گنجور

شمارهٔ ۵۰۸

سحرگهی که ز خواب شبانه برخیزد
هزار فتنه ز دور زمانه برخیزد
اگر تو سرو گل اندام در کنار آیی
هزار نالهٔ شوق از کرانه برخیزد
کجا کرانه کند یار مهربان از من
اگر غبار وجود از کرانه برخیزد
اگر تو سرو خرامان درآیی از در ما
کدورت از دل ما بی بهانه برخیزد
بسان سرمه کنم توتیای دیدهٔ خویش
هرآن غبار کز آن آستانه برخیزد
به بوی دانه خال تو هر زمان صنما
کبوتر دلم از آشیانه برخیزد
بسوزد این تتق زرنگار نُه تویی
گرم ز آتش دل یک زبانه برخیزد
کسی که از دو جهان فرد نیست در غم او
گمان مبر که به محشر یگانه برخیزد
نظر به چشم وفا کن دمی به حال جهان
که از میانه فسون و فسانه برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحرگهی که ز خواب شبانه برخیزد
هزار فتنه ز دور زمانه برخیزد
هوش مصنوعی: صبح زمانی که از خواب شبانه بیدار می‌شود، هزاران گرفتاری و چالش از دور و بر به وجود می‌آید.
اگر تو سرو گل اندام در کنار آیی
هزار نالهٔ شوق از کرانه برخیزد
هوش مصنوعی: اگر تو با قد زیبا و دلربا کنار ما بیایی، صدها ناله و آوای شوق از دل‌ها به گوش خواهد رسید.
کجا کرانه کند یار مهربان از من
اگر غبار وجود از کرانه برخیزد
هوش مصنوعی: اگر محبوب مهربانم از من دور شود، چگونه می‌تواند با من تماس بگیرد، در حالی که کدورت‌ها و مشکلات زندگی مانع از رسیدن ما به یکدیگر می‌شود؟
اگر تو سرو خرامان درآیی از در ما
کدورت از دل ما بی بهانه برخیزد
هوش مصنوعی: اگر تو با زیبایی و طنازی به در خانه ما بیایی، همه ناراحتی‌ها و دلخوری‌ها از دل ما به یکباره برطرف خواهد شد.
بسان سرمه کنم توتیای دیدهٔ خویش
هرآن غبار کز آن آستانه برخیزد
هوش مصنوعی: چشمم را به رنگ سرمه آرایش می‌کنم، تا هر ذره غباری که از آن درگاه بلند شود را به یاد تو نگه دارم.
به بوی دانه خال تو هر زمان صنما
کبوتر دلم از آشیانه برخیزد
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که هر بار که عطر خوش چهره و محبوبی استشمام می‌شود، دل انسان مانند کبوتر از آشیانه‌اش بیرون می‌آید و به سوی معشوق پرواز می‌کند. در واقع، این احساس اشتیاق و عشق را توصیف می‌کند.
بسوزد این تتق زرنگار نُه تویی
گرم ز آتش دل یک زبانه برخیزد
هوش مصنوعی: این شعری دربارهٔ احساس عمیق و دردناک است. گویا شاعر از سوختن و شعله‌ور شدن عشق یا احساسی صحبت می‌کند که در دلش وجود دارد. به نوعی این احساس، او را به واکنش واداشته و از او می‌خواهد که از این آتش دل برخیزد و خود را نشان دهد. در واقع، این احساسات به شدت درونی و پر انرژی هستند و تصویر شعله‌ای را به ذهن می‌آورند که از دلی آتشین برخاسته است.
کسی که از دو جهان فرد نیست در غم او
گمان مبر که به محشر یگانه برخیزد
هوش مصنوعی: کسی که از دو جهان جدا نیست، در غم او نندیش که در روز قیامت به تنهایی بر خواهد خاست.
نظر به چشم وفا کن دمی به حال جهان
که از میانه فسون و فسانه برخیزد
هوش مصنوعی: به چشمان کسی که وفادار است نگاهی بینداز و لحظه‌ای به وضعیت جهان فکر کن، زیرا از دل زیبایی و جادوها، وجود حقیقی و واقعی نمایان می‌شود.