گنجور

شمارهٔ ۳۷

ساقیا! عقل مرا مست کن ار جامی هست
پخته پیش آر که در مجلس ما خامی هست
هر کسی را نرسد مستی میخانه عشق
ما و می خوردن از این میکده تا جامی هست
کعبه زنده دلان است خرابات مغان
هم ازین کوی طلب کن اگرت کامی هست
آن چنان واله و آشفته آن زلف و رخم
که نِیَم آگه اگر صبحی و گر شامی هست
خال مشکین توام کرد اسیر سر زلف
هر کجا دانه ای افکنده بود دامی هست
نه من سوخته سودای تو می ورزم و بس
هر کسی را که دلی هست دل آرامی هست
زاهد صومعه و رند خرابات مغان
هر یکی را به بد و نیک سرانجامی هست
نکند آرزوی حور و تمنّای بهشت
هر که در مجلس او چون تو گل اندامی هست
به سخن نام تو شد زنده جاوید جلال!
تا نشانی ز جهان هست ترا نامی هست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا! عقل مرا مست کن ار جامی هست
پخته پیش آر که در مجلس ما خامی هست
هوش مصنوعی: ای ساقی! اگر جامی هست که خوب و پخته باشد، آن را پیش من بیاور تا عقل و تفکر مرا غرق در نشئگی کند، زیرا در جمع ما افرادی نادان و خام وجود دارند.
هر کسی را نرسد مستی میخانه عشق
ما و می خوردن از این میکده تا جامی هست
هوش مصنوعی: هر فردی نمی‌تواند ش醉 عشق و حال خوش در کافه ما را تجربه کند و تنها زمانی می‌تواند از این محل بهره‌مند شود که هنوز جامی در دست باشد.
کعبه زنده دلان است خرابات مغان
هم ازین کوی طلب کن اگرت کامی هست
هوش مصنوعی: کعبه مکانی است برای دل‌های زنده و شاداب، و خرابات مغان نیز از این مسیر به دنبال طلب و جستجوی دلخواه خود برو. اگر به دنبال کامیابی هستی، باید از این کجا اقدام کنی.
آن چنان واله و آشفته آن زلف و رخم
که نِیَم آگه اگر صبحی و گر شامی هست
هوش مصنوعی: من به شدت مجذوب و پریشان زیبایی زلف و چهره تو هستم که نمی‌دانم آیا در این حس و حال، صبح است یا شب.
خال مشکین توام کرد اسیر سر زلف
هر کجا دانه ای افکنده بود دامی هست
هوش مصنوعی: زیبایی خال سیاه تو، مرا به دام عشق گرفتار کرده است؛ هر جایی که تو یک دانه محبت افکنده‌ای، دامی برای دل من وجود دارد.
نه من سوخته سودای تو می ورزم و بس
هر کسی را که دلی هست دل آرامی هست
هوش مصنوعی: من تنها به عشق تو فکر می‌کنم و چیزی دیگر برای من اهمیت ندارد؛ هر کس که دل دارد، طبعاً آرامشی در دل خود خواهد یافت.
زاهد صومعه و رند خرابات مغان
هر یکی را به بد و نیک سرانجامی هست
هوش مصنوعی: زاهد، که در صومعه و صرف عبادت است، و رند، که در میخانه و زندگی دنیا به سر می‌برد، هر کدام از این دو گروه در نهایت به سرنوشتی خوب یا بد خواهند رسید.
نکند آرزوی حور و تمنّای بهشت
هر که در مجلس او چون تو گل اندامی هست
هوش مصنوعی: آیا ممکن است کسی که در چنین مجلسی با وجود زیبایی تو حاضر است، هنوز آرزوی حور و بهشت را داشته باشد؟
به سخن نام تو شد زنده جاوید جلال!
تا نشانی ز جهان هست ترا نامی هست
هوش مصنوعی: به خاطر نام تو، جاودانه و با شکوه، سخن زندگانی پیدا کرد! تا زمانی که نشانه‌ای از وجود تو در جهان هست، نامی از تو نیز وجود دارد.