گنجور

شمارهٔ ۵۱۵

دردمندی چه شود گر به دوایی برسد
بی نوایی ز وصالت به نوایی برسد
تا به کی روی بتابی ز من بی سر و پا
آخر از دور مرا نیز دعایی برسد
می‌دهم جان مگر از خوان وصالت روزی
هم به گوش دل من بانگ صلایی برسد
باز گویم که نه او شاه جهانست کجا
وصله‌ای از شب وصلت به گدایی برسد
دل بدادیم ز دست و نرسیدیم به دوست
می‌دهم جان مگر این کار به جایی برسد
ز تو چون بر دل من بوی وفایی نرسد
مپسند ار به من خسته بلایی برسد
ای طبیب از من دل خسته نظر باز مگیر
که مگر دردم از این در به شفایی برسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دردمندی چه شود گر به دوایی برسد
بی نوایی ز وصالت به نوایی برسد
هوش مصنوعی: کسی که در رنج و درد است، اگر به درمانی دست پیدا کند، چه می‌شود؟ یا اگر بی‌پول و تنگدست باشد و به عشق تو دست یابد، چه تغییراتی در زندگی‌اش ایجاد خواهد شد؟
تا به کی روی بتابی ز من بی سر و پا
آخر از دور مرا نیز دعایی برسد
هوش مصنوعی: چقدر باید منتظر بمانم تا تو از من دور نشوی و به من توجهی کنی؟ امیدوارم روزی دعایی برای من هم بفرستی.
می‌دهم جان مگر از خوان وصالت روزی
هم به گوش دل من بانگ صلایی برسد
هوش مصنوعی: جانم را فدای تو می‌کنم، فقط امیدوارم روزی صدای محبتت به گوش قلبم برسد.
باز گویم که نه او شاه جهانست کجا
وصله‌ای از شب وصلت به گدایی برسد
هوش مصنوعی: من می‌گویم که او پادشاه دنیا نیست که وصله‌ای از شب وصال به کسی که گداست، برسد.
دل بدادیم ز دست و نرسیدیم به دوست
می‌دهم جان مگر این کار به جایی برسد
هوش مصنوعی: دل را به باد دادیم و نتوانستیم به محبوب برسیم. هر چند که جانم را می‌دهم، امیدوارم که این تلاش نتیجه‌ای داشته باشد.
ز تو چون بر دل من بوی وفایی نرسد
مپسند ار به من خسته بلایی برسد
هوش مصنوعی: چنانچه بوی وفا از تو به دل من نرسد، نباید ناراحت شوی اگر بلا و دشواری بر من بیفتد.
ای طبیب از من دل خسته نظر باز مگیر
که مگر دردم از این در به شفایی برسد
هوش مصنوعی: ای پزشک، لطفاً نگاهی به دل خسته‌ام ننداز، شاید دردم با این نگاه تو درمان شود.