گنجور

شمارهٔ ۴۸

لعل تو در سخن شکر ریزد
جزع من در سحر گهر ریزد
حس تو هر قدح که نوش کند
جرعه بر روی ماه و خور ریزد
هر نفس دفع چشم بدرا صبح
سیم در دیده قمر ریزد
بر رخم از هوای تو دم سرد
چون خزان توده های زر ریزد
گر بداند حقیقت حسنت
ماه را زهره بر جگر ریزد
تیر مژگان مزن که چشم تو خود
خون صد دل بیک نظر ریزد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لعل تو در سخن شکر ریزد
جزع من در سحر گهر ریزد
هوش مصنوعی: زیبایی و شیرینی کلام تو مانند شکر است و من مانند گوهری در دل شب، داغ و گدازان هستم.
حس تو هر قدح که نوش کند
جرعه بر روی ماه و خور ریزد
هوش مصنوعی: احساس تو مانند نوشیدنی است که هر بار که سر می‌کشی، عطر و زیبایی‌اش بر صورت ماه و خورشید می‌تابد.
هر نفس دفع چشم بدرا صبح
سیم در دیده قمر ریزد
هوش مصنوعی: هر لحظه، نور صبحگاهی مانند یک سیم زرق و برق دار در چشمان ماه می‌ریزد و جلوه‌گری می‌کند.
بر رخم از هوای تو دم سرد
چون خزان توده های زر ریزد
هوش مصنوعی: بر چهره‌ام از یاد تو، سرمایی مانند خزان می‌بارد که تکه‌های طلایی را به زمین می‌فرستد.
گر بداند حقیقت حسنت
ماه را زهره بر جگر ریزد
هوش مصنوعی: اگر زیبایی واقعی تو را ماه بشناسد، زهره از شدت حسرت بر دلش می‌ریزد.
تیر مژگان مزن که چشم تو خود
خون صد دل بیک نظر ریزد
هوش مصنوعی: با چشمان زیبایت به کسی آسیب نزن، زیرا نگاه تو می‌تواند دل‌های زیادی را به درد آورد و اشک‌ها را بریزد.