مدح - چنان که باد همی تخت جم کشید
بر ماه روشن از شب تاری علم کشید
وز مشک سوده بر گل سوری رقم کشید
زنجیرهای ز قیر و طرازی ز غالیه
بر عارض چو ماه و رخ چون بقم کشید
آشوب خلق را خط مشکین خدای عرش
بر روی چون شکفته گل آن صنم کشید
در مهر او روانم و در هجر او دلم
بسیار قهر دید و فراوان ستم کشید
تا نامهٔ جمالش توقیع زد فلک
بر نام نیکوان زمانه قلم کشید
در عشق من فریدم و در خوبی او نظیر
عز الذی و جل که ما را به هم کشید
ناگه ز من ببرد به صد حیله و فسون
آن دل که در هواش بسی رنج و غم کشید
شد محترم به نزد بزرگان هر آن کسی
کاو را عمل به خدمت آن محتشم کشید
از پشت ماهی و ز نشیب ثری به علم
بر روی ماه و اوج ثریا علم کشید
زآن سان که سر کشد کشف اندر میان سنگ
از جود او نیاز سر اندر عدم کشید
ای صاحبی که رایت اقبال و جاه تو
دولت بر آسمان جلال و همم کشید
تا کرد ذوالجلال فزون آبروی تو
حاسد بسی ز رشک تو باد ندم کشید
در موجگاه بحر شریعت نهنگوار
شمشیر تو سفینهٔ بدعت به دم کشید
هر کز هوای خط تو بیرون نهاد گام
دست اجل روان ز تن او به غم کشید
شاخ درخت دولت تو سایهدار گشت
تا بیخ او ز ابر سخای تو نم کشید
از هیبت بلارک خاراشکاف تو
دشمن چو خارپشت سر اندر شکم کشید
تخت تو در کنار ستاره وطن گرفت
رای تو بر کنار مجره خیم کشید
چون گور ماده عدل تو بشناخت بچه را
از ایمنی به خانهٔ شیر اجم کشید
شد راه سایلت چو ره کهکشان ز بس
کاو از عطای تو سوی خانه درم کشید
شد در پناه جاه تو آسوده هر کسی
کز گردش زمانهٔ جافی الم کشید
تا در نوادر قصص آید که ابرهه
در کفر لشکری سوی بیت الحرم کشید
بادی چنان که غاشیهٔ تو کشد فلک
دایم چنان که باد همی تخت جم کشید
مدح اثیرالدین امینالملک زینالدوله ابومنصور نصر بن علی: نگار من چو بر سیمین میان زرین کمر بنددتهنیت فتح عراق و مدح سلطان سنجر: این اشارتها که ظاهر شد ز لطف کردگار
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: حمیدرضا محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر ماه روشن از شب تاری علم کشید
وز مشک سوده بر گل سوری رقم کشید
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که: در دل شب تاریک، نوری روشن بر ماه تابید و بر گل سرخی با عطر مشک، نشانی زیبا ایجاد شد.
زنجیرهای ز قیر و طرازی ز غالیه
بر عارض چو ماه و رخ چون بقم کشید
هوش مصنوعی: زنجیری از قیر بر تن و ظاهری زیبا مانند طلا بر چهرهاش مانند ماه است که زیبایی خاصی دارد.
آشوب خلق را خط مشکین خدای عرش
بر روی چون شکفته گل آن صنم کشید
هوش مصنوعی: خداوندی که در عرش قرار دارد، با دست خود بر چهرهی آن معشوقی که مانند گل شکفته شده است، خطوطی به رنگ مشکی کشیده است. این کار او سبب به وجود آمدن عواطف و احساسات در میان مردم شده است.
در مهر او روانم و در هجر او دلم
بسیار قهر دید و فراوان ستم کشید
هوش مصنوعی: من در محبت او زندگی میکنم و در دوریاش، دل من خیلی رنجیده و زجرهای زیادی را تحمل کرده است.
تا نامهٔ جمالش توقیع زد فلک
بر نام نیکوان زمانه قلم کشید
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی او مورد تایید آسمان قرار گرفت، سرنوشت با قلمی بر نام نیکوکاران این دوران نوشت.
در عشق من فریدم و در خوبی او نظیر
عز الذی و جل که ما را به هم کشید
هوش مصنوعی: من در عشق فریبا و زیبایی او غرق شدم، همچنین که خداوند ما را به یکدیگر پیوند داده است.
ناگه ز من ببرد به صد حیله و فسون
آن دل که در هواش بسی رنج و غم کشید
هوش مصنوعی: ناگهان کسی که به او دل باختهام، با ترفندها و حقههای فراوان، دل من را میبرد. دل من که برای رسیدن به او بارها رنج و غم زیادی را تحمل کرده است.
شد محترم به نزد بزرگان هر آن کسی
کاو را عمل به خدمت آن محتشم کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که در خدمت انسانهای بزرگ و محترم باشد و عملش به خدمت آنها معطوف شود، در نظر آن بزرگان نیز محترم و ارزشمند است.
از پشت ماهی و ز نشیب ثری به علم
بر روی ماه و اوج ثریا علم کشید
هوش مصنوعی: ماه را از پشت ستارهها و از پایین قلهی ثریا، به سمت اوج و زیباییاش، به نمایش گذاشت.
زآن سان که سر کشد کشف اندر میان سنگ
از جود او نیاز سر اندر عدم کشید
هوش مصنوعی: از آنجا که به لطف او، حتی سنگها نیز کشف و ظهور پیدا میکنند، انسانی نیز میتواند در عدم و نیاز خود سر به جانب او بردارد و درخواست کند.
ای صاحبی که رایت اقبال و جاه تو
دولت بر آسمان جلال و همم کشید
هوش مصنوعی: ای دوست عزیز، تو که با عزت و موفقیتهای بزرگی که داری، سرنوشتی روشن و باشکوه را به سمت خود کشاندهای.
تا کرد ذوالجلال فزون آبروی تو
حاسد بسی ز رشک تو باد ندم کشید
هوش مصنوعی: به محض اینکه خداوند به تو عزت و آبرو بخشید، حسودان از شدت حسادت، دچار نفاق و ناراحتی شدند.
در موجگاه بحر شریعت نهنگوار
شمشیر تو سفینهٔ بدعت به دم کشید
هوش مصنوعی: در دریاچهای که قوانین دینی مانند دریا هست، شمشیر تو مانند نهنگ، کشتیهای نوآوری را به حرکت درمیآورد.
هر کز هوای خط تو بیرون نهاد گام
دست اجل روان ز تن او به غم کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق تو از راه خود منحرف شود، مرگ به زودی او را از این دنیا میبرد.
شاخ درخت دولت تو سایهدار گشت
تا بیخ او ز ابر سخای تو نم کشید
هوش مصنوعی: دولت و موفقیت تو به قدری گسترش یافته که مانند درختی سایهدار شده و ریشههایش با لطف و سخاوت تو آبیاری میشود.
از هیبت بلارک خاراشکاف تو
دشمن چو خارپشت سر اندر شکم کشید
هوش مصنوعی: به خاطر وجود بلارک، دشمن مانند خارپشتی درون خود به حالت تدافعی درآمده و به شکل جمع شده است.
تخت تو در کنار ستاره وطن گرفت
رای تو بر کنار مجره خیم کشید
هوش مصنوعی: تخت تو در کنار ستاره وطن قرار گرفت و نظر تو در کنار جوی آب جا گرفت.
چون گور ماده عدل تو بشناخت بچه را
از ایمنی به خانهٔ شیر اجم کشید
هوش مصنوعی: وقتی که مادر گور، عدل و انصاف تو را شناخت، بچهاش را از خطر دور کرده و به امنیت خانهی شیر آورد.
شد راه سایلت چو ره کهکشان ز بس
کاو از عطای تو سوی خانه درم کشید
هوش مصنوعی: وقتی که مسیر خاموشیات مانند راه کهکشان شد، به خاطر عطای تو، مرا به سمت خانهام جذب کرد.
شد در پناه جاه تو آسوده هر کسی
کز گردش زمانهٔ جافی الم کشید
هوش مصنوعی: در سایه مقام و شان تو، هر کسی که از تلخیهای زمان آسیب دیده، آرامش یافته است.
تا در نوادر قصص آید که ابرهه
در کفر لشکری سوی بیت الحرم کشید
هوش مصنوعی: داستانهایی وجود دارد که میگویند ابرهه با سپاهی از کافران به سوی خانه کعبه حرکت کرد.
بادی چنان که غاشیهٔ تو کشد فلک
دایم چنان که باد همی تخت جم کشید
هوش مصنوعی: باد به قدری قوی است که میتواند آسمان را به حرکت درآورد، همانطور که باد تخت جمشید را بهپیش میبرد.
حاشیه ها
1400/08/25 22:10
افسانه چراغی
در بیت هفتم هواش به جای هواس باید باشد.