گنجور

بخش ۷۰ - در ذکر موت و اهوال آن

صرصر مرگ را ببین چه فن است
سر شکن بیخ کن ثمر فکن است
شاخ پیوندها شکسته اوست
بیخ امیدها گسسته اوست
وی فکنده ست ازین درخت بلند
میوه نارسیده فرزند
چند کردن به حول و قوت فخر
کثمود الذین جابوا الصخر
رو به قرآن بخوان که باد چه کرد
یا جنود ثمود و عاد چه کرد
دست بگسل ز نقل و باده و جام
یاد کن زان که ریزدت در کام
ساقی مرگ جام تلخ مذاق
حین یلتف ساقکم بالساق
پیش از آن دم که بر سر بستر
پیچدت پایها به یکدیگر
پای ازین تنگنای بیرون نه
رخت ازین تیره جای بیرون نه
آن بود پا برون نهادن تو
رخت از اینجا برون نهادن تو
که ببری ز غیر حق پیوند
نهی از بندگیش بر خود بند
الم مرگ قطع پیوند است
زانچه اکنون دلت به آن بند است
بندها را چو بگسلی امروز
به همین قطع و اصلی امروز
چون بمیری ز خویش پیش از مرگ
نخوری زخم نیش بیش از مرگ

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صرصر مرگ را ببین چه فن است
سر شکن بیخ کن ثمر فکن است
هوش مصنوعی: طوفان مرگ را ببین که چه هنری دارد؛ سر را شکسته و ریشه را کنده و میوه را به زمین می‌زند.
شاخ پیوندها شکسته اوست
بیخ امیدها گسسته اوست
هوش مصنوعی: شاخۀ ارتباطات او شکسته است و ریشه‌های امیدها را از هم جدا کرده است.
وی فکنده ست ازین درخت بلند
میوه نارسیده فرزند
هوش مصنوعی: او میوه‌ای نارس از این درخت بلند برداشت کرده و به زمین انداخته است.
چند کردن به حول و قوت فخر
کثمود الذین جابوا الصخر
هوش مصنوعی: چند نفر به قدرت و توانایی فخر می‌فروشند، در حالی که کسانی که صخره‌ها را جابجا کردند، حقیقتاً قوی‌تر هستند.
رو به قرآن بخوان که باد چه کرد
یا جنود ثمود و عاد چه کرد
هوش مصنوعی: به آیات قرآن نگاه کن و بخوان، تا ببینی که باد چه کرد و سپاه‌های ثمود و عاد چه سرنوشتی پیدا کردند.
دست بگسل ز نقل و باده و جام
یاد کن زان که ریزدت در کام
هوش مصنوعی: از نوشیدن و می و جام دست بردار و به یاد کسانی که در غم تو هستند، فکر کن؛ زیرا اینها تو را به سختی می‌اندازند.
ساقی مرگ جام تلخ مذاق
حین یلتف ساقکم بالساق
هوش مصنوعی: ای نوشنده، مرگ مانند جامی تلخ و ناخوشاید است، وقتی که ساق پای تو با ساق پای من در هم می‌پیچد.
پیش از آن دم که بر سر بستر
پیچدت پایها به یکدیگر
هوش مصنوعی: قبل از آنکه در بستر خواب، پاهای‌ات به هم گره بخورد.
پای ازین تنگنای بیرون نه
رخت ازین تیره جای بیرون نه
هوش مصنوعی: از این تنگنا نمی‌توانم بیرون بیایم، و از این مکان تاریک نمی‌توانم دور شوم.
آن بود پا برون نهادن تو
رخت از اینجا برون نهادن تو
هوش مصنوعی: تو با بیرون گذاشتن خود از اینجا، گویی بار و بنه‌ات را هم از این مکان بیرون می‌کشی.
که ببری ز غیر حق پیوند
نهی از بندگیش بر خود بند
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از غیر خدایی پیوند خود را بگسلانی، از بندگی او نیز باید صرف‌نظر کنی.
الم مرگ قطع پیوند است
زانچه اکنون دلت به آن بند است
هوش مصنوعی: مرگ باعث قطع ارتباط می‌شود، زیرا اکنون دل تو به چیزی وابسته است.
بندها را چو بگسلی امروز
به همین قطع و اصلی امروز
هوش مصنوعی: امروز به همان شیوه و اصولی که آغاز کرده‌ایم، بندها را باید جدا کنیم.
چون بمیری ز خویش پیش از مرگ
نخوری زخم نیش بیش از مرگ
هوش مصنوعی: وقتی به مرگ فکر می‌کنی، سعی کن از مشکلات و آسیب‌های زندگی پیش از آن رنج نکشی. در واقع، بهتر است که تا زمانی که زندگی می‌کنی، به خودت سخت نگیری و به درد و رنج‌های اضافی دچار نشوی.