گنجور

شمارهٔ ۱۲۶۱

گرفت از رشک رویت ماه تابی
که چون رویت نباشد ماهتابی
به ظلمات شب هجران اسیرم
مگر روزی برآید آفتابی
در این آتش که من بودم ز هجران
نزد بر روی من جز دیده آبی
به امید خیال روی خوبت
به جان تو که مشتاقم به خوابی
دلم بر آتش هجرت کبابست
ز وصلت شکّری ده یا کبابی
ندارم چاره ای با چشم مستش
ز عشقش می‌کشم هر دم عذابی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرفت از رشک رویت ماه تابی
که چون رویت نباشد ماهتابی
هوش مصنوعی: از زیبایی چهره‌ات، ماه نیز حس حسادت کرده است، زیرا هیچ ماهی به زیبایی چهره تو وجود ندارد.
به ظلمات شب هجران اسیرم
مگر روزی برآید آفتابی
هوش مصنوعی: در تاریکی شب جدایی گرفتارم، مگر این که روزی آفتابی طلوع کند.
در این آتش که من بودم ز هجران
نزد بر روی من جز دیده آبی
هوش مصنوعی: در این آتش دل‌سوز که من به خاطر دوری تو در آن قرار دارم، هیچ چیزی جز اشک در چهره‌ام دیده نمی‌شود.
به امید خیال روی خوبت
به جان تو که مشتاقم به خوابی
هوش مصنوعی: به امید دیدن چهره زیبایت، جانم را به خاطر شوقی که دارم، به خواب می‌برم.
دلم بر آتش هجرت کبابست
ز وصلت شکّری ده یا کبابی
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری از تو به شدت در عذاب و سوزش است، یا از عشق تو شیرینی می‌خواهم یا چیزی حسابی و دلچسب.
ندارم چاره ای با چشم مستش
ز عشقش می‌کشم هر دم عذابی
هوش مصنوعی: من در برابر چشمان لذت‌بار او هیچ راهی ندارم و به خاطر عشقش هر لحظه در عذابم.