بخش ۱۱ - در بیان آنکه هر یک از جمال و عشق مرغیست از آشیان وحدت پریده و بر شاخسار مظاهر کثرت آرمیده اگر نوای عزت معشوقیست از آنجاست و اگر ناله محنت عاشقیست هم از آنجاست
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
یکی دیگر از شاهکارهای ادبیات پارسی
موافق و هم سوی با
ناگهان موجی ز بهر لامکان آمد پدید ، مولانا
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟ ، حافظ
و
...
باشد تا ما هم برسیم به این درک و این شهود
بیت "نکو رو تاب مستوری ندارد
ببندی در ز روزن سر برآرد"
در سریال "شهریار" که زندگینامه مرحوم شهریار شاعر بزرگ تبریزی ست؛ از زبان ستارخان این بیت بصورت:
پری رو تاب مستوری ندارد
چو در بندی ز روزن سر برآرد
که البته در افواه عموم و برخی منابع به اینصورت هم ثبت شده است.
نغلطی!
بغلطی!
می غلطد!
شاهکار جناب جامی بزرگ هر بار میخونم اشکمو درمیاره
روفیا
هلا! تا نغلتی ناگه نگویی!!
که از ما عاشقی وزوی نکویی
خمش!! کاین قصه پایانی ندارد
...همان بهتر که هم در عشق پیچیم
که بی این گفتگو هیچیم!! هیچیم!
در بیت پانزدهم... این مصرع باید این باشد:
نیاری از خیال آن گذشتن...
فعل و البته قافیه در اینجا حالت مصدری دارد... یعنی که گذشتن این خیال را یارای کس نیست...
سلام. ممنون میشم اگر کسی میدونه بگه واژه مظار در عنوان شعر به چه معناست: بر شاخسار مظار کثرت آرمیده
سلام بزرگوار
گویا "مظاهر کثرت" درسته؛ واژهای به نام مظار نداریم اصلا
ممنون از شما🙏
این دو مصرع به چه معنا هستند:
ز معشوقان عالم بسته پرده و به هر پرده که بینی پردگی اوست
درود بر شما عزیز گرامی
بیت ۲۸ : زیبایی او در همه جا جلوه گر است و از معشوقان عالم پرده را بسته !سر تر از دیگران بودن بالاتر از دیگران بودن معنی میدهد ...یعنی معنی این بیت به واقع این است :معشوق من بسیار زیبا هست ولی دیگران برتر و بالاتر است اشاره به دیگر داستان ها منجمله ، زلیخا و لیلی و فرهاد و شیرین و ...در ابیات قبلی هم حکم بر این است که از بین این همه عاشق در جهان یکی را بر دیگری ترجیح داده شده ؛
یعنی فقط چند نفر مثلا عشقشان زبانزد خاص و عام خواهد شد ؛
ولی بیت ۲۹ همان مصراع اول ، کنایه دارد از معروف بودن یا مشهور بودن یا زبانزد دیگران بودن ؛ یعنی در هر گوشه و کناری از او سخن گفته میشود ولی میشود این هم باشد : به هر گوشه ای او نیز وجود دارد !اما همان اولی درست است.
سوال قبلی شما را متاسفانه به شخصه دقیق نمیدانم ؛مثل جمع مکثرها در عربی میماند ولی خب باز نمیدانم شاید اگر وسوه شدم سری به لغتنامه زدم :)یعنی مثلاً ما داشتیم تو عربی یه عده کلمه مثل زوار که جمع مکثر زائر است؛ یه جورایی شبیه این هست وزنش برای من البته نه به طور دقیق ! یعنی من اینطور فکر میکنم ولی شاید واقعا درست نباشه ؛ مضار هم میتونه شاید یک جمع مکثری باشه مضر که جمع ش بشه مضار ... میخورن بهم دیگه ولی خب باز هم میگم دقیق اطلاع ندارم
... ؛ روز خوش و باز هم درود..
ممنونم از توضیح شما بزرگوار من در لغتنامه نگاه کردم چیزی پیدا نکردم، نمیدونم خطای تایپه یا چی؟!
درود بر شمادر لغتنامه جستجو کردم و بله طبق حرف شما نبود
به واقع نمیدانم شاید احتمالا مطابق حرف شما خطا تایپی باشه ، امیدوارم بقیه بزرگان هم نظری بدن راستش من هم دوست دارم بدونم اگر این کلمه درست اومده چه معنی ای میده و اگر اشتباه مضار باید باشه شاید هم اصلا یک کلمه دیگه ؛
باز هم درود...
ممنونم از توجه و حوصلهشما
1- در آن خلوت که هستی بی نشان بود - به کنج نیستی عالم نهان بود
2- وجودی بود از نقش دویی دور - ز گفت و گوی مایی و تویی دور
3- جمال مطلق از قید مظاهر - به نور خویش هم بر خویش ظاهر
38 - همان بهتر که هم در عشق پیچیم - که بی این گفت و گو هیچیم هیچیم
***
[میرزا طهماسب قلی خان کلهر کرمانشاهی (1236 ـ 1311 ھ ..ق)]
آتش عشــقم بســوخت خرقه طـاعات را - سیــل جنــون در ربود رخت عبادات را
مسـأله عشق نیست در خور شــرح و بیان - به که به یک ســو نهند لفظ و عبارات را
دامن خلوت ز دست کی دهد آنکو که یافت - در دل شـبهای تـار ذوق مناجـات را
هر نفـــسم چنگ و نی از تو پیــامی دهـد - پی نبــرد هر کسـی رمـز اشــارات را
جای دهیــد امشـبم مســجدیان تا ســـحر - مســتم و گــم کرده ام راه خرابات را
دوش تفرج کنــان خوش ز حــرم تا به دیر - رفتــم و کــردم تمام رفع خیـالات را
غیر خیالات نیست عــالم و ما کــــردهایم - از دم پیـــر مغــان رفع خیـــالات را
خاک نشـــینان عشـــق بیمــدد جبرئیل - هر نفســی میکنند سـیر ســماوات را
در سـر بازار عشـق کــس نخرد ای عــزیز - ازتو به یک جو هزار کشف و کرامات را
وحدت ازین پس مــده دامن رندان ز دست - صـرف خرابــات کن جمـله اوقات را
***
[یزدانپناه عسکری]
روح آفریده شده، بازتابِ کاواک و خلوت و خلاء وصف ناپذیری است که آفرینش و عالم را آفریده.
_______
«قیل: أین کان ربّنا قبل أن خلق السّماء و الأرض؟ قال: فی عَمَاءٍ تحته عَمَاءٌ و فوقه عَمَاءٌ». «پروردگارمان کجا بود پیش از این که آفرینش را بیافریند؟» نبی اکرم چنین پاسخ داد: «او در «عمی» ابری بود که در بالا و پایین آن هوایی نبود.»