شمارهٔ ۲۹ - در مدح ملک اعظم حسام الدین اسپهبد مازندران
گر کسی فیض جان همی بخشد
شاه گیتی ستان همی بخشد
شاه غازی سپهبد اعظم
کاشکار و نهان همی بخشد
چرخ مرادی حسام دولت و دین
که روان را روان همی بخشد
آن قدر قدرت قضا قوت
که قضا را توان همی بخشد
کف او ابر وش همی بارد
دل او بحر سان همی بخشد
حکم او را قدر ز روی نفاذ
سرعت کن فکان همی بخشد
قلم اوست لوح محفوظ آنک
روزی انس و جان همی بخشد
نیست یکروزه خرج بخشش شاه
هر چه هفت آسمان همی بخشد
زهره بحر و کان همی بچکد
زان عطا کان بنان همی بخشد
فضله خوان اوست اینکه فلک
بر ملوک جهان همی بخشد
سایه ایزد است در بخشش
لا جرم همچنان همی بخشد
کف او رزق را شود ضامن
پس طبیعت دهان همی بخشد
آنچه بخشد بعمر ها گردون
در کم از یکزمان همی بخشد
سخت ارزان بود بملک جهان
آنچه او رایگان همی بخشد
ملک بخش است بر عبید و خدم
ملک خاقان و خان همی بخشد
تیغ و کلکش همی دو کارکند
این همی گیرد آن همی بخشد
هیچ سلطان نیافت صد یک آنک
شاه سلطان نشان همی بخشد
تاج طمغاج خان همی خواهد
ملک هندوستان همی بخشد
قطره از لعاب لطف ویست
آنچه نحل از دهان همی بخشد
جذوه از شرار خشم ویست
فتنه کاخر زمان همی بخشد
تیغ نیلوفر یش دشمن را
کسوت ارغوان همی بخشد
سگ از اندام خصم سگ صفتش
استخوان استخوان همی بخشد
همه بخشست می نشاید گفت
که فلان یا فلان همی بخشد
هم فزون از قیاس می پاشد
هم برون از گمان همی بخشد
آنچه زانگشت او فرود افتد
آسمان صد قران همی بخشد
آدمی را دعای او فرضست
زان خدایش زبان همی بخشد
تیغ او آخنه عدو زنده است
تا بدانی که جان همی بخشد
زود بینیم از تواتر فتح
که ملک سیستان همی بخشد
سیم وزر هر کسی ببخشد و خود
شاه بخت جوان همی بخشد
آفتابش رکاب می پوشد
واسمانش عنان همی بخشد
ابر جودش میان بادیه بر
چشمه های روان همی بخشد
سیم بر اهل فضل اگر چه بود
عالمی درمیان همی بخشد
دست جودش نگر که از ساری
زانسوی اصفهان همی بخشد
بچو من بنده بی سوابق مدح
نعمت بی کران همی بخشد
اطلس آتشی همی ریزد
قصب و پرنیان همی بخشد
گله ها اسب و تختها جامه
بیگان و دو گان همی بخشد
باد پایان آسمان هیکل
همچو کوه روان همی بخشد
من گه باشم که شاه بهر شرف
کعبه را طیلسان همی بخشد
نیست از سیم بیوه بخشش او
گنج نوشروان همی بخشد
با خرد گفتم از ملوک جهان
کیست کو دخل کان همی بخشد
در چو ابر بهار می بارد
زر چو باد خزان همی بخشد
گفت این بردل تو پوشیدست؟
شاه ما زندران همی بخشد
آنچه کان ذره ذره بخشد،شاه
کاروان کاروان همی بخشد
گفتمش تا کی این توان بخشید
گفت تا میتوان همی بخشد
جاودان باد زندگانی شاه
تا چنین جاودا ن همی بخشد
شمارهٔ ۲۸ - یمدح الصدر السعید امین الدین صالح المستوفی: ایکه خورشید ز رای تو منور گرددشمارهٔ ۳۰ - در مدح امیر عزالدین: ترکم امروز مگر رای تماشا دارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر کسی فیض جان همی بخشد
شاه گیتی ستان همی بخشد
هوش مصنوعی: اگر کسی جان را به کسی منتقل کند، در واقع او به مانند شاهی است که نعمتهای زندگی را به دیگران میدهد.
شاه غازی سپهبد اعظم
کاشکار و نهان همی بخشد
هوش مصنوعی: پادشاهی که فرمانده بزرگ است، در خیالی آرامش بخش و پنهانی، عطاهایی را ارزانی میدارد.
چرخ مرادی حسام دولت و دین
که روان را روان همی بخشد
هوش مصنوعی: چرخِ فلک، برای حسام، هم خوشبختی و هم دین را به ارمغان میآورد و زندگی را به او رونق میبخشد.
آن قدر قدرت قضا قوت
که قضا را توان همی بخشد
هوش مصنوعی: قدرت تقدیر آنقدر زیاد است که حتی خود تقدیر را هم توان و نیرو میبخشد.
کف او ابر وش همی بارد
دل او بحر سان همی بخشد
هوش مصنوعی: دست او مثل ابر است که باران میبارد و دل او مانند دریاست که مهربانی و generosity را به دیگران هدیه میدهد.
حکم او را قدر ز روی نفاذ
سرعت کن فکان همی بخشد
هوش مصنوعی: حکم او را باید با در نظر گرفتن شدت و سرعت انجام داد تا اثر بخش باشد و با قدرت ادامه یابد.
قلم اوست لوح محفوظ آنک
روزی انس و جان همی بخشد
هوش مصنوعی: فرمان و اراده او، مانند دفتر اصلی و جاودانهای است که روزی به روح و جان انسانها زندگی میبخشد.
نیست یکروزه خرج بخشش شاه
هر چه هفت آسمان همی بخشد
هوش مصنوعی: خرج بخشش و کرم شاهانه، فراتر از توان یک روزه است و اگرچه هفت آسمان را هم به کسی ببخشد، هنوز هم کم است.
زهره بحر و کان همی بچکد
زان عطا کان بنان همی بخشد
هوش مصنوعی: نازکی و زیبایی زهره مانند دریا است و از آن بخشش و لطفی به وجود میآید که دست نصیبدهنده نیز به دیگران عطا میکند.
فضله خوان اوست اینکه فلک
بر ملوک جهان همی بخشد
هوش مصنوعی: آسمان به پادشاهان جهان نعمت و قدرت میدهد، و این به خاطر فضل و رحمت اوست.
سایه ایزد است در بخشش
لا جرم همچنان همی بخشد
هوش مصنوعی: سایه خداوند در بخشش است و به همین دلیل، او همیشه و بدون شک به بخشش ادامه میدهد.
کف او رزق را شود ضامن
پس طبیعت دهان همی بخشد
هوش مصنوعی: دست او ضامن روزی میشود، پس طبیعت هم از راه دهان روزی را به ما میدهد.
آنچه بخشد بعمر ها گردون
در کم از یکزمان همی بخشد
هوش مصنوعی: هر آنچه که زمانه به زندگی انسانها میبخشد، در کمتر از یک لحظه نیز میتواند داده شود.
سخت ارزان بود بملک جهان
آنچه او رایگان همی بخشد
هوش مصنوعی: آنچه او به رایگان میدهد، در دنیای بزرگ خیلی ارزشمند است و بینهایت گرانبها به شمار میآید.
ملک بخش است بر عبید و خدم
ملک خاقان و خان همی بخشد
هوش مصنوعی: سلطنت در اختیار عبید و نوکسان است و شاه و خان به آنها بخشش میکند.
تیغ و کلکش همی دو کارکند
این همی گیرد آن همی بخشد
هوش مصنوعی: تیغ و فریب او دو کار میکند؛ یکی را بهزعم خود میزند و دیگری را میبخشد.
هیچ سلطان نیافت صد یک آنک
شاه سلطان نشان همی بخشد
هوش مصنوعی: هیچ فرمانروایی نمیتواند حتی یک دهم از آنچه که یک شاه واقعی میدهد، به دیگران عطا کند.
تاج طمغاج خان همی خواهد
ملک هندوستان همی بخشد
هوش مصنوعی: طمغاج خان برای به دست آوردن سلطنت هند تلاش میکند و به همین خاطر حاضر است هر چیزی را اهدا کند.
قطره از لعاب لطف ویست
آنچه نحل از دهان همی بخشد
هوش مصنوعی: قطرهای که از نعمتهای او میچکد، همانند شهدی است که زنبور از دهان خود میریزد.
جذوه از شرار خشم ویست
فتنه کاخر زمان همی بخشد
هوش مصنوعی: خشم او مانند شعلهای آتشین است که هرج و مرج و فتنه را در پایان زمان به وجود میآورد.
تیغ نیلوفر یش دشمن را
کسوت ارغوان همی بخشد
هوش مصنوعی: تیغ نیلوفر یشمی دشمن را به پوشش قرمزی شبیه لباس ارغوانی میکند.
سگ از اندام خصم سگ صفتش
استخوان استخوان همی بخشد
هوش مصنوعی: سگ به خاطر ویژگیهای منفی دشمنش، تنها استخوانهای او را به او میدهد و به حساب وفاداری و دوستی نمیآید.
همه بخشست می نشاید گفت
که فلان یا فلان همی بخشد
هوش مصنوعی: همه چیز متعلق به بخشش و رحمت است و نمیتوان به صراحت گفت که چه کسی یا چه چیزی به ما لطف کرده است.
هم فزون از قیاس می پاشد
هم برون از گمان همی بخشد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چیزی که در حال توصیف آن است، از حد تصور و قیاس فراتر میرود و به شکلی غیرقابل پیشبینی و شگفتانگیز، به دیگران هدیه میدهد.
آنچه زانگشت او فرود افتد
آسمان صد قران همی بخشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که از انگشت او بیفتد، به اندازه صد قران از آسمان ارزشی دارد.
آدمی را دعای او فرضست
زان خدایش زبان همی بخشد
هوش مصنوعی: انسان باید دعا کند و از خداوند درخواست کند که به او زبان دهد تا بتواند برای دیگران صحبت کند.
تیغ او آخنه عدو زنده است
تا بدانی که جان همی بخشد
هوش مصنوعی: تیغ او هنوز دشمن را زنده نگهداشته است تا بدانی که او نفس تازهای به این زندگی میبخشد.
زود بینیم از تواتر فتح
که ملک سیستان همی بخشد
هوش مصنوعی: بسیار زود متوجه خواهیم شد که پیروزیها به چه اندازه در حال افزایش است، چرا که حتی سرزمین سیستان هم در حال اهدا و تقدیم است.
سیم وزر هر کسی ببخشد و خود
شاه بخت جوان همی بخشد
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند طلا و نقره اهدا کند، اما خوشبختی و سرنوشت خوب را فقط شاه بخت جوان میتواند به کسی عطا کند.
آفتابش رکاب می پوشد
واسمانش عنان همی بخشد
هوش مصنوعی: خورشید بر مرکب خود سوار میشود و آسمان را به دمساز میسازد.
ابر جودش میان بادیه بر
چشمه های روان همی بخشد
هوش مصنوعی: ابر رحمت او در بیابانها به چشمههای در حال جاری، برکات و نعمتها هدیه میدهد.
سیم بر اهل فضل اگر چه بود
عالمی درمیان همی بخشد
هوش مصنوعی: اگرچه نقره برای اهل دانش و فضیلت ارزشی دارد، اما در نهایت، همه چیز را در این دنیا به علم و دانش میبخشد.
دست جودش نگر که از ساری
زانسوی اصفهان همی بخشد
هوش مصنوعی: دست بخشش او را ببین که حتی از دورترین نقاط اصفهان نیز کمک و نیکی میرساند.
بچو من بنده بی سوابق مدح
نعمت بی کران همی بخشد
هوش مصنوعی: بچه، من بندهای هستم که بدون هیچ پیشینهای، از نعمتهای بیپایان برخوردار میشوم.
اطلس آتشی همی ریزد
قصب و پرنیان همی بخشد
هوش مصنوعی: پارچههایی به رنگ آتشین را فرو میریزد و لطافتهای گرانبهایی را هدیه میدهد.
گله ها اسب و تختها جامه
بیگان و دو گان همی بخشد
هوش مصنوعی: گلهها و اسبها و تختها دارای لباسهای متفاوت و غریبهای هستند که همگی از آنها بهرهمند میشوند.
باد پایان آسمان هیکل
همچو کوه روان همی بخشد
هوش مصنوعی: باد در آسمان به مانند کوهی بزرگ و مستحکم، در حال حرکت و جابجایی است.
من گه باشم که شاه بهر شرف
کعبه را طیلسان همی بخشد
هوش مصنوعی: من گهگاهی به گونهای هستم که شاه به پاس حرمت کعبه، جامهای فاخر بر تن میکند.
نیست از سیم بیوه بخشش او
گنج نوشروان همی بخشد
هوش مصنوعی: بخشش او مانند گنج ارزشمند نوشروان نیست؛ زیرا هیچ چیز از سیم و زر نمیتواند به اندازه generosity او ارزش داشته باشد.
با خرد گفتم از ملوک جهان
کیست کو دخل کان همی بخشد
هوش مصنوعی: با عقل و تفکر پرسیدم که در میان فرمانروایان دنیا، کیست که توانایی و ثروت او به دیگران بخشش میکند؟
در چو ابر بهار می بارد
زر چو باد خزان همی بخشد
هوش مصنوعی: در بهار همچون باران، طلا میبارد و مانند باد خزان، چیزهای باارزش را تقسیم میکند.
گفت این بردل تو پوشیدست؟
شاه ما زندران همی بخشد
هوش مصنوعی: این گفته به این معناست که آیا آنچه در دل تو است پنهان شده؟ شاه ما در حال حاضر در زندان به سر میبرد و همواره به دیگران بخشش میکند.
آنچه کان ذره ذره بخشد،شاه
کاروان کاروان همی بخشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که به طور اندک و تدریجی ایجاد شود، در نهایت میتواند به بزرگترین دستاوردها و موفقیتها منجر شود.
گفتمش تا کی این توان بخشید
گفت تا میتوان همی بخشد
هوش مصنوعی: از او پرسیدم تا کی میتواند این قدرت را بدهد، او پاسخ داد تا زمانی که بتواند.
جاودان باد زندگانی شاه
تا چنین جاودا ن همی بخشد
هوش مصنوعی: برای همیشه زندگی شاه پایدار باشد، تا او نیز به دیگران زندگی جاودانه ببخشد.