گنجور

شمارهٔ ۴۵۸

عشق رویت عقل ما تاراج کرد
نیر چشمت قلب ما آماج کرد
رقعه ای فرموده بودی جان من
تارک سر را به جای تاج کرد
زاهد ار از لعل جان فرسای تو
التماس بوسه ای از باج کرد
لشکر هجرت به ملک جان رسید
شحنه ی وصل تو را اخراج کرد
ترک چشمت چون به یغما دست برد
در جهان جان جهان تاراج کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق رویت عقل ما تاراج کرد
نیر چشمت قلب ما آماج کرد
هوش مصنوعی: عشق به چهره‌ات عقل ما را به باد داد و نگاه تو قلب ما را هدف قرار داد.
رقعه ای فرموده بودی جان من
تارک سر را به جای تاج کرد
هوش مصنوعی: تو نامه‌ای نوشته بودی که جان من، عروسک سر را به جای تاج قرار داده‌ای.
زاهد ار از لعل جان فرسای تو
التماس بوسه ای از باج کرد
هوش مصنوعی: اگر زاهد، از زیبایی و جذابیت تو خواهشی برای بوسه‌ای کند، بدان که او با دل و جان به تو وابسته شده است.
لشکر هجرت به ملک جان رسید
شحنه ی وصل تو را اخراج کرد
هوش مصنوعی: لشکر هجرت به عرصه جان رسید و مانع پیوستن به تو را از بین برد.
ترک چشمت چون به یغما دست برد
در جهان جان جهان تاراج کرد
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه تو به سرقت می‌رود، به گونه‌ای که جان جهان را به تاراج می‌برد.