گنجور

شمارهٔ ۲۷۵

در جهان بر جان من جز درد نیست
همدمم جز درد و آه سرد نیست
بیش از این در عشق روی تو مرا
صبر مهجوری و خواب و خَورد نیست
من نگردانم سر از پیمان دوست
هر که از عهدش بگردد مرد نیست
بار بسیارست بر من رحمت آر
بیش از اینم هجر تو درخَورد نیست
کی رسد در کام دل آنکس که او
چون من از شادی دوران فرد نیست
روی زرد من گواه عشق تست
نیست عاشق آنکه رویش زرد نیست
از جهان بر دل غباری گر نشست
از تو باری بر دل او گرد نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در جهان بر جان من جز درد نیست
همدمم جز درد و آه سرد نیست
هوش مصنوعی: در زندگی، جز درد چیزی با من نیست و تنها همراه من، رنج و گریه‌های سرد است.
بیش از این در عشق روی تو مرا
صبر مهجوری و خواب و خَورد نیست
هوش مصنوعی: من دیگر نمی‌توانم در عشق تو صبر کنم و حالتی از تنهایی و بی‌حالتی به من دست داده است، نه می‌توانم بخوابم و نه می‌توانم غذا بخورم.
من نگردانم سر از پیمان دوست
هر که از عهدش بگردد مرد نیست
هوش مصنوعی: من هرگز سرم را از تعهد دوستی برنمی‌گردانم. هر کسی که از عهد و پیمان خود دور شود، به راستی شخصیتی ندارد.
بار بسیارست بر من رحمت آر
بیش از اینم هجر تو درخَورد نیست
هوش مصنوعی: بار سنگینی بر دوشم است، پس ای محبوب، بر من رحم کن. دیگر طاقت دوری تو را ندارم.
کی رسد در کام دل آنکس که او
چون من از شادی دوران فرد نیست
هوش مصنوعی: کی کسی به خواست دل می‌رسد که مانند من از شادی روزگار آینده بی‌بهره است؟
روی زرد من گواه عشق تست
نیست عاشق آنکه رویش زرد نیست
هوش مصنوعی: رنگ پریده من نشانه عشق تو نیست، زیرا عاشق واقعی کسی است که چهره‌اش رنگ و رویی دارد.
از جهان بر دل غباری گر نشست
از تو باری بر دل او گرد نیست
هوش مصنوعی: اگر غباری از دنیا بر دل نشسته باشد، از تو باری بر دل او وجود ندارد.