بخش ۱۰۶ - عقد سی و سوم در تودد و تالف که به شفقت و محبت با خلق خدای آمیختن است و از لوازم آمیزش ایشان نگریختن
ای ز خود ناشده یک لحظه خلاص
هر دم از عام مجو خلوت خاص
چو الف از همه کس فرد مشو
حکم «المؤمن آلف » بشنو
میل وصلت ز الف کم باشد
جز به حرفی که مقدم باشد
هر چه در مرتبه از وی پست است
در وصلت به رخ وی بسته ست
گر نیی همچو الف بند به هیچ
از سبق یافتگان پای مپیچ
لیک از آنان که به پستیت کشند
به ره طبع پرستیت کشند
به سر کنگر همت سرکش
دامن وصلت از ایشان درکش
عزلت از غیر خوش آید نه ز یار
دامن صحبت یاران مگذار
یار از یار کند کسب کمال
یار از یار برد جاه و جلال
یار با یار به هم جان و تنند
سخت پیوند چو روح و بدنند
تن ز جان زندگی آموز بود
جان به تن بندگی اندوز بود
تن بی جان چه بود مرداری
جان بی تن که بود بیکاری
سنگ از پرتو خود گیرد تاب
گردد از صحبت گل آب گلاب
چون صبا بر گل و ریحان گذرد
بر سرت غالیه افشان گذرد
ور گذر سوی خس و خار کند
چشمت از زخم خس افگار کند
چون زنی در کمر صحبت دست
با حریفان کنی آهنگ نشست
با بزرگان به ادب کن پیوند
نیک و بدهر چه ببینی بپسند
بد ازیشان به نکویی بردار
خود ازیشان همه نیک آید کار
نطق ایشان ز مقامات وصول
وز تو ایمان و تلقی به قبول
با رفیقان به مروت می باش
تخم ایثار و فتوت می پاش
عیبشان چون فتد از پرده بدر
دار پوشیده ازان عیب نظر
با فرودان شفقت ورزی کن
یافتی مرز، کیا مرزی کن
در خطاشان به نصیحت پیش آی
ره بر ایشان به نصیحت بگشای
گر تو را صحبت نیکان باید
جز به نیکی ره آن نگشاید
نیک شو تا که به نیکان برسی
کس نیکان شوی از نیک کسی
ای بسا بد که ز یک خوی نکو
با نکوکار شود همزانو
بخش ۱۰۵ - مناجات در انتقال از طلاقت وجه به تودد و تالف: ای غمت شادی دولتمندانبخش ۱۰۷ - حکایت آن زاغ و کبوتر که به مناسبت لنگی همپای یکدیگر شده بودند: عارفی طوف کنان رفت به باغ
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز خود ناشده یک لحظه خلاص
هر دم از عام مجو خلوت خاص
هوش مصنوعی: همیشه خود را در آغوش نگیر و از جمعیت دور نمان، زیرا در هر لحظه ممکن است به خلوت و نزدیکی با خودت برسید.
چو الف از همه کس فرد مشو
حکم «المؤمن آلف » بشنو
هوش مصنوعی: اگر همچون حرف الف، از دیگران جدا نشوی، بدان که حکم «مؤمنان با یکدیگر الفاند» را خوب بشناس.
میل وصلت ز الف کم باشد
جز به حرفی که مقدم باشد
هوش مصنوعی: علاقه به وصل و پیوستگی از الف و حرف الف کمتر است، مگر اینکه حرفی وجود داشته باشد که در ابتدا قرار گیرد.
هر چه در مرتبه از وی پست است
در وصلت به رخ وی بسته ست
هوش مصنوعی: هر چه که در مقام و مرتبه پایینتر از او قرار دارد، در نزدیکی و ارتباط با او به وضوح آشکار شده است.
گر نیی همچو الف بند به هیچ
از سبق یافتگان پای مپیچ
هوش مصنوعی: اگر مثل الفد به هیچکس تکیه نکنی، از پا نچرخ!
لیک از آنان که به پستیت کشند
به ره طبع پرستیت کشند
هوش مصنوعی: اما کسانی که به تو توهین کنند، در حقیقت به خاطر ضعف شخصیت خودشان به این کار دست میزنند.
به سر کنگر همت سرکش
دامن وصلت از ایشان درکش
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش خود، میتوانی به بالاترین آرزوها و اهداف دست یابی. حرکات و ناملایمات را کنار بگذار و به سوی موفقیت برو.
عزلت از غیر خوش آید نه ز یار
دامن صحبت یاران مگذار
هوش مصنوعی: تنهایی و دوری از دیگران زیبا نیست، بلکه از یار خود دور نشو و از جمع دوستان فاصله نگیرا.
یار از یار کند کسب کمال
یار از یار برد جاه و جلال
هوش مصنوعی: دوستی از دوستی ویژگیهای نیکو میآموزد و از دوستی دیگر، مقام و اعتبار میگیرد.
یار با یار به هم جان و تنند
سخت پیوند چو روح و بدنند
هوش مصنوعی: یاران به یکدیگر بسیار نزدیک و وابستهاند، مانند پیوندی که میان روح و بدن وجود دارد.
تن ز جان زندگی آموز بود
جان به تن بندگی اندوز بود
هوش مصنوعی: بدن از جان درس زندگی میگیرد و جان در بدنی که دارد، به بندگی و خدمت مشغول است.
تن بی جان چه بود مرداری
جان بی تن که بود بیکاری
هوش مصنوعی: وجودی که بدون روح باشد، چه ارزشی دارد؟ و وجود روح بدون بدن چه مفهومی دارد؟ این نشاندهنده بیفایدگی و بیثمر بودن است.
سنگ از پرتو خود گیرد تاب
گردد از صحبت گل آب گلاب
هوش مصنوعی: سنگ با نور و زیبایی خود میدرخشد، مانند اینکه از دوستی و همراهی با گل، آن را جلا و لطافت میبخشد.
چون صبا بر گل و ریحان گذرد
بر سرت غالیه افشان گذرد
هوش مصنوعی: وقتی نسیم بهاری بر روی گلها و گیاهان میوزد، عطر و بوی خوش به دور تو میپیچد.
ور گذر سوی خس و خار کند
چشمت از زخم خس افگار کند
هوش مصنوعی: اگر چشمانت به سمت علفهای هرز بیفتد، مانند زخمهایی میشود که از آنها رنج میبری.
چون زنی در کمر صحبت دست
با حریفان کنی آهنگ نشست
هوش مصنوعی: وقتی که زنی با حریفانش در میانه صحبت قرار میگیرد، به آرامش و نشستی میرسد که حاصل این گفتگو است.
با بزرگان به ادب کن پیوند
نیک و بدهر چه ببینی بپسند
هوش مصنوعی: با افراد بزرگ و با ادب ارتباط برقرار کن و در مورد هر چیزی که میبینی، خوب و پسندیده انتخاب کن.
بد ازیشان به نکویی بردار
خود ازیشان همه نیک آید کار
هوش مصنوعی: اگر از افراد بد دوری کنی، خودت نیز بهتر میشوی و کارهای نیک از تو سر خواهد زد.
نطق ایشان ز مقامات وصول
وز تو ایمان و تلقی به قبول
هوش مصنوعی: سخن آنها از جایگاههای بالا و رسیدن به حقیقت و ایمان تو ناشی میشود و با پذیرش متقابل روبهرو است.
با رفیقان به مروت می باش
تخم ایثار و فتوت می پاش
هوش مصنوعی: با دوستان خود با محبت و انسانیت رفتار کن و seeds of kindness و جوانمردی را در میانشان بکار.
عیبشان چون فتد از پرده بدر
دار پوشیده ازان عیب نظر
هوش مصنوعی: وقتی عیب کسی از پنهان بیرون بیفتد، دیگر نمیتوان به راحتی آن را نادیده گرفت و در نظر دیگران نمایان میشود.
با فرودان شفقت ورزی کن
یافتی مرز، کیا مرزی کن
هوش مصنوعی: به کسانی که در وضعیت پایینتری قرار دارند و نیازمند محبت و مهربانی هستند، کمک کن. اگر در زندگی خود به حدی از توانایی و قدرت رسیدی، آن را به کار بگیر و با بخشش و محبت مرزهای جدایی را از بین ببر.
در خطاشان به نصیحت پیش آی
ره بر ایشان به نصیحت بگشای
هوش مصنوعی: اگر در کارهایشان اشتباهی میبینید، با نصیحت به سوی آنها بروید و راه را برایشان باز کنید.
گر تو را صحبت نیکان باید
جز به نیکی ره آن نگشاید
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با نیکان و خوبان صحبت کنی، باید فقط با روش نیکو و درست به این مسیر وارد شوی.
نیک شو تا که به نیکان برسی
کس نیکان شوی از نیک کسی
هوش مصنوعی: خوب و نیک باش تا به افراد نیکو دسترسی پیدا کنی. کسی که نیکو میشود، از نیکوکاری افراد نیک تأثیر میپذیرد.
ای بسا بد که ز یک خوی نکو
با نکوکار شود همزانو
هوش مصنوعی: بسیاری از نیکیها میتوانند از یک صفات بد به وجود بیایند و نیکوکاران نیز ممکن است به خاطر این صفات بد در کنار آنها قرار بگیرند.