گنجور

شمارهٔ ۲۵ - مرد از عقل محترم است

ای کریمی که پشت چرخ فلک
پیش تو سال و مه بخم باشد
اوحد الدین جهان فضل و کرم
کت دل و دست کان و یم باشد
بخت سرویست پیش درگه تو
که بصد دست و یکقدم باشد
می ببیند ضمیر روشن تو
هر چه در پرده عدم باشد
هر کجا جست باد انصافت
عدل کسری همه ستم باشد
هر که اندر حریم حرمت تست
از بد چرخ در حرم باشد
نرود بر ضمیر اشرف تو
هر چه از جنس لا و لم باشد
کمترین بخششیت گنج بود
کمترین چاکریت جم باشد
بنده را آرزوی آن آمد
که هم از جمع آن خدم باشد
مدتی رفت تا برین درگه
با فلک روز و شب بهم باشد
چون من و چرخ خواجه تاشانیم
بر من از وی چرا ستم باشد
هر که موسوم خدمتی نبود
او نه از جمله خدم باشد
غرض بنده خدمتست نه چیز
که بجاه تو چیز هم باشد
منگر اندر حداثت سنش
چون بر او از خرد رقم باشد
سال در مرد معتبر نبود
مرد از عقل محترم باشد
چونکه باشد هلال روزافزون
گر بود خرد جای ذم باشد؟
مایه کارها جوانی دان
مایه دارم ازان چه غم باشد
بچه بط اگر چه باشد خرد
آب در یاش تا قدم باشد
بنعم گر سری بجنبانی
نعم تو مرا نعم باشد
جرم خورشید را اگر سنگی
لعل گردد ازان چه کم باشد
رنج اهل قلم بفضل و هنر
از پی چون تو محتشم باشد
چون در ایام تو بود ضایع
پس چه امید در قلم باشد
حال اینست خود همی فرمای
هر چه آن لایق کرم باشد
بکرم گیر دست اهل قلم
گر بدینار یادرم باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کریمی که پشت چرخ فلک
پیش تو سال و مه بخم باشد
هوش مصنوعی: ای بخشنده‌ای که در برابر چرخ روزگار، سال و ماه برای تو هیچ ارزشی ندارد و در برابر عظمت تو کوچک و ناچیز است.
اوحد الدین جهان فضل و کرم
کت دل و دست کان و یم باشد
هوش مصنوعی: اوحدالدین به عنوان شخصیتی برجسته در علم و ادب، نمونه‌ای از خوبی‌ها و پرتوهای علم و فضیلت است. او کسی است که دل و دستش همواره آماده‌ی کمک و بخشش به دیگران است و مانند دریای وسیع، سرشار از نعمات و رحمت‌هاست.
بخت سرویست پیش درگه تو
که بصد دست و یکقدم باشد
هوش مصنوعی: سرنوشت من مانند درخت سرو است که همیشه در کنار تو حضور دارد و با هر گام و تلاشی به تو نزدیک‌تر می‌شود.
می ببیند ضمیر روشن تو
هر چه در پرده عدم باشد
هوش مصنوعی: ضمیر روشن تو هر آنچه که در زمینه نادیدنی و عدم وجود دارد را می‌بیند.
هر کجا جست باد انصافت
عدل کسری همه ستم باشد
هوش مصنوعی: هر کجا که بادی به سمت انصاف وزید، نشان از بی‌عدالتی و ظلمی است که بر مردم رفته است.
هر که اندر حریم حرمت تست
از بد چرخ در حرم باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که در حریم احترام و مقام تو قرار دارد، از بدی‌های دنیا در امان است.
نرود بر ضمیر اشرف تو
هر چه از جنس لا و لم باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر دل و فکر تو سایه نندازد و از ناپاکی و منفی‌نگری ناشی شود، به تو آسیب نرساند.
کمترین بخششیت گنج بود
کمترین چاکریت جم باشد
هوش مصنوعی: کمترین بخشش و عطای تو به اندازه یک گنج با ارزش است و کوچک‌ترین نشانه‌های محبت و توجه تو می‌تواند به اندازه گوهرهایی مانند جم اهمیت داشته باشد.
بنده را آرزوی آن آمد
که هم از جمع آن خدم باشد
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که از جمع خدمتگزاران باشم و در کنار آنها قرار گیرم.
مدتی رفت تا برین درگه
با فلک روز و شب بهم باشد
هوش مصنوعی: مدتی گذشت تا این درگاه با آسمان و زمین روز و شب به هم پیوسته باشد.
چون من و چرخ خواجه تاشانیم
بر من از وی چرا ستم باشد
هوش مصنوعی: من و چرخ جهان مانند دو دوستان نزدیک هستیم، پس چرا باید بر من از سوی او ظلمی برود؟
هر که موسوم خدمتی نبود
او نه از جمله خدم باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که به خدمت معروف نیست، در واقع جزو خدمتگزاران به حساب نمی‌آید.
غرض بنده خدمتست نه چیز
که بجاه تو چیز هم باشد
هوش مصنوعی: من هدفم خدمت کردن است، نه اینکه چیزی در مقام تو داشته باشم، حتی اگر آن چیز با ارزش باشد.
منگر اندر حداثت سنش
چون بر او از خرد رقم باشد
هوش مصنوعی: به سن و سال او نگاه نکن، زیرا در دل او حکمت و خردی نهفته است که از سنش فراتر می‌رود.
سال در مرد معتبر نبود
مرد از عقل محترم باشد
هوش مصنوعی: سال به تنهایی نشانه‌ی ارزش و اعتبار مرد نیست، بلکه آنچه که او را محترم می‌سازد، عقل و فهم اوست.
چونکه باشد هلال روزافزون
گر بود خرد جای ذم باشد؟
هوش مصنوعی: وقتی که ماه در حال رشد و کامل شدن است، اگر عقل و فهم انسان درستی نداشته باشد، چه معنایی پیدا می‌کند که مورد سرزنش قرار گیرد؟
مایه کارها جوانی دان
مایه دارم ازان چه غم باشد
هوش مصنوعی: منبع قدرت و انجام کارها، جوانی است و من از آنچه که باعث غم و ناراحتی می‌شود، بی‌نیازم.
بچه بط اگر چه باشد خرد
آب در یاش تا قدم باشد
هوش مصنوعی: اگرچه جوجه‌بط هنوز کوچک است، اما زمانی که در آب است، می‌تواند شنا کند.
بنعم گر سری بجنبانی
نعم تو مرا نعم باشد
هوش مصنوعی: اگر تو سر خود را کمی حرکت دهی، نعمت تو برای من نعمت خواهد بود.
جرم خورشید را اگر سنگی
لعل گردد ازان چه کم باشد
هوش مصنوعی: اگر سنگی به ارزش لعل باشد، باز هم نمی‌تواند گناه خورشید را جبران کند.
رنج اهل قلم بفضل و هنر
از پی چون تو محتشم باشد
هوش مصنوعی: زحمت و کوشش نویسندگان، با توجه به توانایی و هنرشان، هنگامی که با افرادی مانند تو که در دیوانگی یا بی‌خیالی به سر می‌برند، همراه شود، به ثمر می‌رسد.
چون در ایام تو بود ضایع
پس چه امید در قلم باشد
هوش مصنوعی: به دنبال بی‌خیالی و نابسامانی در دوران تو، چرا می‌توان به نوشتن و ثبت امید داشت؟
حال اینست خود همی فرمای
هر چه آن لایق کرم باشد
هوش مصنوعی: این وضعیت نشان می‌دهد که خود او نیز به من می‌گوید هر چیزی که شایسته‌ی بزرگواری باشد، باید انجام شود.
بکرم گیر دست اهل قلم
گر بدینار یادرم باشد
هوش مصنوعی: اگر به دست نویسندگان مهربان و با استعداد متوسل شوم، ممکن است درازای اندکی پول یا به یادگاری از من، گره‌های کارم را باز کنند.