گنجور

بخش ۷۷ - اعتذار کردن از اقتصار این دفتر از سلسلة الذهب بر همین مقدار

بود در دل چنان که این دفتر
نبود از نصف اولین کمتر
لیک خامه ز جنبش پیوست
چون بدینجا رسید سر بشکست
چرخ اگر باز بگذرد ز ستیز
سازدم گزلک عزیمت تیز
دهم از سر تراش آن خامه
برسانم به مقطع این نامه
ور نه آن را که خاطر صافیست
اینقدر هم که گفته شد کافیست
داشت جهدی دبیر چرخ برین
در رقم کردن حروف سنین
چون رقومش به صاد و ضاد رسید
خامه را حکم ایستاد رسید
هم بر این حرف این خجسته کلام
ختم شد والسلام والاکرام

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود در دل چنان که این دفتر
نبود از نصف اولین کمتر
هوش مصنوعی: در دل من چیزی وجود دارد که نمی‌توان آن را در این نوشته بیان کرد و به اندازه نیمی از آغازین‌ها نیست.
لیک خامه ز جنبش پیوست
چون بدینجا رسید سر بشکست
هوش مصنوعی: اما وقتی قلم به حرکت درآمد و به اینجا رسید، از شدت فشار شکسته شد.
چرخ اگر باز بگذرد ز ستیز
سازدم گزلک عزیمت تیز
هوش مصنوعی: اگر زمان دوباره به عقب برگردد، من به سرعت آماده می‌شوم برای آغاز یک سفر یا تلاش جدید.
دهم از سر تراش آن خامه
برسانم به مقطع این نامه
هوش مصنوعی: من از سر قلم خود، در انتهای این نامه چیزی می‌نویسم.
ور نه آن را که خاطر صافیست
اینقدر هم که گفته شد کافیست
هوش مصنوعی: اگر کسی دارای ذهنی صاف و خالص باشد، این اندازه توضیحات کافی است.
داشت جهدی دبیر چرخ برین
در رقم کردن حروف سنین
هوش مصنوعی: دبیر تلاش کرد تا در این دنیا با نوشتن حروفی از سال‌ها و عمرها، تصویری از زمان را ایجاد کند.
چون رقومش به صاد و ضاد رسید
خامه را حکم ایستاد رسید
هوش مصنوعی: زمانی که برای نوشتن، به حرف‌های صاد و ضاد رسید، قلم دستور توقف گرفت.
هم بر این حرف این خجسته کلام
ختم شد والسلام والاکرام
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این گفت‌وگو به خوبی به پایان رسید و با احترام و ادب به اتمام رسید.