شمارهٔ ۲۲۴
از سر کوی تو با دل باز نتوان آمدن
بل کز آن منزل به منزل باز نتوان آمدن
عشق دریای ست کآن را نیست پایانی پدید
از چنین دریا به ساحل باز نتوان آمدن
عاقلان از کوی او دیوانه می گردند باز
زان که از میخانه عاقل باز نتوان آمدن
زلف او چون می نهد دیوانگان را سلسله
همچو مجنون از سلاسل باز نتوان آمدن
از پی دل سالها شد تا درین کوی آمدیم
وین زمان بی جان و بی دل باز نتوان آمدن
من به قول دشمنان هرگز نگویم ترک دوست
کز چنین حقّی به باطل باز نتوان آمدن
خلق گویندم کزین بی حاصلی باز آ جلال
تا نگردد کام حاصل باز نتوان آمدن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از سر کوی تو با دل باز نتوان آمدن
بل کز آن منزل به منزل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: نمیتوانم با دل آرام از نزدیکی تو خارج شوم، زیرا از آنجا که آمدهام، نمیتوانم به راحتی به جای دیگری بروم.
عشق دریای ست کآن را نیست پایانی پدید
از چنین دریا به ساحل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: عشق همچون دریایی است که انتهایی برای آن وجود ندارد. از این دریا هیچگاه نمیتوان به ساحل رسید.
عاقلان از کوی او دیوانه می گردند باز
زان که از میخانه عاقل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: عاقلها وقتی به کوی او میروند، از شدت عشق و شوق دیوانه میشوند. این حالتی است که حتی نمیتوانند به حالت اولیه خود برگردند و به فضای قبلی و عاقلانه خود برگردند.
زلف او چون می نهد دیوانگان را سلسله
همچو مجنون از سلاسل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: زلف او مانند می، دیوانگان را در بند روا میکند و مانند مجنون نمیتوانند از این اسارت رهایی یابند.
از پی دل سالها شد تا درین کوی آمدیم
وین زمان بی جان و بی دل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: سالها در پی دل خود گشتیم تا به این محله برسیم، اما اکنون که بیجان و بیدل شدهایم، دیگر نمیتوانیم بازگردیم.
من به قول دشمنان هرگز نگویم ترک دوست
کز چنین حقّی به باطل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: نمیتوانم بگویم که به خاطر ادعای دشمنان، دوستی را ترک میکنم؛ زیرا از چنین حقی نمیتوان به ناحق بازگشت.
خلق گویندم کزین بی حاصلی باز آ جلال
تا نگردد کام حاصل باز نتوان آمدن
هوش مصنوعی: مردم میگویند که از این بیخود بودن دور شو و دوباره به جلال و شکوه خود بازگرد، زیرا بدون رسیدن به خواستهات نمیتوانی به سراغ من بیایی.