گنجور

بخش ۸۶ - رای زدن به مرد با شاه چین

یکی روز به مرد دستور گفت
که با جان شاه آفرین باد جفت
بدین جای بی کار بودن چه سود
که بود آن که با کوه رزم آزمود
گر از بیم، دشمن نیاید به زیر
تو را دل نیاید از این بیشه سیر
ز دشمن زمین کردی امروز پاک
بر آن کوه گردد ز سرما هلاک
ز کارش مگر خسرو آگاه نیست
که جز راه ماچین ورا راه نیست
اگر سوی ماچین شود بی درنگ
مر او را به یک نامه آرم بچنگ
فرستد مر او را بهک نزد شاه
وگرنه فرستیم بر وی سپاه
بهک را و ایرانیان را به بند
بیارند نزدیک شاه بلند
براند بر آن همگنان کام خویش
برافرازد از سرکشان نام خویش
چنین پاسخش داد سالار چین
که سوگند دارم به داد و به دین
که از آتبین برنگردم به جنگ
جز آنگه که او را بیارم بچنگ
بخواهم از او کین نیواسب گُرد
خردمند، سوگند نشمرد خُرد
به سوگند هرگز که یازید دست
جز آن کاو به تیر زمانه بخست
بترتر ز سوگند، پتیاره نیست
چو سوگند خوار ایچ خونخواره نیست
بدو گفت به مرد کای شهریار
به گفتار بنده کنون گوش دار
تو از کین نیواسب پرداختی
ز فرزندِ دشمن چو کین آختی
وگر بازگردی از ایدر به جای
نه از رزم دشمنت برگشت رای
دگر باره آهنگ دشمن توان
که داری جوانی و نوشه روان
چو دشمن به کوه است و ما بر زمین
چه شاید بدو کردن ای شاه چین
ولیکن که فرزند شاه جهان
چنان آرزو دارد اندر نهان
که آید که بیند یکی تخت شاه
دلش خرّمی یابد از بخت شاه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی روز به مرد دستور گفت
که با جان شاه آفرین باد جفت
هوش مصنوعی: روزی مردی به دیگران گفت که باید با جان شاه آفرین دست در دست یکدیگر باشیم.
بدین جای بی کار بودن چه سود
که بود آن که با کوه رزم آزمود
هوش مصنوعی: بیهوده است در اینجا بی‌کار نشستن، چرا که آن کسی که با کوه مبارزه کرده، ارزش و تجربه‌ای دارد.
گر از بیم، دشمن نیاید به زیر
تو را دل نیاید از این بیشه سیر
هوش مصنوعی: اگر به‌خاطر ترس، دشمن به تو نزدیک نشود، پس دلت از این جنگل خسته نخواهد شد.
ز دشمن زمین کردی امروز پاک
بر آن کوه گردد ز سرما هلاک
هوش مصنوعی: امروز بر خاک دشمن غبار و کثیفی را از بین بردی، تا آنجا که کوه از سرما و شدت آن نابود شود.
ز کارش مگر خسرو آگاه نیست
که جز راه ماچین ورا راه نیست
هوش مصنوعی: خسرو از کار او آگاه نیست و نمی‌داند که جز راهی که ما می‌رویم، راه دیگری وجود ندارد.
اگر سوی ماچین شود بی درنگ
مر او را به یک نامه آرم بچنگ
هوش مصنوعی: اگر کسی به سمت ما بیاید، بدون معطلی او را با یک نامه به دام می‌اندازم.
فرستد مر او را بهک نزد شاه
وگرنه فرستیم بر وی سپاه
هوش مصنوعی: او را به نزد شاه بفرستد وگرنه ما سپاهی بر او خواهیم فرستاد.
بهک را و ایرانیان را به بند
بیارند نزدیک شاه بلند
هوش مصنوعی: به کسانی که به ایستادگی و مقاومت معروف هستند و همچنین به ایرانیان، در نزدیکی شاه قدرتمند بند و زنجیر بزنید.
براند بر آن همگنان کام خویش
برافرازد از سرکشان نام خویش
هوش مصنوعی: کسی که بر رقیبان خود پیروز می‌شود، می‌تواند با افتخار خود را معرفی کند و نامش را در دل‌ها جای دهد.
چنین پاسخش داد سالار چین
که سوگند دارم به داد و به دین
هوش مصنوعی: سالار چین چنین پاسخ داد: به حق و به دین خود سوگند می‌خورم.
که از آتبین برنگردم به جنگ
جز آنگه که او را بیارم بچنگ
هوش مصنوعی: من از میدان جنگ بازنمی‌گردم مگر اینکه دشمن را به چنگ آورده و او را به اسارت درآورم.
بخواهم از او کین نیواسب گُرد
خردمند، سوگند نشمرد خُرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از او انتقاد کنم، نباید به ذهن خردمندش توهین کنم و نباید برای این کار قسم یاد کنم.
به سوگند هرگز که یازید دست
جز آن کاو به تیر زمانه بخست
هوش مصنوعی: هرگز کسی به سوی دست تو دراز نخواهد شد، جز آن که خود زمانه به او ضربه‌ای زده باشد.
بترتر ز سوگند، پتیاره نیست
چو سوگند خوار ایچ خونخواره نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیزی بدتر از سوگند نیست، زیرا سوگند، مانند یک خونخواره، فرد را از مسیر راست منحرف می‌کند و هیچ چیز دیگر به اندازه آن خطرناک نیست.
بدو گفت به مرد کای شهریار
به گفتار بنده کنون گوش دار
هوش مصنوعی: آن مرد به پادشاه گفت: ای شهریار، حالا به سخنان من توجه کن.
تو از کین نیواسب پرداختی
ز فرزندِ دشمن چو کین آختی
هوش مصنوعی: تو با خواسته و انگیزه‌ای که از حس انتقام داری، برای اینکه به انتقام فرزند دشمن بپردازی، به زحمت و سختی توسل جستی.
وگر بازگردی از ایدر به جای
نه از رزم دشمنت برگشت رای
هوش مصنوعی: اگر از این مکان به جای دیگر برگردی، نه اینکه از میدان جنگ با دشمن خود بازگردی.
دگر باره آهنگ دشمن توان
که داری جوانی و نوشه روان
هوش مصنوعی: بار دیگر به سوی دشمن برو، زیرا که تو جوانی و نیروی تازه‌ای در خود داری.
چو دشمن به کوه است و ما بر زمین
چه شاید بدو کردن ای شاه چین
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن در بلندی‌ها پنهان شده و ما در پایین زمین هستیم، آیا می‌توانیم به او حمله کنیم، ای شاه چین؟
ولیکن که فرزند شاه جهان
چنان آرزو دارد اندر نهان
هوش مصنوعی: اما فرزند پادشاه دنیا در دل خود آرزوهایی دارد.
که آید که بیند یکی تخت شاه
دلش خرّمی یابد از بخت شاه
هوش مصنوعی: کسی که به دیدار تخت شاه بیاید، از خوشبختی شاه دلش شاد می‌شود.