گنجور

بخش ۴۴ - مقاله دوازدهم در شرح حال علمای از عمل دور و سف های به جهل و جدل مغرور

ای علم علم برافراخته
چون علم از علم سرافراخته
خویشتن از علم علم ساختی
چون عمل آمد علم انداختی
لاف درستیست علم سازیت
حجت سستی علم اندازیت
دعوی دانش کنی از جاهلی
حاصل تحصیل تو بی حاصلی
خواجه زند بانگ که صنعتورم
مس شود از جودت صنعت زرم
لیکن اگر دست به جیبش نهی
چون کف مفلس بود از زر تهی
کیسه چو خالی بود از زر و سیم
دعوی اکسیر چه سود از حکیم
جمع کتب از سره و ناسره
کرده چو خشت است به گردت خره
آن خره کن رخنه که از چار حد
بست میان تو و مقصود سد
هر ورقی زان کتب آمد حجاب
زان حجب توی به تو رخ بتاب
تا ببری از همه فردا سبق
زان کتب امروز بگردان ورق
علم که خوانده به ره ناصواب
باشد ازان علم سیه رو کتاب
نور دل از سینه سینا مجوی
روشنی از چشم نه بینا مجوی
جانب کفر است اشارات او
باعث خوف است بشارات او
فکر شفایش همه بیماری است
میل نجاتش ز گرفتاری است
قاعده طب که به قانون نهاد
پای نه از قاعده بیرون نهاد
لیک نهان ساخت بر اهل طلب
روی مسبب به حجاب سبب
خاصیت علم سبب سوزی است
شیوه جاهل سبب آموزی است
طب ز نبی جوی که طب النبی
سازدت از جمله علل اجنبی
از مرض جهل شفا بخشدت
وز کدر نفس صفا بخشدت
تابد از اسباب و علل روی تو
واکند از هر چه نه حق خوی تو
عمر تو شد صرف اصول و فروع
هیچ نیفتاد به اصلت رجوع
هیچ وقوفت ز مقاصد چو نیست
از طلب آن به مواقف مایست
بر تو چو نگشاد ز مفتاح راه
دولت فتح از در فتاح خواه
گر ز موانع دل تو صاف نیست
کشف موانع حد کشاف نیست
نور هدایت ز هدایه مجوی
راه نهایت به نهایه مپوی
ترک نفاق و کم تلبیس گیر
علم ز سرچشمه تقدیس گیر
هر چه نه قال الله و قال الرسول
هست بر اهل فضلیت فضول
فضل خدا بین و فضولی مکن
جهل ز حد رفت جهولی مکن
علم چو دادت ز عمل سر مپیچ
دانش بی کار نیرزد به هیچ
چون به بساط عملت سود پای
بی عملان را به عمل ره نمای
بایدت اول ادب اندوختن
پس دگران را ادب آموختن
چون دگران را شوی آموزگار
کم طلب آن را عوض از روزگار
علم بود و جوهر و باقی سفال
آن چو حقیقت دگران چو خیال
بیع جواهر به سفالی که چه
بذل حقایق به خیالی که چه

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای علم علم برافراخته
چون علم از علم سرافراخته
هوش مصنوعی: ای علم، تو که سر بلندی و افتخار به دانش خود، چرا که دانش از تو شعور و آگاهی می‌گیرد و به برتری می‌رسد.
خویشتن از علم علم ساختی
چون عمل آمد علم انداختی
هوش مصنوعی: تو دانش را به خود آموختی، اما وقتی عمل پیش آمد، علم را کنار گذاشتی.
لاف درستیست علم سازیت
حجت سستی علم اندازیت
هوش مصنوعی: ادعای علمی بدون داشتن دانش واقعی، نشان‌دهنده ضعف و سستی در آن علم است.
دعوی دانش کنی از جاهلی
حاصل تحصیل تو بی حاصلی
هوش مصنوعی: اگر به علم و دانش خود ادعا کنی در حالی که بی‌خبر و نادان هستی، نتیجه‌ کار و تلاش تو هیچ ارزش و حاصلی نخواهد داشت.
خواجه زند بانگ که صنعتورم
مس شود از جودت صنعت زرم
هوش مصنوعی: خواجه با صدای بلند می‌گوید که از بخشش و generosity تو، هنر و کار من به طلا تبدیل می‌شود و من به مس تبدیل می‌شوم.
لیکن اگر دست به جیبش نهی
چون کف مفلس بود از زر تهی
هوش مصنوعی: اما اگر دست به جیبش ببری، می‌بینی که همانند دست یک آدم بی‌پول، خالی از طلاست.
کیسه چو خالی بود از زر و سیم
دعوی اکسیر چه سود از حکیم
هوش مصنوعی: اگر کیسه‌ای خالی از طلا و نقره باشد، ادعای داشتن خواص اكسير چه فایده‌ای از حکیم خواهد داشت؟
جمع کتب از سره و ناسره
کرده چو خشت است به گردت خره
هوش مصنوعی: کتاب‌ها را از خوب و بد جدا کرده‌اند، مانند اینکه یک خر در کنار تو چوب‌هایی جمع کرده باشد.
آن خره کن رخنه که از چار حد
بست میان تو و مقصود سد
هوش مصنوعی: سعی کن موانعی را که بین تو و هدف‌هات قرار گرفته، برطرف کنی.
هر ورقی زان کتب آمد حجاب
زان حجب توی به تو رخ بتاب
هوش مصنوعی: هر صفحه از آن کتاب‌ها، پرده‌ای است که از حجاب‌های تو بر می‌دارد و به تو نشان می‌دهد.
تا ببری از همه فردا سبق
زان کتب امروز بگردان ورق
هوش مصنوعی: برای اینکه از همه آینده‌ها رهایی یابی، ورق امروز را برگردان و به آموزش‌های آن رجوع کن.
علم که خوانده به ره ناصواب
باشد ازان علم سیه رو کتاب
هوش مصنوعی: اگر دانشی که کسب کرده‌ای به راه نادرستی باشد، آن علم مثل کتابی خواهد بود که چهره‌ات را نگران و تیره‌رو می‌کند.
نور دل از سینه سینا مجوی
روشنی از چشم نه بینا مجوی
هوش مصنوعی: نور دل را از سینه ابراهیم نکاو، روشنی را از چشم نابینا نخواه.
جانب کفر است اشارات او
باعث خوف است بشارات او
هوش مصنوعی: اشارات او به سمت کفر می‌رود و باعث ترس و نگرانی است، اما بشارت‌ها و نویدهای او آرامش بخش و امیدآفرین هستند.
فکر شفایش همه بیماری است
میل نجاتش ز گرفتاری است
هوش مصنوعی: تفکر و نگرش مثبت در درمان دردها و مشکلات بسیار موثر است و تمایل به رهایی از سختی‌ها نشان‌دهنده امید و اراده انسان برای نجات است.
قاعده طب که به قانون نهاد
پای نه از قاعده بیرون نهاد
هوش مصنوعی: قاعده و اصول طبابت که بر اساس قوانین مشخصی بنا شده است، به هیچ وجه نمی‌تواند از این اصول خارج شود.
لیک نهان ساخت بر اهل طلب
روی مسبب به حجاب سبب
هوش مصنوعی: اما آنچه در پس پرده‌ پنهان است، برای کسانی که در جستجوی حقیقتند، خود را به‌صورت عامل اصلی نمی‌نمایاند و به‌وسیله علل و اسباب موجود، از دیدگان دور می‌ماند.
خاصیت علم سبب سوزی است
شیوه جاهل سبب آموزی است
هوش مصنوعی: دانش و علم باعث می‌شود که انسان به عمق مسائل پی ببرد و تحلیل کند، در حالی که نادانی و جهل فقط به یادگیری سطحی و یادگیری بدون فهم صحیح می‌انجامد.
طب ز نبی جوی که طب النبی
سازدت از جمله علل اجنبی
هوش مصنوعی: از پزشکی نبوی بهره ببر، که این علم می‌تواند از دلایل سلامت و بهبود زندگی تو باشد، مانند علم‌های دیگر که از خارج می‌آیند.
از مرض جهل شفا بخشدت
وز کدر نفس صفا بخشدت
هوش مصنوعی: از بیماری جهل نجاتت می‌دهد و از آلودگی نفس، پاکی و صفایی به تو عطا می‌کند.
تابد از اسباب و علل روی تو
واکند از هر چه نه حق خوی تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که از اسباب و علت‌ها بهره‌ می‌بری، چهره‌ات از هر آنچه که به حق واقعی تو مربوط نمی‌شود، برمی‌گرداند.
عمر تو شد صرف اصول و فروع
هیچ نیفتاد به اصلت رجوع
هوش مصنوعی: زندگی‌ات صرف یادگیری مسائل ظاهری و جزئی شده، ولی به اصل و معنای واقعی خودت نپرداخته‌ای.
هیچ وقوفت ز مقاصد چو نیست
از طلب آن به مواقف مایست
هوش مصنوعی: هرگاه انسان به هدف‌های خود دست نیابد، نباید در مسیر تلاش برای رسیدن به آن‌ها توقف کند.
بر تو چو نگشاد ز مفتاح راه
دولت فتح از در فتاح خواه
هوش مصنوعی: اگر کلید موفقیت را در دست نداشته باشی، نمی‌توانی به دروازه رستگاری و پیروزی دست پیدا کنی.
گر ز موانع دل تو صاف نیست
کشف موانع حد کشاف نیست
هوش مصنوعی: اگر دل تو پاک و بی‌رنج نباشد، به سختی می‌توانی به مسائل و مشکلات پی ببری.
نور هدایت ز هدایه مجوی
راه نهایت به نهایه مپوی
هوش مصنوعی: نور هدایت را از هدایایی که دریافت می‌کنی نجو، زیرا به پایان راه نباید فکر کنی.
ترک نفاق و کم تلبیس گیر
علم ز سرچشمه تقدیس گیر
هوش مصنوعی: رها کن دروغ و نیرنگ را و علم را از منبع پاک و مقدس آن دریافت کن.
هر چه نه قال الله و قال الرسول
هست بر اهل فضلیت فضول
هوش مصنوعی: هر چیزی که از گفته‌های خدا و پیامبر نباشد، برای افراد با فضیلت اهمیتی ندارد و زائد است.
فضل خدا بین و فضولی مکن
جهل ز حد رفت جهولی مکن
هوش مصنوعی: به نعمت‌های خدا توجه کن و در کار دیگران دخالت نکن. نادانی از حد فراتر رفته، پس خود را درگیر نادانی نکن.
علم چو دادت ز عمل سر مپیچ
دانش بی کار نیرزد به هیچ
هوش مصنوعی: علمی که از عمل و تلاش به دست می‌آید، ارزشمند است. پس هرگز از کار و کوشش سر باز نزن، زیرا دانش بدون عمل هیچ ارزشی ندارد.
چون به بساط عملت سود پای
بی عملان را به عمل ره نمای
هوش مصنوعی: وقتی که به نتیجه کارهایت رسیدی، به کسانی که هیچ تلاشی نمی‌کنند، راه درست را نشان بده.
بایدت اول ادب اندوختن
پس دگران را ادب آموختن
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی دیگران را به آداب و رفتار درست آموزش دهی، ابتدا خود باید آداب را یاد بگیری و آن‌ها را در خود پرورش دهی.
چون دگران را شوی آموزگار
کم طلب آن را عوض از روزگار
هوش مصنوعی: اگر دیگران را مانند معلم آموزش دهی، کمتر از آن چیزی که به دست می‌آوری، از زمان انتظار نداشته باش.
علم بود و جوهر و باقی سفال
آن چو حقیقت دگران چو خیال
هوش مصنوعی: دانش و علم همانند گوهر باارزشی است، در حالی که باقی چیزها مانند سفالی بی‌ارزش هستند. حقیقت دیگران نیز همانند خیالی ناپایدار به نظر می‌رسد.
بیع جواهر به سفالی که چه
بذل حقایق به خیالی که چه
هوش مصنوعی: خرید و فروش جواهرات با سفال، نشان‌دهنده تفاوت ارزشی است که در واقعیت وجود دارد نسبت به تصورات و خیالات. به عبارتی، چیزی با ارزش و گرانبها در برابر چیزی بی‌ارزش قرار می‌گیرد و این موضوع به تضاد بین حقیقت و خیال اشاره دارد.