گنجور

بخش ۳۳ - حکایت آن صاحب کرم که بر همیان درم از رشته تدبیر پندگویان بند نهاد

هر چه دهی از سر انصاف ده
قفل عدم بر در اسراف نه
بعد شکستن صدف خویش را
خوار مگردان خلف خویش را
بهره که دیدی ز خداوند خود
ساز ذخیره پی فرزند خود
تا چه بریزد صدفت زیر خاک
بهره ور آید ز تو آن در پاک
گفت که دارم سفری دور پیش
آنچه به دست است کنم زاد خویش
چون بپرد طوطی من زین قفس
بهره فرزند خداوند بس
دل چو قوی گشت به روزی دهم
از پی فرزند چه روزی نهم
جامی ازین به غم فرزند خور
زرد مکن روی وی از مهر زر
زآفت این رهزنش آگاه کن
قبله اش الرزق علی الله کن
دیده وری خواند به عقل سلیم
حرف فنا از ورق زر و سیم
خواست درین دایره تیز رو
سازدش از نقش بقا سکه نو
عقده ز همیان درم برگرفت
جلوه به میدان کرم در گرفت
بی درمان را درم اندوز ساخت
بی کرمان را کرم آموز ساخت
هر زر و سیمی که به درویش داد
آنچه طلب کرد بسی بیش داد
گفت فضولی ز کرم دست تنگ
کای شده پیش تو یکی سیم و سنگ

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر چه دهی از سر انصاف ده
قفل عدم بر در اسراف نه
هوش مصنوعی: هر چیزی که می‌خواهی با انصاف و عدالت بده؛ در غیر این صورت، همه چیزت به هدر خواهد رفت و به چیزی نخواهی رسید.
بعد شکستن صدف خویش را
خوار مگردان خلف خویش را
هوش مصنوعی: پس از اینکه خود را شکسته‌ای، خود را کوچک نشمار و به نسل و آیندگان خود احترام بگذار.
بهره که دیدی ز خداوند خود
ساز ذخیره پی فرزند خود
هوش مصنوعی: زمانی که از نعمت‌ها و برکت‌های خداوند بهره‌مند شدی، بهتر است برای آینده‌ و فرزندانت فکر کنی و ذخیره‌ای برای آن‌ها کنار بگذاری.
تا چه بریزد صدفت زیر خاک
بهره ور آید ز تو آن در پاک
هوش مصنوعی: تا زمانی که صدای تو زیر خاک پنهان شود، آن پاکی و خوبی تو در زندگی دیگران به بهره‌وری خواهد رسید.
گفت که دارم سفری دور پیش
آنچه به دست است کنم زاد خویش
هوش مصنوعی: گفت که قصد سفر طولانی دارم و برای این سفر هر چه نیاز است را آماده می‌کنم.
چون بپرد طوطی من زین قفس
بهره فرزند خداوند بس
هوش مصنوعی: وقتی طوطی من از این قفس آزاد شود، فرشته‌های خداوند از این کار بهره‌مند خواهند شد.
دل چو قوی گشت به روزی دهم
از پی فرزند چه روزی نهم
هوش مصنوعی: وقتی دل من قوی می‌شود، برای فرزندم چه روزی را جشن خواهم گرفت.
جامی ازین به غم فرزند خور
زرد مکن روی وی از مهر زر
هوش مصنوعی: از این به بعد، به خاطر غم و اندوه فرزند، دلی غمگین نداشته باش و چهره‌ات را از محبت و عشق به او خالی نکن.
زآفت این رهزنش آگاه کن
قبله اش الرزق علی الله کن
هوش مصنوعی: از خطر این دزدی که در راه است، او را آگاه کن و او را به سوی رزق و روزی که تنها به دست خداست هدایت کن.
دیده وری خواند به عقل سلیم
حرف فنا از ورق زر و سیم
هوش مصنوعی: می‌توان گفت: با چشم بصیرت و تفکر درست، به این نتیجه می‌رسیم که نهایت کار و ارزش دنیا فقط در چیزهای مادی مانند طلا و نقره نیست، بلکه فنا و زوال آن‌ها را نیز باید در نظر گرفت.
خواست درین دایره تیز رو
سازدش از نقش بقا سکه نو
هوش مصنوعی: او می‌خواهد در این دایره‌ی تند و پرهیجان، مسیری جدید و تازه‌ای برای خود بسازد که از نشانه‌های جاودانگی بهره‌مند باشد.
عقده ز همیان درم برگرفت
جلوه به میدان کرم در گرفت
هوش مصنوعی: نقدی بر مسائل مالی و ویژگی‌های انسانی در ارتباط با بخشش و سخاوت است. وقتی کسی از ثروت خود به دیگران کمک می‌کند و در عین حال به نوعی خود را ارزشمند نشان می‌دهد، نشان‌دهنده‌ی تعامل و تأثیرگذاری انسان‌ها بر یکدیگر است. در این زمینه، اشتغال به کار مالی و اجتماعی و تلاش برای ایجاد فضایی مثبت و معطَر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
بی درمان را درم اندوز ساخت
بی کرمان را کرم آموز ساخت
هوش مصنوعی: کسی که درمانی ندارد، با دردهایش ثروتمند می‌شود و کسی که در کرمان نیست، از مهربانی و خوبی‌ها بهره‌مند می‌شود.
هر زر و سیمی که به درویش داد
آنچه طلب کرد بسی بیش داد
هوش مصنوعی: هر مقداری که یک درویش از زر و سیم دریافت کند، قطعاً بیشتر از آنچه که خواسته، نصیبش می‌شود.
گفت فضولی ز کرم دست تنگ
کای شده پیش تو یکی سیم و سنگ
هوش مصنوعی: فضولی به خاطر لطف و دست دادن کمش می‌گوید: ای کاش تو یکی از دو چیز، یعنی سیم یا سنگ، جلو من قرار می‌دادی.