بخش ۳۱۹ - ادامه ی جنگ بی حضور قارن به مدت یک هفته
دل سلم از آن داستان شد دژم
برون رفت رخسارگان پُر ز نم
ز لشکر یکایک سران را بخواند
شنیده همه پیش ایشان براند
چنین گفت ازاین پس که فردا پگاه
بسازید بر دشمنان بر سپاه
همه رزم سازید با دار و برد
بدان تا بدانند مردان مرد
که قارن نَه از آسمان آمده ست
وگر اژدهای دمان آمده ست
نَه قارن نموده ست آن دستبرد
که شیران نمودند و مردان گُرد
بگفت و برآسود و لختی بخفت
همه مهتران با سپاه این بگفت
بزرگان سپه را چو دادند دل
به کُشتن همه برنهادند دل
همه شب همی رزم را ساختند
چو شد روز نعره برافراشتند
برآمد خروشیدن کوس و نای
چو دریا بجوشید لشکر ز جای
دلیران ایران و توران و روم
کشیدند صف بر چنان دشت شوم
چو از لشکر سلم بر شد خروش
سپه را به رزم اندر آورد کوش
فروغ سر نیزه بر نم رسید
ز خون یلان خاک را نم رسید
چنان سخت کوشید هر دو سپاه
که یک نیمه زیشان تبه شد پگاه
برآن دشت کین کُشته انبوه شد
زمین از تن خسته چون کوه شد
برون رفت سلم از میان سپاه
پسِ پشتِ او نامداران شاه
برافگند بر دشمنان خویشتن
بکُشت از دلیران بسی تیغ زن
که از خستگی کوش رنجور بود
ز کوشش بدان چند گه دور بود
چو شب گشت، برگشت هر دو سپاه
طلایه بیامد سوی رزمگاه
بخش ۳۱۸ - گفتگوی قارن و سلم: وز آن روی چون سلم برگشت، رفتبخش ۳۲۰ - رفتن شاه سقلاب به جنگ و کشته شدن او به دست کوش: چو یک هفته بگذشت بر کارزار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل سلم از آن داستان شد دژم
برون رفت رخسارگان پُر ز نم
هوش مصنوعی: دل سلم به خاطر آن ماجرا ناراحت و غمگین شد و صورتهای زیبا از اشک پر شدند و از آن حالت خارج شدند.
ز لشکر یکایک سران را بخواند
شنیده همه پیش ایشان براند
هوش مصنوعی: از بین سربازان، به تک تک سران دستور دهد که شنیدهها را به اطلاع دیگران برسانند.
چنین گفت ازاین پس که فردا پگاه
بسازید بر دشمنان بر سپاه
هوش مصنوعی: گفت که از این پس در صبح فردا بر دشمنان آماده شوید و علیه آنها صف آرایی کنید.
همه رزم سازید با دار و برد
بدان تا بدانند مردان مرد
هوش مصنوعی: همه باید با هم در مقابله با ظلم و ستم اتحاد کنند تا مردان واقعی شجاعت و راستی را بشناسند.
که قارن نَه از آسمان آمده ست
وگر اژدهای دمان آمده ست
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که اگرچه قارن (شخصیتی افسانهای) به طرز معجزهآسا و شگفتانگیزی به نظر میرسد، اما او نمیتواند از آسمان آمده باشد. در واقع، این نگرش وجود دارد که ممکن است او از جایی دیگر و به شکل عجیبی به وجود آمده باشد، شبیه به اژدهایی که در حال دمیدن دمی است. این بیان کنایهای از شگفتی و ناشناخته بودن منشأ وجود این شخصیت دارد.
نَه قارن نموده ست آن دستبرد
که شیران نمودند و مردان گُرد
هوش مصنوعی: این دستبردی که انجام شده، نه مانند حملهای است که شیران و جنگجویان شجاع به نمایش گذاشتهاند.
بگفت و برآسود و لختی بخفت
همه مهتران با سپاه این بگفت
هوش مصنوعی: او سخن گفت و آرام شد و کمی خوابش برد، همه سرداران با سپاه این را بیان کردند.
بزرگان سپه را چو دادند دل
به کُشتن همه برنهادند دل
هوش مصنوعی: وقتی بزرگان سپاه تصمیم به جنگ و کشتن گرفتند، همهی احساسات و عواطف خود را کنار گذاشتند و به این امر تن دادند.
همه شب همی رزم را ساختند
چو شد روز نعره برافراشتند
هوش مصنوعی: در تمام شب به آمادگی و نبرد مشغول بودند و زمانی که صبح شد، فریاد و سر و صدای بزرگی به راه انداختند.
برآمد خروشیدن کوس و نای
چو دریا بجوشید لشکر ز جای
هوش مصنوعی: صدای کوس و نای به بلندای آسمان برخاست و همانطور که دریا به جوش و خروش آمد، لشگر نیز از جایش به حرکت درآمد.
دلیران ایران و توران و روم
کشیدند صف بر چنان دشت شوم
هوش مصنوعی: دلیران از کشورهای ایران، توران و روم در یک دشت خطرناک و هولناک صف آرایی کردند.
چو از لشکر سلم بر شد خروش
سپه را به رزم اندر آورد کوش
هوش مصنوعی: زمانی که صدای به پاخیزش لشکر سلم به گوش رسید، سپاه را به جنگ آماده کرد و به تلاش انداخت.
فروغ سر نیزه بر نم رسید
ز خون یلان خاک را نم رسید
هوش مصنوعی: نوری که از سر نیزه میتابد، مانند خون شیران بر زمین نمیافتد و خاک را آغشته نمیکند.
چنان سخت کوشید هر دو سپاه
که یک نیمه زیشان تبه شد پگاه
هوش مصنوعی: هر دو ارتش به شدت تلاش کردند بهگونهای که نیمهای از نیروهایشان در صبحگاه نابود شد.
برآن دشت کین کُشته انبوه شد
زمین از تن خسته چون کوه شد
هوش مصنوعی: در آن دشت که جنگ و خونریزی زیادی رخ داد، زمین به خاطر تعداد زیاد کشتهها آنقدر زیر بدنهای خسته پر از تنش شده که شبیه کوه به نظر میرسد.
برون رفت سلم از میان سپاه
پسِ پشتِ او نامداران شاه
هوش مصنوعی: سلم از میان لشکر خارج شد و پشت سر او نامداران شاه بودند.
برافگند بر دشمنان خویشتن
بکُشت از دلیران بسی تیغ زن
هوش مصنوعی: او بر دشمنانش حملهور شد و تعداد زیادی از دلیران را با شمشیرش از پای درآورد.
که از خستگی کوش رنجور بود
ز کوشش بدان چند گه دور بود
هوش مصنوعی: از شدت خستگی، زندگی برای او دشوار شده و با تلاش مکرر، از هدفی که دارد، دور افتاده است.
چو شب گشت، برگشت هر دو سپاه
طلایه بیامد سوی رزمگاه
هوش مصنوعی: وقتی شب شد، هر دو سپاه به عقب برگشتند و پیش رو به سوی میدان نبرد حرکت کردند.