گنجور

شمارهٔ ۴۱ - در مدیح رکن الدین

بهار امسال خوش‌تر می‌نماید
که از صد گونه زیور می‌نماید
نسیم از غیب نافه می‌گشاید
صبا از جیب عنبر می‌نماید
تماشا را سوی بستان خرامید
که از فردوس خوش‌تر می‌نماید
همه شاخی چو طوبی می‌ببالد
همه حوضی چو کوثر می‌نماید
هر آن زینت که بستان داد بیرون
همه زیبا و درخور می‌نماید
گهی صورت چو مانی می‌نگارد
گهی لعبت چو آزر می‌نماید
صبا گویی که عطاری گرفتست
که از دم مشک اذفر می‌نماید
چمن گویی به بزازی نشستست
که صد رزمه ز ششتر می‌نماید
گل از رخسار آتش می‌فروزد
بنفشه زلف چنبر می‌نماید
به چشم نرگس جماش بنگر
که گویی از دهان زر می‌نماید
هوا از بید خنجرها کشیدست
زمین از لاله مغفر می‌نماید
به دامن ابر لؤلؤ می‌فشاند
به خرمن باغ گوهر می‌نماید
ز غنچه تیر و پیکان می‌بکارد
ز لاله عود و مجمر می‌نماید
ازان نرگس همی سرمست خسبید
که لاله شکل ساغر می‌نماید
اگر ملک ریاحین سربه‌سر باغ
کنون بر گل مقرر می‌نماید
چه معنی نرگس شوخ از زر و سیم
به سر بر تاج و افسر می‌نماید
ورق‌های گل از بر کرد بلبل
کنون تکرار بی‌مر می‌نماید
مگر از صدر رکن‌الدین بیاموخت
که حجت‌ها ز دفتر می‌نماید
نکو باشد بهار امسال و ازوی
صفات خواجه بهتر می‌نماید
زمین حلمی زمان حکمی ملک طبع
که صبح از رای انور می‌نماید
به چشم همت او جرم خورشید
به قدر از ذره کمتر می‌نماید
به دادن، جود حاتم می‌بکاهد
به دانش، علم حیدر می‌نماید
فتاده در خم چوگان حکمش
زمین چون گوی عنبر می‌نماید
از آن طوطی جان جوید حدیثش
که شیرین همچو همچو شکر می‌نماید
ز جودش قطره دان بحر اخضر
که از لؤلؤ توانگر می‌نماید
ز رایش شعله دان چشمه نور
کز این چرخ مدور می‌نماید
به لطف از سنگ گل بیرون دماند
به عنف از آب آذر می‌نماید
هر آن بدره که شمس آرد سوی کان
به چشم او محقر می‌نماید
هر آن نظکی که آن در مدح او نیست
بایزید کان مبتر می‌نماید
ز بوی خلق او همچون دم صبح
همه عالم معطر می‌نماید
ز قدرش چرخ اعظم می‌فرازد
ز رویش سعد اکبر می‌نماید
به پیش رفعت او چرخ اعلی
چو حلقه زانسوی در می‌نماید
به وقت حجت و حل مسائل
زبانش تیز خنجر می‌نماید
ز بهر مجلس او روز وعظش
فلک نه پایه منبر می‌نماید
سخن را مدح او قیمت فزاید
که فعل تیغ گوهر می‌نماید
همه اسرار غیب از پیش رایش
چو آیینه مصور می‌نماید
طمع را هر تمنایی که بودست
ز جود او میسر می‌نماید
کمر بسته ز بهر خدمت او
فلک همچون دو پیکر می‌نماید
خداوندا مکن اسراف در جود
که کان را کیسه لاغر می‌نماید
به پیش آرزوی دشمنانت
فلک سد سکندر می‌نماید
ز صافی طبع تو طرفه است کابم
به نزد او مکدر می‌نماید
بلی این سرگردانی تو با من
همه چرخ سبکسر می‌نماید
خداوندا به فضل خویش بپذیر
مر این عذری که چاکر می‌نماید
که هر بیت از قصیده چون گواهی‌ست
که بر پاکیش محضر می‌نماید
کرم فرما و بر جانش ببخشای
که الحق نیک مضطر می‌نماید
بر حلمت گناهش هیچ ننمود
وگرچه سخت منکر می‌نماید
برای عفو تو جرمی بباید
که مه در شب نکوتر می‌نماید
نیم خالی ز درگاه تو ورچه
مرا هرکس ز هر در می‌نماید
ز گردون نیست خالی جرم خورشید
وگر صد جای دیگر می‌نماید
ز بهر مدح تو پرورده‌ام لفظ
سخن زیرا مخمر می‌نماید
همی تا دهر ابلق زای باشد
همی تا چرخ اختر می‌نماید
مطیع و رام بادت ابلق دهر
که چرخت خود مسخر می‌نماید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار امسال خوش‌تر می‌نماید
که از صد گونه زیور می‌نماید
هوش مصنوعی: بهار امسال زیباتر به نظر می‌رسد، زیرا جلوه‌های زیبایی دارد که به طور چشمگیری چشم‌نواز هستند.
نسیم از غیب نافه می‌گشاید
صبا از جیب عنبر می‌نماید
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی از مکانی ناشناخته به آرامی می‌وزد و بوی خوش عطر عنبر را به همراه دارد.
تماشا را سوی بستان خرامید
که از فردوس خوش‌تر می‌نماید
هوش مصنوعی: تماشا به سمت باغ رفت، زیرا آنجا زیباتر از بهشت به نظر می‌رسید.
همه شاخی چو طوبی می‌ببالد
همه حوضی چو کوثر می‌نماید
هوش مصنوعی: هر درختی همانند درخت طوبی رشد می‌کند و هر آب‌نمایی مانند کوثر خود را نشان می‌دهد.
هر آن زینت که بستان داد بیرون
همه زیبا و درخور می‌نماید
هوش مصنوعی: هر زینتی که از این دنیا بگیری، همه‌چیز زیبا و مناسب به نظر می‌رسد.
گهی صورت چو مانی می‌نگارد
گهی لعبت چو آزر می‌نماید
هوش مصنوعی: گاهی چهره‌ات مانند مانا زیبایی می‌آفریند و گاهی همچون آزر، جذابیت و دلربایی را نشان می‌دهد.
صبا گویی که عطاری گرفتست
که از دم مشک اذفر می‌نماید
هوش مصنوعی: باد صبا می‌گوید که عطاری مشغول کار است و بوی خوش از عطر مشک به مشام می‌رسد.
چمن گویی به بزازی نشستست
که صد رزمه ز ششتر می‌نماید
هوش مصنوعی: چمن انگار قالی بافی کرده که صد گل با رنگ‌های مختلف روی آن دیده می‌شود.
گل از رخسار آتش می‌فروزد
بنفشه زلف چنبر می‌نماید
هوش مصنوعی: گل به خاطر زیبایی و جذابیتش به آتش می‌افروزد، در حالی که بنفشه با زلف‌های چنبرش زیبایی را به نمایش می‌گذارد.
به چشم نرگس جماش بنگر
که گویی از دهان زر می‌نماید
هوش مصنوعی: به چشم نرگس زیبا نگاه کن، گویی که از دلش طلا می‌ریزد.
هوا از بید خنجرها کشیدست
زمین از لاله مغفر می‌نماید
هوش مصنوعی: هوا مانند خنجری از درخت بید به زمین زده و زمین به دلیل لاله‌ها، شبیه کلاه‌خود به نظر می‌رسد.
به دامن ابر لؤلؤ می‌فشاند
به خرمن باغ گوهر می‌نماید
هوش مصنوعی: باران مانند مروارید از آسمان می‌بارد و باغ‌ها را پر از زیبایی و جواهرات می‌کند.
ز غنچه تیر و پیکان می‌بکارد
ز لاله عود و مجمر می‌نماید
هوش مصنوعی: از غنچه، تیر و پیکان بیرون می‌آید و از لاله، بوی عود و بخور پخش می‌شود.
ازان نرگس همی سرمست خسبید
که لاله شکل ساغر می‌نماید
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی اشاره دارد که شخصی به خاطر زیبایی و جذابیت نرگس، احساس سرخوشی و مستی کرده است. همچنین، به شباهت لاله به جام شراب اشاره می‌کند که خود نشانی از شادی و سرمستی است. به طور کلی می‌توان گفت که زیبایی طبیعی و شکوفایی گل‌ها باعث ایجاد حس نشاط و خوشحالی در انسان می‌شود.
اگر ملک ریاحین سربه‌سر باغ
کنون بر گل مقرر می‌نماید
هوش مصنوعی: در حال حاضر، باغی که پر از گل‌های خوشبو و زیباست، به وضوح نمایان است و زیبایی‌اش همه جا را در بر گرفته است.
چه معنی نرگس شوخ از زر و سیم
به سر بر تاج و افسر می‌نماید
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی نرگس‌های دلربا اشاره دارد که خود را با زرق و برق طلا و نقره زینت می‌دهند. در واقع، این تصویر به ما می‌گوید که زیبایی طبیعی و دلنشین نرگس در کنار زینت‌های مصنوعی و چشمگیر، چگونه می‌تواند درخشش خاصی داشته باشد.
ورق‌های گل از بر کرد بلبل
کنون تکرار بی‌مر می‌نماید
هوش مصنوعی: بلبل اکنون با آواز زیبایش، از روی گل‌ها یادآوری می‌کند که همیشه زندگی و زیبایی تکرار می‌شود.
مگر از صدر رکن‌الدین بیاموخت
که حجت‌ها ز دفتر می‌نماید
هوش مصنوعی: شاید از صدر رکن‌الدین آموخته باشد که دلایل و شواهد از نوشته‌ها و مستندات به دست می‌آید.
نکو باشد بهار امسال و ازوی
صفات خواجه بهتر می‌نماید
هوش مصنوعی: بهار امسال خوب و زیباست و ویژگی‌های خوب خواجه را بیشتر نمایش می‌دهد.
زمین حلمی زمان حکمی ملک طبع
که صبح از رای انور می‌نماید
هوش مصنوعی: زمین نمادی از صبر و بردباری است که تحت فرمان زمان و اراده‌اش قرار دارد. روز به روشنی و زیبا رویی خود، از اندیشه‌های روشن و درست ناشی می‌شود.
به چشم همت او جرم خورشید
به قدر از ذره کمتر می‌نماید
هوش مصنوعی: چشم پر از اراده او، جرم خورشید را به اندازه‌ای نمایش می‌دهد که از یک ذره هم کمتر به نظر می‌رسد.
به دادن، جود حاتم می‌بکاهد
به دانش، علم حیدر می‌نماید
هوش مصنوعی: بخشش و جود حاتم (حاتم طائی) در مقایسه با علم و دانش حضرت علی (علیه‌السلام) ارزش کمتری دارد. یعنی بخشندگی حاتم در مقابل علم و دانش علی به اندازه‌ای نیست که قابل مقایسه باشد.
فتاده در خم چوگان حکمش
زمین چون گوی عنبر می‌نماید
هوش مصنوعی: حکمت در چنبره‌ی بازی زندگی مثل گوی خوشبو و ارزشمندی به نظر می‌رسد که بر زمین افتاده است.
از آن طوطی جان جوید حدیثش
که شیرین همچو همچو شکر می‌نماید
هوش مصنوعی: طوطی به دنبال جان خودش است چون ماجرایش به اندازه‌ای شیرین است که مثل شکر به نظر می‌رسد.
ز جودش قطره دان بحر اخضر
که از لؤلؤ توانگر می‌نماید
هوش مصنوعی: از بخشنده‌گی او، قطره‌ای از دریای سبز به نظر می‌رسد که از لؤلؤ (مروارید) غنی و فراوان به نظر می‌رسد.
ز رایش شعله دان چشمه نور
کز این چرخ مدور می‌نماید
هوش مصنوعی: سخن از زیبایی و درخششی است که از وجود رایش به وجود می‌آید و مانند چشمه نوری است که در این دوران و از این دنیای گردان، به وضوح دیده می‌شود.
به لطف از سنگ گل بیرون دماند
به عنف از آب آذر می‌نماید
هوش مصنوعی: با کمک و محبت، گل از دل سنگ بیرون می‌آید، اما با زور و فشار، آتش مانند آب نمایان می‌شود.
هر آن بدره که شمس آرد سوی کان
به چشم او محقر می‌نماید
هوش مصنوعی: هر وقت که خورشید به سوی معدن بیاید، در نظر او (معدن) خیلی کم‌ارزش و ناچیز به نظر می‌رسد.
هر آن نظکی که آن در مدح او نیست
بایزید کان مبتر می‌نماید
هوش مصنوعی: هر نظری که در ستایش او نباشد، چون بر بی‌پایه است و بی‌ارزش می‌نماید.
ز بوی خلق او همچون دم صبح
همه عالم معطر می‌نماید
هوش مصنوعی: عطر حضور او مانند هوای صبح، تمام جهان را پر از خوشبوئی و زیبایی می‌کند.
ز قدرش چرخ اعظم می‌فرازد
ز رویش سعد اکبر می‌نماید
هوش مصنوعی: از بزرگی او، سپهر بزرگ به تماشای او می‌پردازد و از چهره‌اش، خوشبختی بزرگ نمایان می‌شود.
به پیش رفعت او چرخ اعلی
چو حلقه زانسوی در می‌نماید
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت و بلندی او، آسمان به مانند یک حلقه از طرف دیگر جلوه‌گری می‌کند.
به وقت حجت و حل مسائل
زبانش تیز خنجر می‌نماید
هوش مصنوعی: در زمان‌های بحث و بررسی، او به طور قاطع و قوی می‌تواند استدلالاتش را بیان کند و مانند خنجر زبانش تیز و برنده است.
ز بهر مجلس او روز وعظش
فلک نه پایه منبر می‌نماید
هوش مصنوعی: به خاطر مجلس و سخنرانی او، آسمان به نوعی خود را به شکل پایه منبر نشان می‌دهد.
سخن را مدح او قیمت فزاید
که فعل تیغ گوهر می‌نماید
هوش مصنوعی: اگر در مدح و ستایش او سخن بگوییم، ارزش کلام ما بیشتر می‌شود، زیرا عمل او همانند تیغی است که جواهر را نمایان می‌سازد.
همه اسرار غیب از پیش رایش
چو آیینه مصور می‌نماید
هوش مصنوعی: همه رازهای پنهان و نامعلوم به وضوح و روشنی مانند نقش و نگار در آینه برایت آشکار می‌شود.
طمع را هر تمنایی که بودست
ز جود او میسر می‌نماید
هوش مصنوعی: هر خواسته‌ای که باشد، امید به آن با بخشندگی او ممکن می‌شود.
کمر بسته ز بهر خدمت او
فلک همچون دو پیکر می‌نماید
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر خدمت به او در حال تلاش و فعالیت است و مانند دو موجود زنده به نظر می‌رسد.
خداوندا مکن اسراف در جود
که کان را کیسه لاغر می‌نماید
هوش مصنوعی: خدایا، در بخشش خود زیاده‌روی نکن که این کار باعث می‌شود فردی که نیاز به کمک دارد، در چشم دیگران ضعیف و بی‌مقدار به نظر بیاید.
به پیش آرزوی دشمنانت
فلک سد سکندر می‌نماید
هوش مصنوعی: دشمنان تو، آرزوهای خود را به جلو بگذارند، زیرا آسمان همچون سد سکندر، در برابر آنها ایستاده است.
ز صافی طبع تو طرفه است کابم
به نزد او مکدر می‌نماید
هوش مصنوعی: از خلوص نیت و صفای طبع تو، این عجیب است که در حضور او، دل من ناراحت و غمگین به نظر می‌رسد.
بلی این سرگردانی تو با من
همه چرخ سبکسر می‌نماید
هوش مصنوعی: بله، این گیجی و بلاتکلیفی تو در کنار من به نظر آسان و بی‌مقدار می‌آید.
خداوندا به فضل خویش بپذیر
مر این عذری که چاکر می‌نماید
هوش مصنوعی: خدایا، لطف و بخشش خود را شامل حال من کن و این عذر و دلیل را که بنده‌ات ارائه می‌دهد، بپذیر.
که هر بیت از قصیده چون گواهی‌ست
که بر پاکیش محضر می‌نماید
هوش مصنوعی: هر بیت از شعر مانند گواهی است که پاکی و زیبایی آن را در معرض دید قرار می‌دهد.
کرم فرما و بر جانش ببخشای
که الحق نیک مضطر می‌نماید
هوش مصنوعی: لطفاً با مهربانی رفتار کن و به او عطوفت نشان بده، چرا که حقیقتاً در وضعیت سخت و دشواری قرار دارد.
بر حلمت گناهش هیچ ننمود
وگرچه سخت منکر می‌نماید
هوش مصنوعی: بر صبر و بردباری‌ات گناهش هیچ تأثیری نداشت، هرچند او به شدت منکر است.
برای عفو تو جرمی بباید
که مه در شب نکوتر می‌نماید
هوش مصنوعی: برای این که بخشش تو حاصل شود، باید گناهی وجود داشته باشد که ماه در شب زیباتر به نظر برسد.
نیم خالی ز درگاه تو ورچه
مرا هرکس ز هر در می‌نماید
هوش مصنوعی: نیمه‌ی خالی از درگاه تو، چرا که هر کسی از هر در به من نشان می‌دهد.
ز گردون نیست خالی جرم خورشید
وگر صد جای دیگر می‌نماید
هوش مصنوعی: جرم خورشید از آسمان خالی نیست و اگر در هزاران جای دیگر هم دیده شود، باز هم به اصل خود تعلق دارد.
ز بهر مدح تو پرورده‌ام لفظ
سخن زیرا مخمر می‌نماید
هوش مصنوعی: به خاطر ستایش تو، کلام را پرورش داده‌ام، چرا که مانند شراب ناب جذاب و دلنشین به نظر می‌رسد.
همی تا دهر ابلق زای باشد
همی تا چرخ اختر می‌نماید
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا وجود دارد و چرخ فلک به چرخش خود ادامه می‌دهد، هر چیزی در زندگی دگرگون و متغیر خواهد بود.
مطیع و رام بادت ابلق دهر
که چرخت خود مسخر می‌نماید
هوش مصنوعی: تو در برابر روزگار، مطیع و خُشک‌چشمی هستی که خودش تو را به بازی می‌گیرد.