گنجور

شمارهٔ ۲۳۱

چند خوری خون دلم، چیست ترا با دل من؟
چند کشم جور و ستم، وا دل من وا دل من
زلف تو دل می طلبد از من بیدل به چه روی
غمزه غارتگر تو بُرْد به یغما دل من
خسته دل غم زده ام تنگ تر است از دهنت
تا دهن تنگ ترا کرد تمنّا دل من
خیل خیالت چو کند بر دل غمدیده گذر
دامن گوهر دهدش دیده دریا دل من
تا نرسد چشم بدان آتش رخسار ترا
بادِ سپندی بر آن عارض زیبا دل من
هر شکن از زلف تو شد مسکن و مأوای دلی
بسته زلف سیهت نیست به تنها دل من
شیشه صاف است دلم سنگ سیاه است دلت
فرق ببین چند بود از دل تو تا دل من
گرچه به نادیدن من هست شکیبا دل تو
لیک به نادیدن تو نیست شکیبا دل من
منع کنندم که جلال از پی دل چند روی
باز گذارید مرا بهر خدا با دل من

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند خوری خون دلم، چیست ترا با دل من؟
چند کشم جور و ستم، وا دل من وا دل من
هوش مصنوعی: چند بار باید از دلِ پریشان و رنج دیده‌ام بخوری؟ چه ارتباطی با احوال من داری؟ چقدر باید بارِ ظلم و سختی را تحمل کنم؟ وای بر دلِ من!
زلف تو دل می طلبد از من بیدل به چه روی
غمزه غارتگر تو بُرْد به یغما دل من
هوش مصنوعی: زلف تو قلب مرا می‌طلبد، من بی‌دل چرا باید غمزه‌های تو که مانند دزد دل من را به یغما می‌برد، را تحمل کنم؟
خسته دل غم زده ام تنگ تر است از دهنت
تا دهن تنگ ترا کرد تمنّا دل من
هوش مصنوعی: دل خسته و غمگین من به اندازه‌ای تنگ و فشرده است که از خواسته‌ها و آرزوهایم فراتر رفته است و همین خواسته‌ها، دلم را بیش از پیش تحت فشار قرار داده‌اند.
خیل خیالت چو کند بر دل غمدیده گذر
دامن گوهر دهدش دیده دریا دل من
هوش مصنوعی: وقتی خیال تو بر دل غمگین من می‌گذرد، چشمان من همچون دریا دامن پر از گوهر را به تو هدیه می‌دهد.
تا نرسد چشم بدان آتش رخسار ترا
بادِ سپندی بر آن عارض زیبا دل من
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشمم به زیبایی چهره‌ات نیفتد، دل من مانند بادی از خوشبوئی و عطر، بی‌تابی می‌کند.
هر شکن از زلف تو شد مسکن و مأوای دلی
بسته زلف سیهت نیست به تنها دل من
هوش مصنوعی: هر بخشی از موهای تو به مکانی امن و جا برای دل من تبدیل شده است. اما دل من که به زلف سیاه تو وابسته است، تنها نیست.
شیشه صاف است دلم سنگ سیاه است دلت
فرق ببین چند بود از دل تو تا دل من
هوش مصنوعی: دلم صاف و زلال است، اما دل تو سنگین و سیاه. تفاوت میان دل من و دل تو را ببین!
گرچه به نادیدن من هست شکیبا دل تو
لیک به نادیدن تو نیست شکیبا دل من
هوش مصنوعی: اگرچه قلب تو در نبودن من صبور است، اما قلب من در نبودن تو صبر ندارد.
منع کنندم که جلال از پی دل چند روی
باز گذارید مرا بهر خدا با دل من
هوش مصنوعی: از من خواهش می‌کنند که به خاطر جلال و عظمت، چندان به دل من توجه نکنید. اما ای کسانی که این را می‌گویید، به خاطر خدا از دل من غافل نشوید.

حاشیه ها

1400/04/26 16:06
ho۳ein۰۲۱

چند خوری خون دلم، چیست ترا با دل من؟

چند کشم جور و ستم، وا دل من وا دل من

بسیار زیبا