گنجور

شمارهٔ ۱۵۴

ای گلستان روی تو چون نوبهار خوش
ما را به یاد عارض تو روزگار خوش
گفتی که مرهمی بنهم بر جراحتت
دانی که خسته را نبود انتظار خوش
ماننده قبا شده ام بسته تا شدم
در بند آنکه گیرمت اندر کنار خوش
ای رفته تیغ عشق تو از جان برون روان
وی کرده تیر مهر تو در دل گذار خوش
جان بر خطّ لطیف تو کردم روان فدا
از بهر آب سبزه شود در بهار خوش
دل را بزن به ناوک هجران که خود مراست
از گلستان روی تو با نوک خار خوش
جان پرور است گِرد مهت خطّ لاجورد
زان رو که سبزه باشد در نوبهار خوش
چون من که دید عاشق شیدا که باشد او
با درد دوست همدم و با جور یار خوش
با درد اندرون که نمی یابمش دوا
از سوز عشق گریه کنم زارزار خوش
آمد دل جلال به پیشت امیدوار
در سایه جمال خود او را بدار خوش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای گلستان روی تو چون نوبهار خوش
ما را به یاد عارض تو روزگار خوش
هوش مصنوعی: ای گلستان! چهره‌ی تو مانند بهار خوشایند است و ما را به یاد زیبایی صورت تو می‌اندازد؛ روزگار ما نیز خوش و خرم است.
گفتی که مرهمی بنهم بر جراحتت
دانی که خسته را نبود انتظار خوش
هوش مصنوعی: گفتی که می‌خواهی به دردهایت دارویی بزنم، اما در می‌یابی که کسی که خسته است، انتظار خوشبختی ندارد.
ماننده قبا شده ام بسته تا شدم
در بند آنکه گیرمت اندر کنار خوش
هوش مصنوعی: مانند یک لباس زیبا پوشیده‌ام تا وقتی در کنار تو باشم گرفتار تو شوم.
ای رفته تیغ عشق تو از جان برون روان
وی کرده تیر مهر تو در دل گذار خوش
هوش مصنوعی: ای عشق تو که مانند تیغ در جان من بودی، اکنون از وجودم رفته‌ای. اما تیر محبت تو هنوز در دل من جا دارد و مرا خوشحال می‌کند.
جان بر خطّ لطیف تو کردم روان فدا
از بهر آب سبزه شود در بهار خوش
هوش مصنوعی: من جانم را فدای لطافت تو کردم، تا به خاطر آب سبز شود و در بهار خوشبو بماند.
دل را بزن به ناوک هجران که خود مراست
از گلستان روی تو با نوک خار خوش
هوش مصنوعی: دل را به درد جدایی عادت بده، زیرا خودم را از زیبایی چهره‌ات با زخم خاری آشنا کرده‌ام.
جان پرور است گِرد مهت خطّ لاجورد
زان رو که سبزه باشد در نوبهار خوش
هوش مصنوعی: دور تا دور چهره‌ات مانند خطی از رنگ آبی است و این به خاطر آن است که در بهار، سبزه‌ها زیبا و سرسبز هستند.
چون من که دید عاشق شیدا که باشد او
با درد دوست همدم و با جور یار خوش
هوش مصنوعی: شخصی که عاشق و شیدا است، مانند من، درد و رنج ناشی از عشق را به راحتی تحمل می‌کند و با سختی‌های یار، غمگین نمی‌شود.
با درد اندرون که نمی یابمش دوا
از سوز عشق گریه کنم زارزار خوش
هوش مصنوعی: به خاطر دردی که در درون دارم و نمی‌توانم برایش درمانی پیدا کنم، از شدت عشق و سوزش آن به شدت گریه می‌کنم.
آمد دل جلال به پیشت امیدوار
در سایه جمال خود او را بدار خوش
هوش مصنوعی: دل پرشور و شوق، با امید به نزد تو آمده است، در زیر سایه زیبایی‌ات او را خوشحال نگه‌دار.