بخش ۷۱ - منقاد شدن سلامان حکیم را و تدبیر کار او کردن
چون سلامان گشت تسلیم حکیم
زیر ظل رأفت او شد مقیم
شد حکیم آشفته تسلیم او
سحر کاری کرد در تعلیم او
باده های دولتش در جام ریخت
شهدهای حکمتش در کام ریخت
جام او زان باده ذوق انگیز شد
کام او زین شهد شکر ریز شد
هر گه ابسالش فرا یاد آمدی
وز فراق او به فریاد آمدی
چون بدانستی حکیم آن حال را
آفریدی صورت ابسال را
یک دو ساعت پیش چشمش داشتی
در دل او تخم تسکین کاشتی
یافتی تسکین چو آن رنج و الم
رفتی آن صورت به سر حد عدم
همت عارف چو گردد زورمند
هر چه خواهد آفریند بی گزند
لیک چون یکدم ازو غافل شود
صورت هستی ازو زایل شود
گاه گاهی چون سخن پرداختی
وصف زهره در میان انداختی
زهره گفتی شمع جمع انجم است
پیش او حسن همه خوبان گم است
گر جمال خویش را پیدا کند
آفتاب و ماه را شیدا کند
نیست از وی در غنا کس تیزتر
بزم عشرت را نشاط انگیزتر
گوش گردون پر نوای چنگ اوست
در سماع دایم از آهنگ اوست
چون سلامان گوش کردی این سخن
یافتی میلی به وی از خویشتن
این سخن چون بارها تکرار یافت
در درون آن میل را بسیار یافت
چون ز وی دریافت این معنی حکیم
کرد اندر زهره تأثیری عظیم
تا جمال خود تمام اظهار کرد
در دل و جان سلامان کار کرد
نقش ابسال از ضمیر او بشست
مهر روی زهره بر وی شد درست
حسن باقی دید و از فانی پرید
عیش باقی را ز فانی برگزید
بخش ۷۰ - شنیدن پادشاه حال سلامان را و عاجز ماندن از تدبیر کار او و در تدبیر آن به حکیم رجوع کردن: چون سلامان ماند از ابسال اینچنینبخش ۷۲ - بیعت دادن پادشاه ارکان دولت خود را با سلامان و تسلیم کردن تخت و تاج را به وی: افسر شاهی چه خوش سرمایه است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون سلامان گشت تسلیم حکیم
زیر ظل رأفت او شد مقیم
هوش مصنوعی: زمانی که سلامان به فرمان حکیم تسلیم شد، زیر سایه محبت او اقامت گزید.
شد حکیم آشفته تسلیم او
سحر کاری کرد در تعلیم او
هوش مصنوعی: حکیم در اثر سحری که او انجام داد، دچار آشفتگی و در نهایت تسلیم او شد. این سحر تأثیر عمیقی بر تعلیم و آموزش او گذاشت.
باده های دولتش در جام ریخت
شهدهای حکمتش در کام ریخت
هوش مصنوعی: نعمتهای سرشار او مانند نوشیدنیهای خوشگوار در جامی ریخته شده و داناییهایش مانند شیرینی مطبوع در کام مردم قرار داده شده است.
جام او زان باده ذوق انگیز شد
کام او زین شهد شکر ریز شد
هوش مصنوعی: جام او به خاطر آن باده لذتبخش پر از طراوت شده و کام او به خاطر این شهد شیرین و خوشطعم شاداب گردیده است.
هر گه ابسالش فرا یاد آمدی
وز فراق او به فریاد آمدی
هوش مصنوعی: هر بار که به یادش میافتی، از دوری او به یاد میافتیم و نیاز به کمک و نجات حس میکنی.
چون بدانستی حکیم آن حال را
آفریدی صورت ابسال را
هوش مصنوعی: وقتی که حکیم به آن وضعیت آگاه شد، شکلی از زیبایی و کمال را خلق کرده است.
یک دو ساعت پیش چشمش داشتی
در دل او تخم تسکین کاشتی
هوش مصنوعی: مدتی قبل، وقتی نگاهش کردی، در دل او امیدی برای آرامش ایجاد کردی.
یافتی تسکین چو آن رنج و الم
رفتی آن صورت به سر حد عدم
هوش مصنوعی: وقتی که به آرامش رسیدی، دیگر آن درد و رنج از بین رفت و آن شکل و جلوه به مرز نیستی رسید.
همت عارف چو گردد زورمند
هر چه خواهد آفریند بی گزند
هوش مصنوعی: وقتی عارف به اراده و همت قوی دست یابد، میتواند هر چیزی که بخواهد را بدون هیچ آسیبی خلق کند.
لیک چون یکدم ازو غافل شود
صورت هستی ازو زایل شود
هوش مصنوعی: اما وقتی که لحظهای از او غافل شوی، شکل وجودیات از بین میرود.
گاه گاهی چون سخن پرداختی
وصف زهره در میان انداختی
هوش مصنوعی: گاهی اوقات وقتی که صحبت کردی، در میان گفتگویت از زیبایی و دلربایی زهره هم یاد کردی.
زهره گفتی شمع جمع انجم است
پیش او حسن همه خوبان گم است
هوش مصنوعی: زهره میگوید که او مانند شمعی است که در میان ستارهها میدرخشد و زیباییاش باعث میشود که همه زیباییهای دیگر در مقایسه با او محو شوند.
گر جمال خویش را پیدا کند
آفتاب و ماه را شیدا کند
هوش مصنوعی: اگر زیبایی خود را آشکار کند، خورشید و ماه را مجذوب خود خواهد کرد.
نیست از وی در غنا کس تیزتر
بزم عشرت را نشاط انگیزتر
هوش مصنوعی: هیچکس در هنر موسیقی به اندازه او ماهر نیست و هیچکسی نمیتواند جشنهای شادی را اینطور شاداب کند.
گوش گردون پر نوای چنگ اوست
در سماع دایم از آهنگ اوست
هوش مصنوعی: گوش جهان پر از صدای چنگ اوست و در حالت سماع همیشه تحت تاثیر آهنگ اوست.
چون سلامان گوش کردی این سخن
یافتی میلی به وی از خویشتن
هوش مصنوعی: وقتی به سخنان سلامان گوش دادی، تمایل و کشش نسبت به او در وجودت بوجود آمد.
این سخن چون بارها تکرار یافت
در درون آن میل را بسیار یافت
هوش مصنوعی: این عبارت بیان میکند که وقتی چیزی بارها گفته میشود، در دل آن احساس و تمایل زیادی نهفته است.
چون ز وی دریافت این معنی حکیم
کرد اندر زهره تأثیری عظیم
هوش مصنوعی: زمانی که حکیم این مفهوم را از او دریافت کرد، تأثیر زیادی بر درونش گذاشت.
تا جمال خود تمام اظهار کرد
در دل و جان سلامان کار کرد
هوش مصنوعی: هنگامی که زیبایی خود را به طور کامل نشان داد، سلامان در دل و جان تحت تأثیر قرار گرفت و به طور جدی مشغول شد.
نقش ابسال از ضمیر او بشست
مهر روی زهره بر وی شد درست
هوش مصنوعی: طراحی ابسال از دل و ذهن او پاک شد و عشق چهره زهره بر او به طور کامل نقش بست.
حسن باقی دید و از فانی پرید
عیش باقی را ز فانی برگزید
هوش مصنوعی: حسن دائمی را مشاهده کرد و از لذتهای زودگذر فاصله گرفت و خوشیهای پایدار را از میان لذتهای زودگذر انتخاب نمود.