گنجور

شمارهٔ ۷۴۵

ای ز شمشاد قد تو سرو بستان شرمسار
وی ز ماه روی تو خورشید تابان شرمسار
ای ز شرم عارض تو روی گل غرق عرق
وی ز نور طلعتت مهر درخشان شرمسار
ای ز دُرج آبدارت لؤلؤ لالا خجل
وز لب جانبخش تو لعل بدخشان شرمسار
فکر من زلف تو را روزی به شب تشبیه کرد
مانده‌ام روز و شب از فکر پریشان شرمسار
بی وفایی کرد جانان با ما بیچاره لیک
من ز بخت خویش گشتم نزد جانان شرمسار
سایه‌ام بر سر فکن یک دم هما آسا ز لطف
تا شوند از غایت لطفت رقیبان شرمسار
من به جستجوی آن چاه زنخدان در جهان
چون سکندر گشته‌ام از آب حیوان شرمسار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز شمشاد قد تو سرو بستان شرمسار
وی ز ماه روی تو خورشید تابان شرمسار
هوش مصنوعی: قد زیبا و راست تو باعث شرم و خجالت سروهای باغ شده است و چهره ماه نیز با درخشش تو به تنگ آمده و احساس کمبود می‌کند.
ای ز شرم عارض تو روی گل غرق عرق
وی ز نور طلعتت مهر درخشان شرمسار
هوش مصنوعی: ای چهره‌ی زیبا، به خاطر شرم روی تو، گل به عرق نشسته است و خورشید، به خاطر درخشندگی چهره‌ات، شرمنده و خجالت‌زده به نظر می‌رسد.
ای ز دُرج آبدارت لؤلؤ لالا خجل
وز لب جانبخش تو لعل بدخشان شرمسار
هوش مصنوعی: ای مروارید زیبای دریا، از وجود تو شرمنده‌ام و زبانم به لطافت شیرین لب‌های تو قاصر است.
فکر من زلف تو را روزی به شب تشبیه کرد
مانده‌ام روز و شب از فکر پریشان شرمسار
هوش مصنوعی: فکر من زلف تو را به شب تشبیه کرده است، و حالا من مانده‌ام که در این روز و شب به خاطر افکاری پریشان خجالت زده‌ام.
بی وفایی کرد جانان با ما بیچاره لیک
من ز بخت خویش گشتم نزد جانان شرمسار
هوش مصنوعی: عشق و محبت رنج‌هایی به همراه دارد.گاهی معشوق به ما بی‌وفایی می‌کند و ما احساس درد و ناامیدی می‌کنیم. اما من به خاطر تقدیر و سرنوشتم در مقابل او شرمنده‌ام و شاید احساس ندانم‌کاری می‌کنم.
سایه‌ام بر سر فکن یک دم هما آسا ز لطف
تا شوند از غایت لطفت رقیبان شرمسار
هوش مصنوعی: مرا در زیر سایه‌ات قرار ده تا با گستردن محبتت، رقبایم از شرم دچار خجالت شوند.
من به جستجوی آن چاه زنخدان در جهان
چون سکندر گشته‌ام از آب حیوان شرمسار
هوش مصنوعی: من در دنیا مانند سکندر، به دنبال چاه زنخدان هستم و از آب حیات، شرمنده و خجلت‌زده‌ام.