گنجور

بخش ۳۳۳ - کمر بستن منوچهر به کین ایرج

چنین تا برآمد بر این چند سال
منوچهر گردن بیاگند و یال
بسان یکی سرو شد ماه بار
بدو شادمانه دل شهریار
کمر بست بر کین ایرج به درد
سپه را همه سالیان گِرد کرد
در گنج‌های نیا برگشاد
سپه را به دامن همی زر بداد
هزاران هزار و دو سیصد هزار
فراز آمدش کارْدیده سوار
از ایران، وز هند، وز نیمروز
هم از تازیان لشکری نیوسوز
به نوروز، روزی ببخشیدشان
یکایک به آهن بپوشیدشان
روان شد سپاهش به کردار ابر
چو آشفته پیل چو جنگی هزبر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین تا برآمد بر این چند سال
منوچهر گردن بیاگند و یال
هوش مصنوعی: پس از سپری شدن چند سال، منوچهر با لباس و وقاری بلند و با سر افراشته به میدان آمد.
بسان یکی سرو شد ماه بار
بدو شادمانه دل شهریار
هوش مصنوعی: مانند یک سرو، ماه به سوی او آمد و دل شهریار را شاد کرد.
کمر بست بر کین ایرج به درد
سپه را همه سالیان گِرد کرد
هوش مصنوعی: با کینه‌ی ایرج، سپاهش را برای انتقام آماده کرده و سال‌هاست که در این انتظار به سر می‌برند.
در گنج‌های نیا برگشاد
سپه را به دامن همی زر بداد
هوش مصنوعی: در خزانه‌های پدر، سپاهیان را برای جنگ مجهز کرد و به آنها طلا و نقره بخشید.
هزاران هزار و دو سیصد هزار
فراز آمدش کارْدیده سوار
هوش مصنوعی: هزاران و دو سیصد هزار موضوع و مشکل پیش رویش قرار دارد که او باید به آن‌ها رسیدگی کند.
از ایران، وز هند، وز نیمروز
هم از تازیان لشکری نیوسوز
هوش مصنوعی: از ایران، هند و سرزمین نیمروز، حتی از عرب‌ها هم لشکری نمی‌سوزد.
به نوروز، روزی ببخشیدشان
یکایک به آهن بپوشیدشان
هوش مصنوعی: در روز نوروز، هر یک از آن‌ها را با محبت و احترام خاصی مورد توجه قرار دهید و به آن‌ها اهمیت بدهید.
روان شد سپاهش به کردار ابر
چو آشفته پیل چو جنگی هزبر
هوش مصنوعی: سپاه او با رفتار ابر پراکنده شد، همچنان که فیل آشفته در میدان جنگ می‌خروشد.