شمارهٔ ۲۲۹
ای وصالت آرزوی جان غَم پرورد من
بر حذر باش از سرشک گرم و آه سرد من
نیست درد من ترا معلوم از آنت نیست رحم
گر بدانی حال من رحم آوری بر درد من
زودتر دریاب این رنجور گردآلوده را
ترسم ار زین پس طلب داری نیابی گرد من
حال درد اندرونی حاجت تقریر نیست
خود همی گوید سرشک سرخ و روی زرد من
گر نخواهد بود وصلش زندگانی گو مباش
عمر اگر بی دوست باشد نیست اندر خورد من
گاه مدهوش اوفتم گاهی نشینم غم خورم
در خور سودای او اینست خواب و خورد من
خلق گویندم که سودایش چه می ورزی جلال
تا ابد سودای او وین جان غم پرورد من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای وصالت آرزوی جان غَم پرورد من
بر حذر باش از سرشک گرم و آه سرد من
هوش مصنوعی: ای عشق تو، آرزوی زندگی من! مواظب باش که اشکهای گرم و آههای سرد من تو را تحت تاثیر قرار ندهد.
نیست درد من ترا معلوم از آنت نیست رحم
گر بدانی حال من رحم آوری بر درد من
هوش مصنوعی: درد من برای تو شناختهشده نیست، و اگر از آن مطلع شوی، به من رحم نخواهی کرد. اگر حال من را بدانی، بر دردم رحم خواهی کرد.
زودتر دریاب این رنجور گردآلوده را
ترسم ار زین پس طلب داری نیابی گرد من
هوش مصنوعی: بهتر است هرچه زودتر به کمک این فرد رنجور و دلتنگ بشتابی، چون نکند اگر بعداً به دنبال من بیایی، دیگر نتوانی مرا پیدا کنی.
حال درد اندرونی حاجت تقریر نیست
خود همی گوید سرشک سرخ و روی زرد من
هوش مصنوعی: حالت درونیام به قدری دشوار و دردناک است که نیازی به توضیح ندارد، خودم از چشمانم اشکهای سرخ و چهرهی زردم خبر میدهد.
گر نخواهد بود وصلش زندگانی گو مباش
عمر اگر بی دوست باشد نیست اندر خورد من
هوش مصنوعی: اگر وصال محبوبم مقدر نباشد، زندگی بیدوست را نمیخواهم. اگر عمرم بدون او بگذرد، ارزش ندارد که ادامه داشته باشد.
گاه مدهوش اوفتم گاهی نشینم غم خورم
در خور سودای او اینست خواب و خورد من
هوش مصنوعی: گاهی از عشق او دیوانه میشوم و گاهی نشسته غم او را میخورم. این حالت، خواب و خوراک من شده است.
خلق گویندم که سودایش چه می ورزی جلال
تا ابد سودای او وین جان غم پرورد من
هوش مصنوعی: مردم میپرسند از من که این عشق و شور چه سرنوشت و حالت دارد، من همواره در اندیشه او هستم و این دل من همواره در غم او زندگی کرده است.