گنجور

شمارهٔ ۱۴ - شکایت از حرمان

ایا صدری که خورشید فلک را
به پیش رای تو بر خاک خدست
بدست ظلم از عد تو بندست
بپیش فتنه از حزم تو سدست
سخای تو فزون ازابر و بحرست
عطای تو برون از حصر وعدست
عجب نبود که بخشی و نبخشی
که دریا نیز هم با جزر و مدست
ز بخت خود نه از جود تو بینم
اگر این التماسم مستردست
ز جودت خواستم چیزی محقر
که دانستم که آن معنی معدست
بجهد من نشد آن هم میسر
که نز جدست قسمت ها زجدست
معاذالله که کس در خاطر آرد
که در طبع تو هرگز منع وردست
ولیکن تا همه مردم بدانند
که حرمان من اینجا تا چه حدست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا صدری که خورشید فلک را
به پیش رای تو بر خاک خدست
هوش مصنوعی: آیا صدری که به خاطر تو، خورشید آسمان را بر زمین می‌گذارد؟
بدست ظلم از عد تو بندست
بپیش فتنه از حزم تو سدست
هوش مصنوعی: با ظلم و ستم، بند و زنجیر به وجود آمده است و در برابر فتنه، تدبیر و هوشیاری تو همچون سدی قوی عمل می‌کند.
سخای تو فزون ازابر و بحرست
عطای تو برون از حصر وعدست
هوش مصنوعی: بخشش و سخاوت تو بیش از ابرها و دریاهاست و هدیه‌های تو فراتر از هر وعده و قولی می‌باشد.
عجب نبود که بخشی و نبخشی
که دریا نیز هم با جزر و مدست
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که ببخشی یا نبخشی؛ دریا نیز همین طور است که گاهی رو به بالا می‌آید و گاهی پایین می‌رود.
ز بخت خود نه از جود تو بینم
اگر این التماسم مستردست
هوش مصنوعی: من از شانس خود چیزی نمی‌بینم و اگر این درخواست من رد شود، به خاطر بخشش تو نیست.
ز جودت خواستم چیزی محقر
که دانستم که آن معنی معدست
هوش مصنوعی: از بزرگواری تو خواستم چیزی کوچک و ناچیز، اما دانستم که آن هم از شأن و مقام تو خارج است.
بجهد من نشد آن هم میسر
که نز جدست قسمت ها زجدست
هوش مصنوعی: با تلاش من، نتوانستم آنچه را که از جد خود برخواسته است، به دست آورم.
معاذالله که کس در خاطر آرد
که در طبع تو هرگز منع وردست
هوش مصنوعی: خدا را شکر که هیچ‌کس حتی به ذهنش نیز نمی‌رسد که در طبیعت تو مانعی وجود دارد.
ولیکن تا همه مردم بدانند
که حرمان من اینجا تا چه حدست
هوش مصنوعی: اما به هر حال، باید همه مردم بفهمند که چقدر از این موضوع محروم هستم.