گنجور

بخش ۶۶ - پیوستن کوش به سپاه پدر

دل مرد دستور از او گشت شاد
برون آمد او، سر سوی ره نهاد
چنان لشکری برد با خود گزین
که خسته شد از نعل اسبان زمین
برآمد به جای نشان با سپاه
عنان را بپیچید و برتافت راه
سپه را به کوه اندرون جای کرد
یکی شمع بر نیزه بر پای کرد
تو گفتی سهیل یمن سوی چین
فرود آمد و کرد روشن زمین
همه شب دل پیل دندان به جوش
نهاده به جای نشان، چشم و گوش
چو چشمش بدان روشنایی رسید
ز شادی به دلْش آشنایی رسید
پرستنده را گفت برخیز زود
که آتش پدید آمد از تیره دود
همی رفت خواهم سوی شاه چین
به ما بد سگالد همه آتبین
بنه برنهادند و در پیش کرد
ز بیگانه، آهنگ زی خویش کرد
حمایل یکی تیغ و نیزه به دست
چو پیل دژم بر تگاور نشست
برون رفت تیز از ره میمنه
بماندند لختی ز رخت و بُنه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل مرد دستور از او گشت شاد
برون آمد او، سر سوی ره نهاد
هوش مصنوعی: دل مرد از او خوشحال شده و او با سر و رویی شاداب، راه خود را به سمت جلو پیش گرفت.
چنان لشکری برد با خود گزین
که خسته شد از نعل اسبان زمین
هوش مصنوعی: او یک ارتش بزرگ را با خود به همراه آورد، به طوری که زمین از صدای نعل اسب‌ها خسته و ناآرام شد.
برآمد به جای نشان با سپاه
عنان را بپیچید و برتافت راه
هوش مصنوعی: پیام‌آور به جای خود آمد و فرماندهی سپاه را به دست گرفت و مسیر را تغییر داد.
سپه را به کوه اندرون جای کرد
یکی شمع بر نیزه بر پای کرد
هوش مصنوعی: سردار، سپاه را در دل کوه جا داد و یکی شمع را بر سر نیزه قرار داد.
تو گفتی سهیل یمن سوی چین
فرود آمد و کرد روشن زمین
هوش مصنوعی: تو گفتی که ستاره سهیل از یمن به سمت چین آمده و زمین را روشن کرده است.
همه شب دل پیل دندان به جوش
نهاده به جای نشان، چشم و گوش
هوش مصنوعی: دل بزرگ و قوی من همه شب در حال خروش و هیجان است و به جای اینکه نشانه‌ای از آرامش ببیند، فقط به چشم و گوشش در تلاش است تا چیزی را بیابد.
چو چشمش بدان روشنایی رسید
ز شادی به دلْش آشنایی رسید
هوش مصنوعی: وقتی چشمان او به آن نور و روشنی رسید، شادی و سرور به دلش راه پیدا کرد.
پرستنده را گفت برخیز زود
که آتش پدید آمد از تیره دود
هوش مصنوعی: پرستنده را دستور داده‌اند که فوراً برخیزد، چرا که آتش از میان دود سیاه به وجود آمده است.
همی رفت خواهم سوی شاه چین
به ما بد سگالد همه آتبین
هوش مصنوعی: من به سمت پادشاه چین می‌روم، در حالی که همه در آتش و سختی به سر می‌برند.
بنه برنهادند و در پیش کرد
ز بیگانه، آهنگ زی خویش کرد
هوش مصنوعی: آنها بنای خود را گذاشتند و به سوی خود بر گشتند، از بیگانگان فاصله گرفتند و به زندگی خود پرداختند.
حمایل یکی تیغ و نیزه به دست
چو پیل دژم بر تگاور نشست
هوش مصنوعی: یکی از جنگجویان با تیغ و نیزه در دست، مانند فیل خشمگین بر سر کوهی نشسته است.
برون رفت تیز از ره میمنه
بماندند لختی ز رخت و بُنه
هوش مصنوعی: به سرعت از مسیر میمنه خارج شدند و کمی از لباس و تجهیزات خود باقی ماندند.