گنجور

بخش ۴۳ - سرعت نمودن غلام مقبول به انقیاد امر پادشاه و تبری کردن او از حول و قوت خویش

آن یکی چست از زمین برجست
تیغ جست و میان به کین در بست
گفت شاها غلام فرمانم
هر چه حکم تو بنده آنم
گر کنم طاعت و اطاعت تو
باشد آن هم به استطاعت تو
من خود اندر میانه هیچ نیم
جز دروغ و بهانه هیچ نیم
آلتی ام به دست کارگزار
نیست در دست من کفایت کار
کار در دست کار ساز بود
نسبت آن به من مجاز بود
کار خود کن که کارساز تویی
معنی آرای این مجاز تویی
گر توانم دهی توانم کرد
ور دهانم شوی توانم خورد
فعلم از دست قدرتت هست است
دست من آستین آن دست است
دست جنبد ز آستین آری
لیک ناید ز آستین کاری
پیش آن کس که راست بین باشد
فعل و جنبش نه ز آستین باشد
دست تا ز آستین نه جنبان است
جنبش آستین چه امکان است
تا تو برنامدی به صورت من
نشد اثبات فعل و قدرت من
عین ممکن چو پیش چشم شهود
نیست فی حد ذاته موجود
فعلش از وی وجود چون یابد
نیست از نیست بود چون یابد
این مثل یاد کن که صاحب هش
ثبت العرش گفت ثم انقش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی چست از زمین برجست
تیغ جست و میان به کین در بست
هوش مصنوعی: یک نفر چابک از زمین برآمد و تیغ خود را بیرون کشید و در میان دشمنان خود گرداب انتقام را بست.
گفت شاها غلام فرمانم
هر چه حکم تو بنده آنم
هوش مصنوعی: شاعر به پادشاه می‌گوید که من خدمتگزار تو هستم و هر چه دستور بدهی، بدون چون و چرایی انجام می‌دهم.
گر کنم طاعت و اطاعت تو
باشد آن هم به استطاعت تو
هوش مصنوعی: اگر من به دستورات تو عمل کنم، این فقط به خاطر قدرت و توان تو هیچ چیز دیگری نیست.
من خود اندر میانه هیچ نیم
جز دروغ و بهانه هیچ نیم
هوش مصنوعی: من در وسط هیچ چیز نیستم، جز دروغ و بهانه.
آلتی ام به دست کارگزار
نیست در دست من کفایت کار
هوش مصنوعی: دست من از ابزار و وسایل کار خالی است و چیزی در اختیار ندارم که بتوانم به تنهایی بر کار تسلط پیدا کنم.
کار در دست کار ساز بود
نسبت آن به من مجاز بود
هوش مصنوعی: کار به دست کسی است که آن را انجام می‌دهد، و نسبت این کار به من فقط به خاطر ارتباطی است که دارم.
کار خود کن که کارساز تویی
معنی آرای این مجاز تویی
هوش مصنوعی: به آنچه که خودت انجام می‌دهی اهمیت بده، زیرا تو تنها کسی هستی که می‌توانی به خودت کمک کنی و تو هستی که دنیای خیال و تصورات را شکل می‌دهی.
گر توانم دهی توانم کرد
ور دهانم شوی توانم خورد
هوش مصنوعی: اگر به من قدرت بدهی، می‌توانم کارهای بزرگ انجام دهم، اما اگر روزگار سختی پیش آید و نتوانم صحبت کنم، می‌توانم فقط به خوراکی‌ها توجه کنم و به سراغ روزمرگی بروم.
فعلم از دست قدرتت هست است
دست من آستین آن دست است
هوش مصنوعی: ای کسی که قدرت تو را می‌شناسم، در واقع من خود را در دستان تو می‌بینم و این دست من، همان آستینی است که تو بر آن تسلط داری.
دست جنبد ز آستین آری
لیک ناید ز آستین کاری
هوش مصنوعی: اگر دستت از آستین بیرون بیاید، اما هیچ کار مثبتی انجام ندهد، فایدهای ندارد.
پیش آن کس که راست بین باشد
فعل و جنبش نه ز آستین باشد
هوش مصنوعی: افرادی که انصاف و درک درستی دارند، نمی‌توانند کارها و حرکات لزوماً به خاطر ریشه و علل ظاهری آن‌ها قضاوت کنند.
دست تا ز آستین نه جنبان است
جنبش آستین چه امکان است
هوش مصنوعی: تا زمانی که دست از آستین بیرون نیاید و حرکتی نکند، حرکت آستین هم ممکن نیست.
تا تو برنامدی به صورت من
نشد اثبات فعل و قدرت من
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به من شکل ندادی، نشان دادن توانایی و قدرت من ممکن نبود.
عین ممکن چو پیش چشم شهود
نیست فی حد ذاته موجود
هوش مصنوعی: هر چیزی که به وضوح درک نمی‌شود، در واقع وجود مستقل ندارد.
فعلش از وی وجود چون یابد
نیست از نیست بود چون یابد
هوش مصنوعی: هرگاه وجود برخی از صفات یا کارها از او ناشی شود، نمی‌تواند از عدم و نیستی برآید. به عبارت دیگر، هر چیزی که وجود دارد، نمی‌تواند از هیچ تولید شود.
این مثل یاد کن که صاحب هش
ثبت العرش گفت ثم انقش
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که خالق جهان، پس از خلق و تکمیل آن، بر روی آن نقشه‌ای به جا گذاشته است. به نوعی اشاره دارد به طراحی و برنامه‌ریزی دقیق و الهی برای کائنات و زندگی انسان‌ها.