گنجور

شمارهٔ ۱۲۲۸

ای مرا از یاد خود بگذاشته
مهربانی از میان برداشته
این دل مسکین سرگردان ما
از تو چشم مهربانی داشته
دشمنی کردی به جانم دلبرا
او تو را از دوستان پنداشته
با وجود بی وفایی و جفا
تخم مهر دوست در جان کاشته
در جهان عاشقی ای حور زاد
رایت مهر و وفا برداشته
آشنایی از جهان گویی برفت
کاین چنین بیگانه ام انگاشته
در جفا چندان بکوشیدست کاو
جای صلح آن بیوفا نگذاشته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مرا از یاد خود بگذاشته
مهربانی از میان برداشته
هوش مصنوعی: شما مرا فراموش کرده‌اید و محبت را از زندگی‌ام حذف کرده‌اید.
این دل مسکین سرگردان ما
از تو چشم مهربانی داشته
هوش مصنوعی: دل بیچاره و سرگردان ما به محبت و لحن دوستانه تو امیدوار است.
دشمنی کردی به جانم دلبرا
او تو را از دوستان پنداشته
هوش مصنوعی: عزیزم، تو به من آسیب زدی، در حالی که او تو را از دوستانش می‌دانسته است.
با وجود بی وفایی و جفا
تخم مهر دوست در جان کاشته
هوش مصنوعی: با وجود بی‌وفایی و رفتار ناپسند، محبت دوستی را در دل خود نشانه‌گذاری کرده‌ام.
در جهان عاشقی ای حور زاد
رایت مهر و وفا برداشته
هوش مصنوعی: ای حور، در دنیای عاشقی، پرچم محبت و وفا را برافراشته‌ای.
آشنایی از جهان گویی برفت
کاین چنین بیگانه ام انگاشته
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که آشنایی و دوستی از این دنیا رفته‌اند، زیرا حالا احساس می‌کنم که مانند یک بیگانه هستم.
در جفا چندان بکوشیدست کاو
جای صلح آن بیوفا نگذاشته
هوش مصنوعی: او به طور بی‌رحمانه‌ای تلاش کرده است تا در مکانی که می‌توانست با وفا و صلح‌آمیز باشد، جایی برای خیانت بگذارد.