بخش ۸ - حکایت آن پادشاه صاحب شکوه که با سپاه انبوه به پای دیوار بستانی که شاهد نار پستان درخت انار سر از دیوار برکرده بود گذشت نه هیچ کس به وی چشم خیانت باز کرد و نه دست تصرف دراز
در خزان عدل پیشه سلطانی
گذر افکند بر دهستانی
بود از گونه گونه رنگ رزان
غیرت کارگاه رنگرزان
دید یک جا که کرده از دیوار
سر برون شاخی از درخت انار
حقه های عقیق تازه و تر
بر وی آویخته ز شوشه زر
در دل خویشتن شمرد آن را
به امین خرد سپرد آن را
او همی رفت و لشکر انبوه
می رسیدش ز پی گروه گروه
روز دیگر که بازگشت از راه
در همان شاخسار کرد نگاه
دید بر وی انارها بر جای
آمد از زین فرو به شکر خدای
سر به سجده نهاد تا دیری
شکرگوی ایستاد تا دیری
کای خداوند عدل عدل آموز
در جهان آفتاب عدل افروز
تخم عدلم به دل تو کاشته ای
سپهم را بر آن تو داشته ای
ور نه از ما گروه بس گستاخ
دیر ماند این انارها بر شاخ
بخش ۷ - عادل که از حرف عین چشم عالمی بر وی است و از دال و لام دل جهانیش در پی آن به که در همه چشم ها خود را نغز نماید و به همه دل ها نیکو درآید در نغز کاری پیشوایی باشد و در نیکوکرداری راهنمایی: اهل عالم نه پیرو خردندبخش ۹ - حکایت پیر دهقان و خم پر خوشه گندم یافتن وی و تفحص نمودن پادشاه که آن در کدام تاریخ بوده است: در زمان گذشته دهقانی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در خزان عدل پیشه سلطانی
گذر افکند بر دهستانی
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، وقتی که حاکمی که به انصاف معروف است به روستایی عبور میکند.
بود از گونه گونه رنگ رزان
غیرت کارگاه رنگرزان
هوش مصنوعی: در کارگاه رنگرزان، رنگهای مختلف و زیبایی وجود دارد که نماد غیرت و تلاش آنهاست.
دید یک جا که کرده از دیوار
سر برون شاخی از درخت انار
هوش مصنوعی: در جایی دیدم که شاخهای از درخت انار از دیوار بیرون زده و خود را نشان داده است.
حقه های عقیق تازه و تر
بر وی آویخته ز شوشه زر
هوش مصنوعی: نگینهای عقیق تازه و درخشان به زیبایی روی آن آویخته شدهاند و درخشش زرد رنگی از طلا به آن افزوده شده است.
در دل خویشتن شمرد آن را
به امین خرد سپرد آن را
هوش مصنوعی: او در درون خود آن را به حساب آورد و به عقل و اندیشهاش واگذار کرد.
او همی رفت و لشکر انبوه
می رسیدش ز پی گروه گروه
هوش مصنوعی: او در حال حرکت بود و گروههای زیادی از سربازان به دنبالش میآمدند.
روز دیگر که بازگشت از راه
در همان شاخسار کرد نگاه
هوش مصنوعی: روزی دیگر وقتی که به راه برگشت، دوباره به همان درخت نگاه کرد.
دید بر وی انارها بر جای
آمد از زین فرو به شکر خدای
هوش مصنوعی: دیدن او مانند دیدن انارهایی است که پر از شکر و شیرینیاند و این نعمت را به خداوند شکر میگوید.
سر به سجده نهاد تا دیری
شکرگوی ایستاد تا دیری
هوش مصنوعی: مدتی سرش را به سجده گذاشت و شکرگزاری کرد و مدتی هم در این حالت ایستاد.
کای خداوند عدل عدل آموز
در جهان آفتاب عدل افروز
هوش مصنوعی: ای خدای عدالت، تو در جهان به ما یاد میدهی که چگونه عدالت را بیاموزیم، همانطور که آفتاب به روشنی و نور بخشیدن در جهان شناخته میشود.
تخم عدلم به دل تو کاشته ای
سپهم را بر آن تو داشته ای
هوش مصنوعی: تو در دل خود بذر عدالت را کاشتهای و توجهات را بر آن گذاشتهای.
ور نه از ما گروه بس گستاخ
دیر ماند این انارها بر شاخ
هوش مصنوعی: اگر این انارها بر روی شاخه بمانند، گروهی از ما که بیپروا هستند، دیر نمیخواهند بمانند.