گنجور

شمارهٔ ۱۲۲۵

ای غمت در جان ما جا ساخته
خانه ی دل را به تو پرداخته
ای بت مه روی من عشقت مرا
در زبان خاص و عام انداخته
در چمن سرو روان را دیده ام
قدّ تو بر سرو سرافراخته
هر شبی چو شمع در طشت فراق
در غمت بنشسته و سر باخته
سالهت ما را به درد هجر کشت
یک شبم از وصل خود ننواخته
قلب جان این دل سودازده
زآتش هجران تو بگداخته
بر سر کوی فراقت ای صنم
چند سرگردان شوم چون فاخته
جان ما در ششدر عشقت بماند
با تو تا نرد طرب را باخته
این دل بیچاره پر درد من
در جهان غیر از تو کس نشناخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای غمت در جان ما جا ساخته
خانه ی دل را به تو پرداخته
هوش مصنوعی: غم تو در وجود ما جا گرفته و دل ما به خاطر تو به شکل خاصی ساخته شده است.
ای بت مه روی من عشقت مرا
در زبان خاص و عام انداخته
هوش مصنوعی: ای زیبا روی عزیز من، عشق تو مرا در صحبت‌های خاص و عمومی همه جا مطرح کرده است.
در چمن سرو روان را دیده ام
قدّ تو بر سرو سرافراخته
هوش مصنوعی: در باغ، درخت سرو را دیده‌ام که قامت تو بر او بلند و سر افراشته است.
هر شبی چو شمع در طشت فراق
در غمت بنشسته و سر باخته
هوش مصنوعی: هر شب مانند شمعی در یک ظرف، به خاطر جدایی و غم تو نشسته‌ام و تسلیم شده‌ام.
سالهت ما را به درد هجر کشت
یک شبم از وصل خود ننواخته
هوش مصنوعی: سالی که گذشت، ما را به شدت دچار درد جدایی کرد. حتی یک شب هم از وصالت لذتی نبردم.
قلب جان این دل سودازده
زآتش هجران تو بگداخته
هوش مصنوعی: دل من که در آتش فراق تو می‌سوزد، حالا قلبش شعله‌ور شده است.
بر سر کوی فراقت ای صنم
چند سرگردان شوم چون فاخته
هوش مصنوعی: ای محبوب، در کوی تو چقدر سرگردان بمانم، مانند فاخته‌ای که در جستجوی پرچمن به این سو و آن سو می‌رود.
جان ما در ششدر عشقت بماند
با تو تا نرد طرب را باخته
هوش مصنوعی: جان ما به خاطر عشق تو در این محفل باقی بماند، تا زمانی که لذت و شادی را از دست داده باشیم.
این دل بیچاره پر درد من
در جهان غیر از تو کس نشناخته
هوش مصنوعی: دل غمگین و درد کشیده‌ام در این جهان هیچ‌کس جز تو را نمی‌شناسد.