که مانند سفالی بر روی چیزهای دیگر قرار میگیرد و این باعث میشود که طبیعت به سمت آن جذب شود. در واقع، زیبایی و جاذبه برخی چیزها باعث میشود که دیگران به آنها توجه کنند و تمایل به داشتن آنها پیدا کنند.
من نیز سفالریزهای چند
کردم با هم به حیله پیوند
هوش مصنوعی: من هم چند تکه سفال جمع کردهام و با ترفندی آنها را به هم وصل کردهام.
گشتم به سفال خود خروشان
بر قاعدهٔ گهرفروشان
هوش مصنوعی: من به دنبال زیبایی و ارزشهای عالی زندگی هستم و در تلاش برای نشان دادن ارزشهای واقعی هستم.
هر کس که خرد به قول شاباش
پاداش جزای خیر باداش
هوش مصنوعی: هر کسی که با عقل و درایت عمل کند، در نهایت پاداش خوبی دریافت خواهد کرد.
گرچه نه سخن بلندم افتد
از هر سخن آن پسندم افتد
هوش مصنوعی: هرچند که من سخن بلندی نمیگویم، اما هر آنچه را که بپسندم، برایم خوشایند است.
میل زاغان به بچه خویش
از بچه طوطیان بود بیش
هوش مصنوعی: علاقه و محبت زاغها به جوجههایشان بیشتر از محبت طوطیها به جوجههایشان است.
شعری که ز خاطر خردمند
زاید به مثل بود چو فرزند
هوش مصنوعی: شعرهایی که از فکر و اندیشه یک انسان عاقل و خردمند سرچشمه میگیرند، به مانند فرزندی هستند که از او به دنیا آمده است.
فرزند به صورت ار چه زشت است
در چشم پدر نکو سرشت است
هوش مصنوعی: هر چند که فرزند ممکن است از نظر ظاهری برای دیگران نازیبا باشد، اما در نظر پدر او ویژگیهای خوب و نیکی دارد.
ای ساخته تیز خامه را نوک
زان کرده عروس طبع را دوک
هوش مصنوعی: ای کسی که با قلم تیز و هنرمندانه، عروس نازک خیال را چون دوکی زیبا آفریدهای.
میکن زان نوک خوشنویسی
زان دوک ز مشک رشته ریسی
هوش مصنوعی: از آن نوک زیبا و خوشنویسی، مانند دوکی که از مشکی رشته میبافد، هنری میآفرینی.
می زن رقمی به لوح انصاف
دراعه عیبپوش میباف
هوش مصنوعی: نقش و نگاری بر لوح برابری بزن و با توانمندی خود، عیوب را بپوشان.
چون شعر نکو بود خط نیک
باشد مدد نکوییش لیک
هوش مصنوعی: وقتی شعر زیبا و خوب نوشته شود، خط و نوشته آن هم زیبا و خوشخوان خواهد بود. بنابراین، زیبایی محتوا به خودی خود به زیبایی شکل و ظاهر آن نیز کمک میکند.
گردد ز لباس خط ناخوب
در دیده عیبجویی معیوب
هوش مصنوعی: اگر کسی لباس ناپسند و زشت بر تن داشته باشد، در چشم دیگران عیبجویی کرده و نقصهایی را میبینند که ممکن است خودشان هم معیوب باشند.
گر مینشوی نکویی افزای
کم زن پی عیبناکیش رای
هوش مصنوعی: اگر در کار نیکی که انجام میدهی نقصان و عیب ببینی، نباید به خاطر آن از تلاش و کوشش بازمانی.
بیهوده مسای خامهٔ خویش
آلوده مساز نامهٔ خویش
هوش مصنوعی: بیهوده خود را درگیر مسائل نکن و در نوشتههایت بیهوده وقت صرف نکن.
حرفی که به خط بد نویسی
در وی همه عیب خود نویسی
هوش مصنوعی: اگر حرفی را با خط ناملایم بنویسی، تمام نقصها و اشکالات خود را نمایان میکند.
گر عیب مرا کنی شماری
معیوبی خود بپوش باری
هوش مصنوعی: اگر عیبهای من را بشماری، خودت هم عیوبی داری که باید پنهان کنی.
در خوبی خط اگر نکوشی
از بهر خدا ز تیز هوشی
هوش مصنوعی: اگر در نوشتن خوب تلاش نکنی و فقط به خاطر خدا سعی نداشته باشی، نتایج خوب و زیرکی نخواهی داشت.
حرفی که نهی به راستی نه
کز هر هنریست راستی به
هوش مصنوعی: حرفی که به راستی بیان شده و از هر نوع هنری خالی نیست، نباید نادیده گرفته شود.
وان دم که نویسیاش سراسر
با نسخهٔ راست کن برابر
هوش مصنوعی: آن لحظهای که نوشتهات به طور کامل با اصل و نسخه درست مطابقت دارد، باید آن را به درستی ارائه دهی.
چون خود کردی فساد از آغاز
اصلاح به دیگران مینداز
هوش مصنوعی: اگر خودت از ابتدا خرابکاری کردهای، بهتر است دیگران را سرزنش نکنی و تقصیرها را به گردن آنها نیندازی.
آب دهنت ز طبع بیباک
چون افکندی بپوشش از خاک
هوش مصنوعی: آب دهانت را بیپروا و به آسانی بر زمین میریزی، پس آن را با خاک میپوشانی.
کوتاهی این بلند بنیاد
در هشتصد و نه فتاد و هشتاد
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که یک ساختار یا بنای بزرگ و مهم به دلایلی در دورهای مشخص دچار نقص یا ضعفی شده است، و در اینجا به سال 809 اشاره شده که با تاثیری منفی بر آن بنیاد همراه بوده است.
ورتو به شمار آن بری دست
باشد سه هزار و هشتصد و شصت
هوش مصنوعی: اگر به شماری از آنها توجه کنی، میبینی که تعداد آنها سه هزار و هشتصد و شصت است.
شد عرض ز طبع فکرتاندیش
در طول چهار مه کمابیش
هوش مصنوعی: فکر و ذهنم در این مدت چهار ماه به طور پیوسته فعالیت کرده و دچار تحولات و تغییراتی شده است.
در یک دو سه ساعتی ز هر روز
شد طبع بر این مراد فیروز
هوش مصنوعی: در یک یا دو ساعت از هر روز، روح و ذهن من به این هدف خوشحالکننده دست پیدا میکند.
گر ساعتها فراهم آیند
بر یک دو سه هفته کی فزایند؟
هوش مصنوعی: اگر ساعتها به هم جمع شوند، آیا میتوانند بر یک یا دو هفته بیفزایند؟
هر چند که قدر این تهیدست
زین نظم شکسته بسته بشکست
هوش مصنوعی: این شخص، هرچند که در دنیا و از نظر مادی چیز زیادی ندارد و به نظر بیارزش میآید، اما معنای عمیق و زیبایی در کارهایش وجود دارد که فراتر از سطح ظاهری است.
زو حقه چرخ درج در باد
ز آوازه او زمانه پر باد
هوش مصنوعی: از ترفند و بازیهای روزگار در دنیای بیثبات، نام و آوازهاش در همهجا پیچیده است.
پاکان به نیاز صبحگاهان
آمرزشم از خدای خواهان
هوش مصنوعی: نیکان و پاکان در ساعات صبح به درگاه خداوند دعا میکنند و از او طلب آمرزش و بخشش مینمایند.