شمارهٔ ۲۶۱
ترا در دل مگر مهر و وفا نیست
و یا آیین تو غیر از جفا نیست
مرا دردیست در دل از فراقت
که جز وصل دلارامش دوا نیست
مکن زین بیش دوری از بر ما
که جان از تن جدا بودن روا نیست
چرا یاد از من مسکین نیارد
چو یک دم یاد او از ما جدا نیست
شکستن عهد یار و بی وفایی
نگارینا چو میدانی ز ما نیست
تو سلطان جهانبانی ولیکن
به هیچت جای پروای گدا نیست
من آن بلبل شدم در گلستانت
که ذکرم غیر اوصاف شما نیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترا در دل مگر مهر و وفا نیست
و یا آیین تو غیر از جفا نیست
هوش مصنوعی: در دل تو جایی برای محبت و وفاداری نیست، یا اینکه روش تو جز آسیب رساندن به دیگران نیست.
مرا دردیست در دل از فراقت
که جز وصل دلارامش دوا نیست
هوش مصنوعی: دلم از جداییات پر از درد است و هیچ درمانی جز وصال معشوق برای این درد وجود ندارد.
مکن زین بیش دوری از بر ما
که جان از تن جدا بودن روا نیست
هوش مصنوعی: دیگر از ما دوری مکن، زیرا جدا بودن جان از تن جایز نیست.
چرا یاد از من مسکین نیارد
چو یک دم یاد او از ما جدا نیست
هوش مصنوعی: چرا کسی به یاد من آرزومند نیست، در حالی که حتی یک لحظه هم یاد او از ذهن ما دور نمیشود؟
شکستن عهد یار و بی وفایی
نگارینا چو میدانی ز ما نیست
هوش مصنوعی: این بیت به احساس دلشکستگی و ناکامی در یک رابطه عاشقانه اشاره دارد. شاعر به بیوفایی و شکستن قول و قرارها از سوی معشوق اشاره میکند و از او میخواهد که بداند این ناهماهنگی و بیوفایی از طرف ما نیست، بلکه نشانهای از ناپایداری و بیتوجهی اوست. در واقع، شاعر احساس میکند که وفاداری و صداقت خود را حفظ کرده، اما طرف مقابل به وعدههایش وفا نکرده است.
تو سلطان جهانبانی ولیکن
به هیچت جای پروای گدا نیست
هوش مصنوعی: تو حاکم و فرمانروای جهانی، اما به قدری کوچک هستی که هیچکس به تو اهمیت نمیدهد، حتی گدایان.
من آن بلبل شدم در گلستانت
که ذکرم غیر اوصاف شما نیست
هوش مصنوعی: من آن بلبل هستم که در گلستان تو میخوانم و غیر از تو هیچ چیز دیگری را یاد نمیکنم.

جهان ملک خاتون