شمارهٔ ۱ - قطعه
بدان خدای که بیرنگ نقش انسان را
ز روی قدرت بر سطح آب زد پرگار
که تا ز خدمت تو دور مانده ام ناکام
مرا نه دیده بخفت و نه بخت شد بیدار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان خدای که بیرنگ نقش انسان را
ز روی قدرت بر سطح آب زد پرگار
هوش مصنوعی: بدان خدایی که بدون رنگ و جنس، شکل انسان را به خاطر قدرتش بر روی آب به وسیله پرگار ترسیم کرد.
که تا ز خدمت تو دور مانده ام ناکام
مرا نه دیده بخفت و نه بخت شد بیدار
هوش مصنوعی: من که دور از خدمت تو ماندهام، نه کسی به خواب من آمده و نه شانس و بخت من بیدار شدهاند تا به کمکم بیایند.