گنجور

شمارهٔ ۲۰۴

بنای خاطر ما از غم تو ویرانست
ز سوز عشق رخت آتشیم در جانست
اگر ز من طلبد جان از او دریغم نیست
هزار جان عزیزم فدای جانانست
به عید روی تو گفتم به دل چه چاره کنم
جواب داد که جز جان تو را چه قربانست
بیا که در شب وصل تو جان شیرین را
نهاده بر کف دستم که تا چه فرمانست
شده ملول طبیبان عالم از دردم
از آن که درد مرا روز وصل درمانست
ز وصل خویش تو مجموع کن دل ما را
که خاطرم چو سر زلف تو پریشانست
قدم ز سر کنم و راه شوق بسپارم
که راه کعبهٔ مقصودم از بیابانست
کدام بلبل خوشگو چو من بود در باغ
کدام گل چو رخ دوست در گلستانست
سزد که گر نرود پای نارون که دگر
خجل ز قامت رعناش سرو بستانست
بیا ز یاد غمش گو که بر گل رویش
شنیده‌ای که جهانی هزار دستانست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنای خاطر ما از غم تو ویرانست
ز سوز عشق رخت آتشیم در جانست
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر غم تو خراب شده است و از عشق تو درون ما آتش افروخته است.
اگر ز من طلبد جان از او دریغم نیست
هزار جان عزیزم فدای جانانست
هوش مصنوعی: اگر او از من جان بخواهد، دریغی ندارم؛ زیرا هزار جان ارزشمندم در راه محبوبم فدای اوست.
به عید روی تو گفتم به دل چه چاره کنم
جواب داد که جز جان تو را چه قربانست
هوش مصنوعی: در روز عید به تو گفتم که برای دل چه راهی دارم، و آن دل پاسخ داد که غیر از جان تو، چه چیزی می‌تواند ارزش قربانی کردن داشته باشد.
بیا که در شب وصل تو جان شیرین را
نهاده بر کف دستم که تا چه فرمانست
هوش مصنوعی: بیایید تا در شب وصال شما، جان شیرینم را در دستانم گذاشته‌ام تا ببینم چه دستوری می‌دهید.
شده ملول طبیبان عالم از دردم
از آن که درد مرا روز وصل درمانست
هوش مصنوعی: طبیبان از درد من خسته شده‌اند، زیرا درمان مشکل من تنها در روز وصال و ملاقات معشوقم است.
ز وصل خویش تو مجموع کن دل ما را
که خاطرم چو سر زلف تو پریشانست
هوش مصنوعی: از عشق و وصالت دل ما را یکپارچه کن، چون یاد تو باعث سرگیجه و پریشانی خاطرم شده است.
قدم ز سر کنم و راه شوق بسپارم
که راه کعبهٔ مقصودم از بیابانست
هوش مصنوعی: می‌خواهم از خودم جدا شوم و تمام توجه و تلاشم را به راهی که مرا به هدفم می‌رساند معطوف کنم، چرا که این مسیر، مانند راهی به معبد مقدس است و تنها از میان دشواری‌ها و بیابان‌ها می‌گذرد.
کدام بلبل خوشگو چو من بود در باغ
کدام گل چو رخ دوست در گلستانست
هوش مصنوعی: کدام بلبل خوش صدا مثل من در باغ وجود دارد؟ کدام گل زیبایی مانند چهره‌ی دوست در گلستان است؟
سزد که گر نرود پای نارون که دگر
خجل ز قامت رعناش سرو بستانست
هوش مصنوعی: اگر پای درخت نارون نرود، حق دارد که از قامت بلند و زیبای سرو در باغ خجالت بکشد.
بیا ز یاد غمش گو که بر گل رویش
شنیده‌ای که جهانی هزار دستانست
هوش مصنوعی: بیایید از یاد غم او فاصله بگیریم، زیرا بر روی گل‌گونه‌اش شنیده‌ام که دنیا پر از دست‌های رنگارنگ و توانمند است.