گنجور

شمارهٔ ۲

آن رخ نگر کزومه گردون سپر شکست
وان خط نگر که بر ورق عمر در شکست
سوگند خورده بود که عهد تو نشکنم
این بار خود بر غم دلم بیشتر شکست
کارم چو زلف خود همه در یکدگر فکند
سازم چو عهد خود همه در یکدگر شکست
تو غافلی زآه من و غره بحسن
وین بس طلسم حسن که بر یکدگر شکست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن رخ نگر کزومه گردون سپر شکست
وان خط نگر که بر ورق عمر در شکست
هوش مصنوعی: به چهره‌ات بنگر که چگونه از سپر آسمان شکسته است و به خطی که بر صفحه عمر نوشته شده و نشانه‌ای از شکست دارد.
سوگند خورده بود که عهد تو نشکنم
این بار خود بر غم دلم بیشتر شکست
هوش مصنوعی: او قسم خورده بود که این بار وعده‌ات را زیر پا نگذارد، اما خودش باعث شد که غم دلم بیشتر شود.
کارم چو زلف خود همه در یکدگر فکند
سازم چو عهد خود همه در یکدگر شکست
هوش مصنوعی: وقتی کارم به مانند زلف خود درهم پیچیده است، عهد و پیمان خود را نیز چونان که شکسته‌ام، به سمتی دیگر می‌برم.
تو غافلی زآه من و غره بحسن
وین بس طلسم حسن که بر یکدگر شکست
هوش مصنوعی: تو از درد و آه من بی‌خبر هستی و به زیبایی خود مغرور شده‌ای، ولی این را بدان که زیبایی تو یک طلسم است که به راحتی می‌تواند شکسته شود.