گنجور

بخش ۵ - ظلم پادشاه چون سیلی حبیب است که هر چند سخت آید سست نماید و ظلم دیگران چون مشت پراکنده رقیب که هر چند سست نماید سخت آید

ای به شاهی کشیده سر به سپهر
خاک پای تو گشته افسر مهر
داد فضل خدایت آن پایه
که شدی مر خدای را سایه
از تکبر مبر به گردون سر
سایه را جای بر زمین خوشتر
جای سایه گر آسمان بودی
خلق را کی ز خور امان بودی
هر که را تیغ خور به فرق سر است
سایه او را ز زخم آن سپر است
حق نشاندت به تخت دادگری
تا کنی پیش تیغ ها سپری
نه که خود تیغ خونفشان باشی
آفت جان این و آن باشی
عدل را رو به چرخ والا کن
ظلم را در چه عدم جا کن
بیخ ظالم ز باغ ملک بکن
شاخ ظلم از درخت دین بشکن
ترسم این شاخت آورد زان بیخ
بار تعییر و میوه توبیخ
دست ظالم اگر نیاری بست
که نیارد به کار خلق شکست
بر جهان شهریار اوست نه تو
صاحب اقتدار اوست نه تو
ده ز اورنگ خسروی پشتش
خاتم ملک کن در انگشتش
ظلم یک کس کشیدن آسان است
ظلمجو چون دو شد فراوان است
تیز کز یک طرف رسد به مرد
به سپر دفع آن تواند کرد
ور ز هر سو سه و چهار بود
چاره یا مرگ یا فرار بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به شاهی کشیده سر به سپهر
خاک پای تو گشته افسر مهر
هوش مصنوعی: تو که بر فراز آسمان، مقام سلطنت را به خود اختصاص داده‌ای، زمین به زیر پای تو چون تاجی از خورشید درخشیده است.
داد فضل خدایت آن پایه
که شدی مر خدای را سایه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو با نعمت‌ها و فضل‌های خدایت به درجه‌ای رسیدی که شخصیت و مقام تو به گونه‌ای است که مانند سایه‌ای برای خداوند به حساب می‌آیی.
از تکبر مبر به گردون سر
سایه را جای بر زمین خوشتر
هوش مصنوعی: به خاطر داشتن غرور و تکبر، خود را بالاتر از دیگران ندان و به جای آن، humble و متواضع باش؛ چرا که زندگی در این دنیا و ارتباط با دیگران به مراتب ارزشمندتر از مقام و جایگاه بالاتر است.
جای سایه گر آسمان بودی
خلق را کی ز خور امان بودی
هوش مصنوعی: اگر آسمان سایه‌اش بر روی زمین بود، مردم هرگز از خورشید مصون نمی‌ماندند.
هر که را تیغ خور به فرق سر است
سایه او را ز زخم آن سپر است
هوش مصنوعی: هر کسی که به او آسیب یا ضربه‌ای وارد شده باشد، نشانه‌ای از آن آسیب بر روی او باقی می‌ماند.
حق نشاندت به تخت دادگری
تا کنی پیش تیغ ها سپری
هوش مصنوعی: خداوند تو را به مقام قضاوت و انصاف می‌نشاند تا در برابر ظلم و ستم، محافظت کنی.
نه که خود تیغ خونفشان باشی
آفت جان این و آن باشی
هوش مصنوعی: تو تنها کسی نیستی که مانند یک تیغ بران، موجب آزار و آسیب دیگران می‌ شوی.
عدل را رو به چرخ والا کن
ظلم را در چه عدم جا کن
هوش مصنوعی: عدالت را به جای بلند و والایی برسان و ظلم را در نیستی و نابودی قرار بده.
بیخ ظالم ز باغ ملک بکن
شاخ ظلم از درخت دین بشکن
هوش مصنوعی: ریشه‌های ظلم را از باغ سلطنت بکن و شاخه‌های ستم را از درخت دین قطع کن.
ترسم این شاخت آورد زان بیخ
بار تعییر و میوه توبیخ
هوش مصنوعی: می‌ترسم که این درختی که از ریشه‌هایش می‌رویید، به خاطر تغییرات ناخواسته، بارش به میوه‌ای ناپسند بدل شود و تو را به سرزنش بگیرد.
دست ظالم اگر نیاری بست
که نیارد به کار خلق شکست
هوش مصنوعی: اگر دست ظالم را نگیری و از ظلم او جلوگیری نکنی، او به مردم آسیب خواهد زد و کارهایشان را خراب خواهد کرد.
بر جهان شهریار اوست نه تو
صاحب اقتدار اوست نه تو
هوش مصنوعی: اوست که بر جهان فرمانروایی می‌کند، نه تو؛ اوست که قدرت واقعی دارد، نه تو.
ده ز اورنگ خسروی پشتش
خاتم ملک کن در انگشتش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که از خانواده یا نژاد برجسته‌ای است، با قدرت و مقام خود به دیگران خدمت می‌کند. در واقع، از او انتظار می‌رود که با داشتن نشانه‌ها و علامت‌های سلطنتی، به عنوان یک الگو و نماد برای دیگران عمل کند.
ظلم یک کس کشیدن آسان است
ظلمجو چون دو شد فراوان است
هوش مصنوعی: تحمل ظلم از یک نفر کار آسانی است، اما وقتی که ظلم به دستان بسیاری از افراد تکرار شود، اوضاع سخت‌تر و دشوارتر می‌شود.
تیز کز یک طرف رسد به مرد
به سپر دفع آن تواند کرد
هوش مصنوعی: اگر خطری از یک طرف به انسان نزدیک شود، او می‌تواند با استفاده از سپر خود آن را دفع کند.
ور ز هر سو سه و چهار بود
چاره یا مرگ یا فرار بود
هوش مصنوعی: اگر از هر سمت مشکلات و خطرات زیادی وجود داشته باشد، راهی جز مرگ یا فرار نخواهی داشت.