گنجور

شمارهٔ ۴۸۸

دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد
وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد
بگرفت اشک ما دو جهان سر به سر ولی
آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد
آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید
وز هیچ نوع در دل سختش اثر نکرد
دانی که دیده ی من مهجور مستمند
بی روی آن نگار نظر در قمر نکرد
دادم به باد عمر عزیز و به عمر خویش
یک بوسه ام نداد که خون در جگر نکرد
دل با وجود آن لب شیرین همچو قند
هیچ التفات باز به سوی شکر نکرد
مسکین دل ضعیف جفادیده در جهان
جز بندگی یار گناهی دگر نکرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد
وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد
هوش مصنوعی: عشقم رفت و به دل ناراحت من توجهی نکرد و از صدای غم‌انگیز من هم دوری نجست.
بگرفت اشک ما دو جهان سر به سر ولی
آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد
هوش مصنوعی: اشک‌های ما هر دو جهان را تحت‌تأثیر قرار داد، اما اوی بی‌وفا به خاطر لطفش حتی نگاهی به ما هم نکرد.
آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید
وز هیچ نوع در دل سختش اثر نکرد
هوش مصنوعی: آه و ناله‌ام به مرحله‌ای رسید که به آسمان‌های بلند هم رسید، اما هیچ نوع تاثیری بر دل بی‌رحمش نگذاشت.
دانی که دیده ی من مهجور مستمند
بی روی آن نگار نظر در قمر نکرد
هوش مصنوعی: می‌دانی چشمان من از آن معشوق دور مانده و بی‌این که به رویش نگاه کنم، به ماه هم ننگریسته است.
دادم به باد عمر عزیز و به عمر خویش
یک بوسه ام نداد که خون در جگر نکرد
هوش مصنوعی: من عمر گرانبهایم را به باد دادم و حتی یک بوسه هم از خودم نگرفتم که همیشه حسرتش در دلم باقی ماند.
دل با وجود آن لب شیرین همچو قند
هیچ التفات باز به سوی شکر نکرد
هوش مصنوعی: دل با وجود آن لب شیرین شبیه قند، هیچ توجهی به سوی شکر نکرد.
مسکین دل ضعیف جفادیده در جهان
جز بندگی یار گناهی دگر نکرد
هوش مصنوعی: دل زبون و ضعیف من که در این دنیا جز خدمت به محبوب کار دیگری نکرده، هیچ گناهی ندارد.