گنجور

شمارهٔ ۱۸۵

به دستی دل، به دستی سنگ دارم
که من با دل فراوان جنگ دارم
به عشقت تا چو سروم پای در بند
لقب آزاده یک رنگ دارم
سرت با من به یک بالین کی آید؟
که بستر خاک و بالین سنگ دارم
گرم سرمی رود نگذارم از دست
من این دامن که اندر چنگ دارم
مرا گویی دهانم روزی تست
حقیقت روزیی بس تنگ دارم
الا ساقی می خون رنگ در دِه
که در آیینه دل زنگ دارم
صدای پند در گوشم نگیرد
که گوشی بر نوای چنگ دارم
اگر همچون جلالم بنده خوانی
ز شاهی دو عالم ننگ دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دستی دل، به دستی سنگ دارم
که من با دل فراوان جنگ دارم
هوش مصنوعی: به یک دست عشق و به دست دیگر سنگ دارم که با دل پر از احساسات، همیشه درگیرم.
به عشقت تا چو سروم پای در بند
لقب آزاده یک رنگ دارم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، هرچند در قید و بند هستم، خود را آزاد و یک‌رنگ می‌دانم.
سرت با من به یک بالین کی آید؟
که بستر خاک و بالین سنگ دارم
هوش مصنوعی: می‌پرسم که سر بر بالین من کی می‌آید؟ در حالی که من تنها از خاک و سنگ به عنوان بستر و محل استراحت استفاده می‌کنم.
گرم سرمی رود نگذارم از دست
من این دامن که اندر چنگ دارم
هوش مصنوعی: اگر گرما به سرم بیفتد، اجازه نمی‌دهم این دامن که در دست دارم از من برود.
مرا گویی دهانم روزی تست
حقیقت روزیی بس تنگ دارم
هوش مصنوعی: تو می‌گویی که دهان من روزی از تو بهره‌مند خواهد شد، اما من حقیقتاً روزهایی دارم که بسیار دشوار و تنگ هستند.
الا ساقی می خون رنگ در دِه
که در آیینه دل زنگ دارم
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و می پررنگی را به من بده، زیرا من در دل خود لکه‌هایی از زنگار دارم.
صدای پند در گوشم نگیرد
که گوشی بر نوای چنگ دارم
هوش مصنوعی: نمی‌توانم به نصایح و گوش‌زدهای دیگران توجه کنم، زیرا خودم مشغول گوش دادن به موسیقی ساز چنگ هستم.
اگر همچون جلالم بنده خوانی
ز شاهی دو عالم ننگ دارم
هوش مصنوعی: اگر مرا همچون جلالت بنگری، از سلطنت دو جهان شرمنده‌ام.