بخش ۳۴۳ - تصرف باختر به دست سیاهان مازنداران
پس از بجّه و نوبه مردی درشت
پدید آمد و بختش آمد به مشت
دلیری چو آشفته پیل دژم
همه کار او سرکشی و ستم
جوانی پسندیده و رهنمای
به نیرو و نیرنگ و فرهنگ و رای
مگر نام آن نامور «سنجه» بود
که دیو دلاورش در پنجه بود
سپاهی دلاور پدیدار کرد
بدیشان تنی چند سالار کرد
یکی پهلوان بود «ارندو» به نام
نیا نوح پیغمبر و باب حام
تنی چون هیون داشت و چرمی سپید
ز نیروی او بوده بیم و امید
به گفتار نوبی چنان راندند
که دیو سپیدش همی خواندند
به نیروی او اندر آن مرز، مرد
ندیدند هنگام ننگ و نبرد
چو شاخ درختان یکی بال اوی
چو پیل ژیان گردن و یال اوی
دگر دیو دستان و دیو سپید
چو ارژنگ و اولاد و غندی و بید
همه پهلوان و همه نامدار
برآشفت نوبی بدان روزگار
سپاهی فراز آمد از کوه و دشت
که گردون از ایشان همی خیره گشت
سپاهی دوباره هزاران هزار
فراز آمدند از درِ کارزار
به بالا یکایک درخت بلند
همه نامدار و همه زورمند
به پیش اندرون سنجه و باربید
چپ و راست، ارژنگ و دیو سپید
ز نوبه به راه «سوان» آمدند
چو سیل سپاه روان آمدند
گرفتند سر تا بسر باختر
بپرداختند آن همه بوم و بر
همه مرزداران کشیدند رخت
به جایی که بود استواریش سخت
سیاهان همه مرز بگذاشتند
همه هرچه دیدند برداشتند
به تاراج و خون دست کرده دراز
چنین تا به رقّه رسیدند باز
بخش ۳۴۲ - عاشق شدن کوش بر دختر خود و کشتن دختر، و خواندن مردم به بتپرستی: به آسانی ایدر سرش گشت مستبخش ۳۴۴ - پیروزی سیاهان و گریختن کوش: چو آگاهی آمد به کوش سترگ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس از بجّه و نوبه مردی درشت
پدید آمد و بختش آمد به مشت
هوش مصنوعی: پس از گذشت زمان، مردی قوی و بزرگ به وجود آمد که سعادت و خوشبختیاش را با تلاشی جدی به دست آورد.
دلیری چو آشفته پیل دژم
همه کار او سرکشی و ستم
هوش مصنوعی: شجاعت و جسارت همچون فیل خشمگین، در کارهای او همواره طغیان و ظلم وجود دارد.
جوانی پسندیده و رهنمای
به نیرو و نیرنگ و فرهنگ و رای
هوش مصنوعی: جوانی را که دارای ویژگیهای خوب و تواناییهای فکری و فرهنگی است، باید تحسین کرد.
مگر نام آن نامور «سنجه» بود
که دیو دلاورش در پنجه بود
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که نام آن فرد مشهور و شناخته شده، به قدری بزرگ و با اعتبار باشد که شجاعت و دلیریاش در دستان یک دیو قرار گرفته باشد؟
سپاهی دلاور پدیدار کرد
بدیشان تنی چند سالار کرد
هوش مصنوعی: یک جنگجوی شجاع خود را به نمایش گذاشت و چند نفر از آنها را به رهبری برگزید.
یکی پهلوان بود «ارندو» به نام
نیا نوح پیغمبر و باب حام
هوش مصنوعی: در زمانهای پیش، مردی قوی و شجاع به نام نیا وجود داشت، که به نوح پیامبر و پدر حام نسبت داده میشود.
تنی چون هیون داشت و چرمی سپید
ز نیروی او بوده بیم و امید
هوش مصنوعی: او بدنی مانند اسب و پوستی سفید داشت، از نیروی او هم ترس و هم امید وجود داشت.
به گفتار نوبی چنان راندند
که دیو سپیدش همی خواندند
هوش مصنوعی: در صحبت کردن به گونهای رفتار کردند که حتی دیو سپید نیز به آن اعتراف میکرد و به آن پاسخ میداد.
به نیروی او اندر آن مرز، مرد
ندیدند هنگام ننگ و نبرد
هوش مصنوعی: در این سرزمین به یاری او، مردانی را در زمان شرمندگی و جنگ نبینی.
چو شاخ درختان یکی بال اوی
چو پیل ژیان گردن و یال اوی
هوش مصنوعی: چون شاخههای درختان یکی از بالهای او مانند است و یال او شبیه به یال فیل است که در حالت حرکت گردان است.
دگر دیو دستان و دیو سپید
چو ارژنگ و اولاد و غندی و بید
هوش مصنوعی: در این بیت به تضاد بین دو شخصیت یا موجود اشاره میشود. یکی از آنها دیوی است که دستانش به نوعی نمایانگر قدرت و تسلط است، و دیگری دیو سپید که ممکن است نمادی از شر یا معصومیت باشد. در واقع، به نوعی تضاد و رقابت میان این دو موجود و فرزندانشان اشاره میشود، که میتواند به احساسات و ویژگیهای متضاد در زندگی و طبیعت انسانی تعبیر شود.
همه پهلوان و همه نامدار
برآشفت نوبی بدان روزگار
هوش مصنوعی: در آن روزگار، همه قهرمانان و افراد مشهور به شدت خشمگین و ناراحت شدند.
سپاهی فراز آمد از کوه و دشت
که گردون از ایشان همی خیره گشت
هوش مصنوعی: نیرویی بزرگ و عظیم از کوهها و دشتها به میدان آمد که حتی آسمان نیز از دیدن آنها شگفتزده شد.
سپاهی دوباره هزاران هزار
فراز آمدند از درِ کارزار
هوش مصنوعی: سپاهیان دوباره به تعداد زیادی از در میدان جنگ وارد شدند.
به بالا یکایک درخت بلند
همه نامدار و همه زورمند
هوش مصنوعی: درختان بلند و نامدار در بالای خود، همگی قوی و با قدرت هستند.
به پیش اندرون سنجه و باربید
چپ و راست، ارژنگ و دیو سپید
هوش مصنوعی: در برابر تو، سنجه و باربید را به سمت چپ و راست میزنند، و همزمان ارژنگ و دیو سپید نیز در حال پیشروی هستند.
ز نوبه به راه «سوان» آمدند
چو سیل سپاه روان آمدند
هوش مصنوعی: از زنده شدن دوباره، گروهی مانند سیل به سمت راه شتافتند و جمعیتی به راه افتادند.
گرفتند سر تا بسر باختر
بپرداختند آن همه بوم و بر
هوش مصنوعی: آنها با تمام وجود و همت خود به سراغ باختر رفتند و برای آن منطقه، تمام تلاش و منابع خود را صرف کردند.
همه مرزداران کشیدند رخت
به جایی که بود استواریش سخت
هوش مصنوعی: همه نگهبانان سلاحهای خود را برداشتند و به جایی رفتند که استحکاماتش بسیار قوی بود.
سیاهان همه مرز بگذاشتند
همه هرچه دیدند برداشتند
هوش مصنوعی: همه سیاهپوستان مرزها را کنار گذاشتند و هر چیزی را که دیدند، برداشتند.
به تاراج و خون دست کرده دراز
چنین تا به رقّه رسیدند باز
هوش مصنوعی: به خاطر تصرف و کشتار، دست دراز کردهاند تا به جایی حساس و دردناک رسیدند.

ایرانشان